پنجشنبه 22 تیر 1385

ايران و اسرائيل: همدستی برای جنگ افروزی، کورش عرفانی

[email protected]

دو رخداد به موازات هم و در ظاهر بدون ارتباط در حال گسترش است : وخامت پرونده ی اتمی ايران از يکسو و تجاوزگری اسرائيل به فلسطين و لبنان از سوی ديگر. اما کيست که نداند اين رخدادها به طور مستقيم به يکديگر ارتباط دارند. هر چه پرونده ی اتمی ايران به سوی مجازات های بين المللی نزديک تر شود نبرد ميان حماس، حزب الله و حتی سوريه با اسرائيل شديدتر خواهد شد. رژيم جمهوری اسلامی نيازمند بر گهای تازه ای برای بازی بعد از تصميم شورای امنيت درباره ی پرونده ی اتمی اش می باشد و رژيم صهيونيستی اسرائيل نيز نيازمند بهانه های جديد برای تجاوزگری و خروج از بن بست در حل مناقشه ی تجاوزگری ۶۰ ساله خود نسبت به سرزمين فلسطينی ها.
جمهوری اسلامی نيک می داند که بايد جبهه ی جنگ آينده ی خود را از حالا به وسيع ترين شکل ممکن آرايش دهد : عراق، افغانستان، فلسطين و لبنان. احتمال دارد اين ميدان سازی رژيم تا ترکيه، اردن و عربستان سعودی نيز پيش رود. بدون آنکه بخواهيم از ساير مناطق دوردست نام ببريم. از آنسوی، رژيم جنايت پيشه ی اسرائيل نيز که در اجرای طرح اسرائيل بزرگ با شکست عملی-ايدئولوژيک برخورد کرده است نمی تواند جز با قتل و جنايت هر چه بيشتر طرفداران اسرائيل بزرگ را که به رهبری نتانياهو در انتظار فرصت برای بازگشت به قدرتند آرام سازد.
همچنان که در پاره ای ديگر از نوشته ها آورده بوديم اين بار نيز دو نظام ضد مردمی و جنايتکار به کنش های متقابل يکديگر نيازمندند تا به زعم خود از بحران بيرون آيند. دولت جديد اسرائيل برای قبولاندن طرح تعيين يکجانبه ی مرزها که برخلاف همه ی معاهدات بين المللی بر سر تشکيل دو کشور مستقل است نياز به آشوب دارد تا با ايجاد قتل عام های سراسری و منظم فلسطينی ها به يهوديان صهيونيست بباوراند که مانند دولت های سابق اسرائيل به دنبال حذف سيستماتيک فلسيطينيان می باشد. جمهوری اسلامی نيز مايل است به غرب اين پيام را دهد که برقراری دوباره ی «آرامش» در منطقه منوط به باج دهی به او بر سر پرونده ی اتمی اش می باشد.
بدين ترتيب همان بده بستانی که ميان جمهوری اسلامی و صهيونيسم اسرائيل از بدو انقلاب شکل گرفته بود به کار خود ادامه می دهد . با اين تفاوت که اين بار کنترل و مديريت سناريو دشوارتر است. از يکسو به دليل شکنندگی موقعيت رژيم ايران در صحنه ی داخلی بخصوص در عرصه ی اقتصادی و اجتماعی و از طرف ديگر به دليل عدم موفقيت رژيم صهيونيستی در ايجاد جنگ داخلی و برادر کشی ميان فلسطينيان. رژيم ايران می داند که در صورت مواجه با يک تحريم اقتصادی جدی، حتی در ميان مدت، با مشکل انفجار اجتماعی مواجه خواهد شد. به همين دليل نيز يا نبايد کار به برقراری تحريم های اقتصادی بکشاند و يا بايد اوضاع را به سرعت به سوی يک نزاع وحشت برانگيز در کل خاورميانه سوق دهد. يعنی يک جنگ تمام عيار در عراق در فلسطين و در لبنان و حتی در ساير کشورهای منطقه، همراه با تهديد و حرکت های نمايشی در خليج فارس. رژيم صهيونيستی نيز می داند که با رها گذاشتن فلسطينی ها به حال خود رشد جمعيت فلسطينی ها و سازماندهی دوباره ی آنها در طول حکومت حماس می تواند خطری جدی برای بقای اسرائيل فراهم سازد.
پس، هر دو رژيم نياز به جنگ دارند. جمهوری اسلامی اميدوار است که پرونده ی اتمی خود را در ميان پرونده ی پرهياهوی تنش های نظامی خاورميانه گم کند و از طريق پيشنهاد ياری خود به حل و فصل اين نزاع های نظامی، که غرب را وحشت زده خواهد کرد، باج آخر را بر سر پرونده ی اتمی از غرب بگيرد و بدون توقف غنی سازی اورانيوم از پاکت فعلی مشوق های گروه ۵+۱ بهره ببرد. اسرائيل نيز اميدوار است با حملات نظامی به زيرساخت های فلسطين و لبنان سير و روند شکل گيری تماميت های قدرتمند (فلسطين و لبنان) رادر آينده تضعيف يا ناممکن سازد.
بر اساس اين دو استراتژی می توان پيش بينی کرد که در روزها و هفته های آينده تنش ها و رويارويی ها نظامی در لبنان، فلسطين، عراق و برخی ديگر از کشورهای منطقه شدت گيرد و هم زمان ايران به سماجت خود در باره ی پرونده ی اتمی ادامه دهد. نقش آمريکا در اين ميان، به دليل نفوذ يهوديان در ايالات متحده، بيشتر نقش يک قربانی سياست های اين دو برادر دشمن ( جمهوری اسلامی و رژيم صهيونيستی) خواهد بود تا يک بازيگر تصميم گيرنده.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ارتجاع رژيم و صهيونيسم اسرائيل تلاش دارند تا مثل يک ربع قرن گذشته آمريکا و اروپا را دربازی های خويش به اين سوی و آن سوی بکشانند. چنانچه در بالا آمد، يگانه راه برون رفت از اين دور تسلسل باطل ارتجاع-صهيونيسم-سرمايه داری ظهور موثر يک عامل مردمی است. و اين نمی تواند باشد مگر در بروز يک جنبش اجتماعی راديکال در ايران که قدرت پايان دادن به حيات رژيم ضد مردمی جمهوری اسلامی را داشته باشد. مرگ رژيم آغاز عزای صهيونيسم اسرائيل است. يک ايران دمکراتيک بی شک می تواند نقش موثرتری در احقاق حقوق مسلم فلسطينی ها داشته باشد تا ايرانی با يک رژيم به ظاهر ضد اسرائيلی اما در عمق شريک جرم و همدست جنايات صهيونيسم. دمکراسی مردمی در ايران سرنوشت عراق و افغانستان و سپس ساير کشورهای منطقه را به سوی دمکراسی و آزادی خواهد کشاند. به همين دليل نيز از بيست و هشت سال پيش رژيم جمهوری اسلامی، که بخشی از بلند پايه ترين رهبران آن يهوديان به ظاهر اسلام آورده هستند، مورد جدی ترين حمايت های مستقيم و غير مستقيم لوبی يهوديان صهيونيست در منطقه، اروپا و آمريکا بوده است. چنانچه می بينيم مبارزه ی ما مخالفان رژيم فقط برای رهايی ايران نيست رهايی منطقه از چنگال اسلام گرايی ارتجاعی، يهودسالاری صهيونيستی و سرمايه داری امپرياليستی در گرو پيروزی آزاديخواهان در ايران است. اين وجه فراايرانی مبارزه ی خود را هرگز از ياد نبريم.

* *
www.korosherfani.com

در همين زمينه:

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'ايران و اسرائيل: همدستی برای جنگ افروزی، کورش عرفانی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016