حرکت اعتراض آميز زنان ايران که روز ۲۲ خرداد به اوج خود رسيد و توسط پليس با خشنوت تمام سرکوب شد، ثابت کرد که جنبش زنان را بايد يکی از پرتحرکترين حرکتهای اعتراضی و دمکراسی خواهی در ايران امروز به حساب آورد.
در شرايطی که احزاب اصلاح طلب اما وابسته به حکومت( مانند مشارکت و مجاهدين انقلاب و کارگزاران سازندگی) در حالت شوک و بهت اخراج از دولت و قطع شدن رانتهای دولتی به سر میبرند و جدی ترين بحثهايشان به قول آقای جلايی پور آنست که تهديد کنند اگر نظارت شورای نگهبان در انتخابات بعدی عادلانه نباشد شرکت نخواهند کرد و در حالی که گروههای ملی-مذهبی با نجواهای آهستهی خود سعی در ربودن دل از اصلاح طلبان دور مانده از حکومت دارند تا بلکه با گوشهی چشم آقايان در صد سال آينده بتوانند از دايرهی غير خودی خارج و به دايرهی خودی ها وارد شوند، جنبش زنان توانسته است با عينی کردن خواستههای خود، اين جنبش را از گرفتار شدن در بحثهای پشت درهای بسته نجات دهد و صدای خود را از تمام سياستورزان بلندتر کند.
انگشت نهادن روی خواستههای منطقی و قابل بحث مانند حق حضانت از کودک، ممنوعيت چند همسری برای مردان، حق طلاق برای زنان و ساير موارد، چنان تحرکی به اين جنبش بخشيده و میشود که باعث خواهد شد طيفهای متفاوت اعم از مذهبی يا لاييک به حمايت و دفاع از آن بپردازند. کافيست نگاهی به ليست سازمانهای حمايت کننده از فراخوان بيندازيد. از سازمان ادوار تحکيم وحدت تا سازمانهای چپ مارکسيستی خارج از ايران. اين نشان دهندهی آنست که اين مطالبات عينی است و حقوقی که در اين موارد از زنان تضييع میشود جايی برای چشمپوشی و پنهانکاری باقی نمیگذارد. استفاده از ابزارهای مسالمت آميز و تجمع آرام مهمترين حربهی زنان برای ادامهی اين کارزار است. مسلم است که دولت يا حکومت قصد سرکوب اين جنبش را دارد. منتظر باشيد که از اين به بعد حجم گسترده ای از بازداشت ها به فعالين حقوق زنان اختصاص يابد. منتظر باشيد که واژههايی مانند فمنيسم، حقوق زن، برابری و غيره به چيزهايی در حد کتاب آيات شيطانی بدل شوند. اما اين طبيعی است. انتظار ديگری جز اين است. اما در اين شرايط چه بايد کرد. در شرايط دستگيری و کتک زدن و جستجوی خانهی فعالين و غيره و غيره؟
در ايران و خارج از ايران، تعداد سازمانهای غير دولتی و افرادی که در جنبشهای صلحطلبانه فعاليت میکنند کم نيستند. بايد با مخاطب قراردادن آنها به جای مخاطب قرار دادن دولت کارزاری جهانی را به وجود آورد. اکنون اين پتانسيل وجود دارد. هيچ نفعی از شکايت بردن به وزارت کشور و يا ساير نهادهای دولتی متوجه اين جنبش نمیشود.به عکس بايد صداهای موافق ديگری را از سرتاسر جهان متوجه اين حرکت کرد.
خانم شيرين عبادی و ساير برندگان زن جايزهی صلح نوبل که اخيرا کارزاری را در مخالفت با حملهی احتمالی آمريکا به ايران راه انداختهاند بايد با تمام نيرو در پشت سر خواستههای حداقل زنان ايران قرار بگيرند، خشونت را با تمام قوا محکوم کنند و برای برگزاری تجمعات مسالمت آميز و بدون خشونت دولت ايران را تحت فشار بگذارند.
فعالين زن در داخل ايران بايد نيروی خود را جمع کنند و اين بار هم برای احقاق حقوق زنان و هم در محکوميت حمله به زنان در ۲۲ خرداد مجددا صدای اعتراض خود را بلند کنند.
تعدادزيادی از سايتها و وبلاگها مسدود شدهاند. بايد به هر نحو ممکن تصاوير و اخبار مربوطه را منتشر و به اطلاع رسانی عمومی پرداخت.
شخصيتهای سرشناسی که فراخوان پيشين را امضا کردهاند بارديگر در محکوميت حمله به تجمع اعتراض آميز و با استناد به همين قانون اساسی که تجمعات مسالمت آميز میتوانند بدون مجوز برگزار شوند، بيانيه صادر کنند و از پيگيری مطالبات به حق خود نااميد نشوند.
جنبش زنان اگر نااميد و دلسرد نشود و اگر گرفتار سياستورزیهای پدرسالارانه نگردد، میتواند نمايندگی بخش مهمی از خواستههای زنان و مردان ايرانی را بر عهده گيرد. بايد از تجربهی شکست اصلاح طلبان حکومتی درس گرفت. بايد با مردم و همراه با آنان اعتراض کرد. اعتراض مسالمت آميز، نفی خشونت، نافرمانی مدنی و مبارزهی منفی.