مقاله آقای حميد رضا جلايی پور" تحت عنوان خطای غفلت از هويت دينی" (چاپ شده به تاريخ ۲۷/۲/ ۸۵ در روزنامه شرق ) با نگاه به روشها و مواضع اتخاذ شده از سوی دفتر تحکيم وحدت و روندی نوشته شده که انجمن های اسلامی دانشجويی به زعم نويسنده از سال ۱۳۸۰ بدينسو اتخاذ کرده اند.
آقای جلايی پور نخست فرض کرده که طی سالهای پس از ۱۳۸۰ انجمن های اسلامی دچار غفلت از هويت دينی شده اند ، بنابراين با ارائه مطالب و دلايلی سعی بر روشن نمودن اهميت و تاکيد بر هويت دينی نموده است .مطلب حاضر نقدی بر سخنان آقای جلايی پور و ديدگاهی است که مقاله ياد شده را به رشته تحرير آورده است .
به طوری که ملاحظه ميشود ، نويسنده مقاله تعريف خودرا از هويت دينی مبنا قرار داده و بر اساس ان تعريف دلايلی را اقامه و بررسی نموده است . آما حقيقت چيز ديگری است حقيقت امر اشکال و اختلاف در تعريف هويت دينی و اصل راهنمايی است که ان تعريف را به دست می دهد دين مبتنی بر بيان آزادی و يا دين مبتنی بر بيان قدرت ؟ و مسئله مهم اينجاست .
چنانکه تعريف ايشان از هويت دينی محل اختلاف است و پيش از آن اساسا خود واژه هويت بايد تعريف شود تا بتوان بر اساس درک مشترکی از اين واژه ها به باز تعريف دقيق مسئله پرداخت .
هويت چيست؟
دو نگاه ميتوان به هويت داشت .
۱-شناسه ای که هر پديده ای (از جمله آدمی )براساس آن "چگونه بودن "خود را می يابد ،ميسازد و می زيد و به اينصورت با شناخت بيشتر و بيشتر ، يگانگی ها را يافته و به توحيد وجود نزديک و نزديک تر ميشود .
۲- اما نگاه دوم عبارت است از تعريف امتيازات و وجوه تمايزی که پديده ها (از جمله آدمی )را از سايرين متمايز می نمايد وتبديل به نشانه های تشخيص و تشخيص می شود و ادامه آن ، دو گانگی ها و چندگانگی ها را برجسته و بارز می کند.
نگاه نخست مبتنی بر تعريف هويت بر بيان آزادی است که هر گاه آدمی بر ان به بازشناسی و انديشه در خود و آفرينيش هستی بپردازد میِتواند شناخت بيشتر و بيشتر را تجربه نمايد اما به نظر ميرسد هويت در دستگاه فکری نويسنده مقاله مورد نظر از نوع نگاه دوم است و هر پسوندی به اين تعريف چسبانده شود وجوه تمايز ودوئيت را پر رنگ تر ومحدوده تنفس و انديشه گی آنرا تنگ تر می کند حتی اگر آن پسوند" دين" و يا" اسلام " باشد و البته ترکيب هويت دينی به اين صورت جز به کار تبعيض بيشتر نمی آيد که اين خود اسباب کار قدرت است .
بر اساس مبنای به کار گرفته شده توسط نويسنده مقاله مزبور فرق نمی کند که شما از چه موضوعی سخن می گوييد، هر چه باشد لباسی است که برای پوشانيدن محوريت قدرت به کار آمده است و نتيجه اش جز تفکيک و لاجرم پيدايش اولويت ها و" برتری ها "نخواهد بود پر واضح است عبارت دين هم در کلام نويسنده مقاله که به عنوان پسوندی برای هويت و تاکيد بر آن آمده است چيزی جز همان وسيله ايجاد وجوه تمايز افزون کننده فاصله ها نيست وحاصل اينکه تاکيد بر هويت دينی و تنظيم رفتارها بر پايه مفهوم گفته شده هم ، راهی است برای استقرار و استمرار محوريت قدرت در رفتارها .اينها مفاهيمی است که يکی از نتايجش (وفقط يکی از آنها ) بروز طالبان و بن لادن است .
و البته طالبان و بن لادن "مدل "تقويم شده آن است والا رفتارها ی مبتنی بر " طالبانيسم " و کسب قدرت بر مبنای امتياز يابی در گوشه گوشه رفتار ساده و روزمره انسانها قابل ديدن است .
اما اگر هويت دينی را نه بر پايه قدرت که بر بيان آزادی بازيابيم آن هنگام به فضای گسترده و بی انتهای "لا اکراه "چشم می گشائيم .
در اين فضا انديشه ها بر پر رنگ کردن وجوه تمايز مستقر نميشود بلکه به روشن کردن ابهام ها و پرکردن فضاهای خالی از معانی و برقراری گفتگو به منظور رشد (ونه به منظور استيلا بر ذهن ديگران )می پردازد.
اينها آن اموری هستند که "هويت دينی" بر بيان آزادی به تقويت آنها می پردازد و در چنين معانی تاکيد (من اين واژه را نمی پسندم چون از آن بوی قدرت به مشام ميرسد ) بر هويت دِينی فضا را برای حضور همه آدمها و انديشه ها فرا می گسترد . و اين شايد معجزه بزرگ قران و رمز ماندگاری آن است ،. به هر روی به شرايط امروز جامعه باز گرديم.
نويسنده مقاله به کاهش اثر انجمن های اسلامی در جامعه از سال ۱۳۸۰ بدينسو پرداخته و اين امر را ناشی از غفلت انجمن های اسلامی از هويت دينی دانسته و دلايل انجمن ها را در فراز اول مقاله خود آورده و در فراز دوم به آنها پاسخ داده است.
اما خود در اين وارسی دچار غفلت از معنای غفلت شده است . " غفلت " يعنی" فراموشی" اما در فراز اول مقاله به دلايل دانشجويان در انتخاب روشی پرداخته که به زعم وی دوری از هويت دينی است . اگر بپذيريم دانشجويان بنا بر دلايل شرح داده شده توسط آقای جلايی پور و يا هر دليل ديگری روشی را ( ولو به زعم آقای جلايی پور نادرست )اتخاذ کرده باشند اقدام آنها نه تنها غافلانه نبوده بلکه از روی آگاهی و با انتخاب صورت گرفته است .
بنابراِين بکاربردن واژه غفلت برای انجمن های اسلامی خود غفلت از واقعيتهايی است که تنها يکی از نمودهای آن استفاده نابجا از واژه " غفلت " است و پاره ای ديگر از جوانب و صورآن در ادامه می آيد.
نويسنده به گذشته پر افتخار انجمن های اسلامی اشاره کرده و با تکيه بر آن افتخارات از جمله حضور در مبارزات اجتماعی و سياسی سالهای پيش از انقلاب و نيز حضور در جبهه های جنگ ، تاکيد بر هويت دينی را در ادا مه راه انجمن های اسلامی خواستار شده.
اينجانب بی انکه قصد داشته باشم از ميزان تاثير گذاری انجمن های اسلامی در گذشته بکاهم يادآورميشوم که هيچ گذشته ای خالی از خطا و اشتباه نيست ورشد همواره در شناسابی دقيق و نقد گذشته برای رفع ايراد ها ،نواقص به خصوص جبران اشتباهات ممکن می شود.. بنابراين بيان افتخارات گذشته انجمن های اسلامی دانشجويان (به زعم آقای جلايی پور) به تنهايی برای آنکه تکيه گاه حرکت فعلی انجمن های اسلامی باشد کافی نيست .
بلکه بايد صادقانه و بدون حب و بغض گذشته ها را نقد کرد .در باره مطرح کردن شرکت بچه ها ی انجمن های اسلامی در جبهه ها از سوی آقای جلايی پور و اينکه بخواهد با استفاده از آن بر تعريف خود از هويت دينی انجمن های اسلامی دليل آورده و به آن استناد کند بايد گفت : آيا مجموعه کشور و توان و امکانات آن از منابع انسانی ، منابع مالی ، منابع زيرزمينی و ساير امکانات کشور که هزينه جنگ ميشد از سوی همه افراد مملکت چه نسل حاضر در جنگ و چه نسل های بعدی نبوده است؟ و آيا پايداری مجموعه نيروهای ايران از ابتدای جنگ در همان ايامی که صدام حسين رويای فتح سه روزه خوزستان و سقوط کليت ايران را در سر می پروراند ، بايد به فراموشی سپرد و يا آنها مطابق تعريف آقای جلايی پور از هويت دينی بوده ؟آيا ايرانيان همه و همه از هر قوم با هر دين و ايدئواوژی و هر مرامی و در هر لباسی که بوده اند در دفاع از ناموس و مام ميهن مشارکت نداشته اند؟. البته جانفشانی کسانی که به جبهه ها شتافتند شايسته تقدير تاريخ است اما اينکه کسانی بخواهند از آن بعنوان متکای اثبات نظريه خود مبنی بر غفلت امروز انجمن های اسلامی استفاده کنند محل تامل بسيار است.
نويسنده مقاله در ادامه مطآلب خود آورده که از سال ۱۳۸۰ اثر گذاری انجمن های اسلامی دچار افول شده است .و اين افول را ناشی از غفلت از هويت ديتی توسط دانشجويان ارزيابی کرده است.
در صورتيکه نويسنده محترم آن مقاله فراموش کرده باشد ياد اور ايشان ميشود که جريان دانشجويی کشور از ماجرای کوی دانشگاه بدينسو و با تجربه کردن چگونگی برخورد آقای خاتمی بعنوان طلايه دار اصلاحات در کشور در ماجرای کوی دچار سرخوردگی و پس از آن تامل شد .
پس از آن بود که در استقلال و دوری از هر جناحی از حاکميت (اصلاح طلبان و غيره )به نقد قدرت پرداخت .
به نظر ميرسد اينکه انجمن های اسلامی دانشجويان با آگاهی نسبت به نقد خود وگذشته و نقد قدرت پرداخته اند برای آقای جلايی پور و همفکرانشان قابل قبول نيست واز موضع حاملان هويت دينی بر ضرورت بازگشت به هويت دينی به آنها اندرز می دهد اما همانطور که گفته شد اختلاف در ماندن بر هويت دينی يا غفلت از آن نيست .بلکه اختلاف در تشخيص هويت دينی وتعريف آن بر بيان آزادی ويا گنجاندن آن در ظرف انديشه قدرت محور با تاکيد بر تبعيض ها و امتيازهاست . ايشان در ادامه ياد آور دانشجويان می شود که اين ويژگی نهاد دولت است که بی تفاوت باشد و همه اقشار جامعه را به يک نگاه بنگرد و برای همه يکسان باشد و کار انجمن های اسلامی دانشجويی تاکيد بر هويت دينی و بنا بر آن تفکيک ميان دانشجويان است بنابراين تنها دانشجويان متعهد به هويت دينی (با تعريف ايشان ) هستند که می توانند در آنجا فعاليت کنند .ايشان باز بنا بر تعريف خود به قضاوت و اندرز نشسته ، در حاليکه به نظر می رسد انجمن های اسلامی دانشجويی دقيقا با تامل در هويت خود و باز تعريف هويت و دين بر بيان آزادی به آن هويت دينی رسيده اند که گستردگی فضايش در بی نهايت "لا اکراه " محل تنفس ، بيان و گفتگوی همه آراء است (همچون جلسات امام صادق ع ).و اينکه همه دانشجويان از هر گروهی انجمن های اسلامی را محلی برای انديشه ورزی و فعاليت بدانند دقيقا مبتنی برهمان باز تعريف هويت اسلامی است که دانشجويان ، طلايه داران و مناديان آنند .
اما اگر نهاد دولت در ايران نتوانسته نقش خود را بر اساس يگانگی مردم و يکسانی آنها در حقوق شهروندی ايفا کند بدون شک يکی از دلايلش وجود انديشه های تبعيض طلب در جناههای گوناگونی که همه چيز را در مدار قدرت و بر مدار آن تعريف می کنند ( و می خواهند) است .از قضای روزگار در اين ميان ، بين قدرت محوران هيچ تفاوتی نيست ،چه راست، چه اصلاح طلب .