دوشنبه 26 تیر 1385

تبديل هزينه ها به سرمايه، سمانه خادمی، هستياانديش

[از سايت هستياانديش]

امروز (۲۲ تير) درست يک ماه از آن بعدازظهر پر آشوب و التهاب ميدان هفت تير می گذرد. تجمع مسالمت آميزی که در اعتراض به قوانين ضد زن صورت گرفته بود بی آن که مجال چندانی يابد به خشونت کشيده شد. پليس و ساير نيروهای شناخته شده و ناشناخته به همراه نيروهای نوآموخته خود ـ پليس زن ـ وارد عمل شدند و خشونت عريان خويش را عليه جمعيت عدالت خواه بی سلاح بيشرمانه به نمايش گذاردند (هر چند که دور از انتظار نيز نبود). سيل دستگيری ها، ناآرامی و نگرانی را برای چند روز حتی پس از آزادی ها بر فضا حاکم کرد و سپس با اعتراض دستگير شدگان به نحوه ی عملکرد نيروی انتظامی و موجی از حمايت ها که توسط انجمن ها و افراد مختلف صورت می گرفت،‌ ماجرا ادامه يافت. در کنار همه اينها، تفاسير و تحليل هايی پيرامون هزينه ها و دستآوردهای تجمع آن روز توسط جنبش از يک سو و برخوردها و انکارهای پليس و توجيهات عجيب (از جمله اين گفته تاريخی سردار طلايی که برخورد در ميدان هفت تير در دفاع از خود بود!) ‌و اتهاماتی چون «توطئه مخملی»، «براندازی نرم» و... از سوی سيستم، تجمع آن روز را معنايی ديگر بخشيد.
اگر بپذيريم که «تاريخ را نه وقوع رويدادها بلکه تفسير از رويدادهاست که می سازد»، دست به رويکردی تفسيرگرايانه زده ايم که می توان در تحليل جنبش از آن بهره جست. با اين نگاه، نقش بازتعريف ها و تفاسيری که پيرامون تجمع ۲۲ خرداد امسال تنيده شده اند از خود تجمع در سرنوشت جنبش زنان تعيين کننده تر می شود. تجمع سرکوب شده ی ميدان هفت تير می توانست هزينه هايی بيش از آنچه امروز به چشم می آيد، در برداشته باشد؛ اما ارزيابی ها و تفاسير بازيگران جنبش و باز خوانی های هر روزه از تجمع -که خود مبنای عمل قرار می گيرد- توانست از هزينه ها بکاهد و دست آورد های جنبش را برجسته تر سازد. با انگشت گذاشتن بر نتايجی همچون اعتراض عليه پليس (عملی اگر نه بی سابقه اما کم سابقه) توسط جنبش زنان، زنده شدن مطالبات زنان در سطح جامعه و رسانه ها، افزايش سرمايه اجتماعی جنبش زنان، تقويت دوباره همبستگی زنان، محکوم شدن خشونت پليس عليه تجمع کنندگان بی دفاع از سوی شاهدان ماجرا و... می تواند هزينه هايی چون کتک خوردن و سرکوب شدن، دستگيری ها و نگرانی های تک تک دستگيرشدگان و تجمع کنندگان و همدلانشان را کم رنگ سازد. در واقع اين تحليل ها و بازتعريف های جنبش از هزينه ها و استفاده مناسب از فرصت هاست که می تواند هزينه ها را به سرمايه تبديل کند و در توليد فضاهای جديد به کار گرفته شود و بدين وسيله جنبش را پيش راند (البته اين به آن معنا نيست که پر هزينه گی را می توان در سايه دست آوردها ناديده گرفت چراکه بی ترديد به ريزش نيرو ها خواهد انجاميد).
از اين رو کاملاً‌ قابل درک است که چرا سيستم دست به انکار واقعيت جنبش می زند (واقعيتی که پيوسته مجبور به انکارش می باشد و برای مقابله با آن و مهار ساختن اش برنامه ريزی می کند، نيروی جديد پرورش می دهد و نيز هزينه می پردازد که همه دليلی بر وجود آن توهم انکارشده (!) است). سيستم با تقليل موجوديت جنبش به توطئه و ساير تعابير سخيف و پست (و گاه طنز آلود!) وقايعی مانند تجمع را واژگون جلوه می دهد و خشونت رسوای خويش را در پس نقابِ انکار، پنهان می دارد (هرچند که از نمايش قدرت هم بدش نمی آيد حالا تو اسمش را بگذار خشونت!). او هم مانند جنبش با تعريف ويژه خود از واقعيت (اما به طور تحريف شده) به دنبال فضاسازی است و اين گونه وضع موجود را به نفع خود حفظ می کند. همين تعريف ويژه سيستم از واقعيت است که باتوم را به دست زنان پليس می دهد و آنان را عليه زنان ديگر برمی انگيزاند. و آنگاه که زنان پليس را در برابر اين اعتراض قرار می دهيم که «ما برای حقوق شما زنان تجمع کرده ايم»، از برخورد سرزنش گر و خشونت بار و در بهترين حالت بی تفاوت پليسان زن، جا می خوريم و بعد می بينيم که سيستم چه خوب توانسته زنان را در برابر زنان قرار دهد (البته با اغماض از برخی ناکار آموختگی ها)‌. با اين که پديده «زنان عليه زنان» چيز جديدی نيست و نه تنها در طول تاريخ که در زندگی روزمره نيز شاهد آنيم اما برخوردی چنين عريان و آشکار عليه زنان توسط زنان آن هم در تجمعی برای زنان مسئله ای جدی و جديد است. همه ی ما خوب می دانيم که ريشه آن در سيستمی مرد سالار است که در جريان اجتماعی شدن خود را درونی می کند و از اين طريق به بازتوليد هر روزه ی خويش دست می زند. اما اين ها توجيه گر چالش جديد جنبش زنان نيست. با زنان درون سيستم که ابزار خشونت مردانه را در دست دارند و خود ابزار خشونت مردانه شده اند چه گونه بايد برخورد کرد؟ چه گونه می توان رنگ مرد سالاری را از چهره پليس زن که خود يکی از دستآوردهای جنبش زنان است زدود و اجازه نداد بهره ی کار نصيب سيستم مردانه شود؟ به عبارتی ديگر چه طور می توان پليس زن را نه در خدمت سيستم که به خدمت جنبش درآورد؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


و اما مسئله ديگر که باز هم به اشاعه تعريف تحريف شده سيستم از تجمع ۲۲ خرداد باز می گردد اين بار نه متوجه زنانِ در خدمت سيستم که در ارتباط به زنان مشاهده گر است. ‌کسانی بودند که نه کتک خوردند و نه کتک زدند بلکه فقط ديدند و چه بسا با ديده ی تاسف بر لگدمال شدن حقی که با صدايی مسالمتجويانه بيان می شد، نگريستند. اما زنان ديگر نيز بودند که توضيحات نادرست پليس را مبنای قضاوت قرار می دادند (با اين همه هيچ يک نمی توانستند خشونت پليس را توجيه کنند!) و يا ديگرانی که با بی تفاوتی شنيدند و از کنار آن رد شدند. با اين وصف چطور پيام جنبش منتقل خواهد شد در حالی تعاريف غلط سيستم اشاعه می يابد؟ جز اين که جنبش در برابر آن، تفاسير خود را ارائه دهد و جايگزين نمايد، تفاسيری که بيشتر متوجه سطح عام است. در اين ميان بايد از شرايط خوبی که سيستم خود با دستگيری های فله ای ايجاد کرد (و به خيال خود زهرچشم گرفتن)، استفاده نمود. دستگيری وسيع آن روز بسياری از زنان را که بی ارتباط به تجمع بودند به داخل اوين کشاند و فرصتی فراهم کرد تا مشروعيت خويش را زير سوال برد و بيشتر آنان را با اهداف تجمع آشنا سازد (خانمی که برای خريد به ميدان هفت تير آمده و در جريان دستگيری ها از اوين سر درآورده است و برای اولين بار در بازجويی کلمه NGO را می شنود و فرق آن را با ing نمی داند، اکنون خود را در کنار کسانی می يابد که با آگاهی کامل در تجمع شرکت کرده اند. او با شنيدن حقوق و مطالبات زنان تجمع کننده به سادگی حق را به زنان می دهد و از برخورد پليس با تجمع حيرت می کند! چرا که خواسته های جنبش زنان بديهی تر از آن به نظر می رسد که عقل سليمی با آن مخالفت کند).

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تبديل هزينه ها به سرمايه، سمانه خادمی، هستياانديش' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016