1- پس از تهاجم گسترده نيروهاى نظامى اسرائيل، از هوا و زمين و دريا به نوار غزه، به بهانه اسارت يك سرباز اسرائيلى توسط يك گروه شبه نظامى فلسطينى و كشتار بى رحمانه مردم غيرنظامى، از زن و مرد، پير و جوان، قطع خدمات شهرى، نظير آب و برق، تخريب راه هاى ارتباطى و مراكز شهرى، بازداشت نمايندگان مجلس و وزراى كابينه دولت فلسطين، بحران خاورميانه وارد فاز و مرحله تازه اى شده است. دولت اسرائيل به هيچ وجه حاضر به اجراى قطعنامه ۲۴۲ شوراى امنيت ملى سازمان ملل متحد و عقب نشينى از تمامى سرزمين هاى اشغالى در جنگ ۱۹۶۷ نيست. از طرف ديگر اسرائيل تحت فشار افكار عمومى مردم جهان و اتفاق نظرى كه در مورد اجراى اين قطعنامه و تشكيل دولت مستقل فلسطين، به عنوان آخرين و تنها راه حل آن براى بحران خاورميانه، قرار داد. بنابراين اسرائيل به دنبال بهانه اى است كه بازى را برهم بزند. بر اين اساس اسارت سرباز اسرائيلى توسط فلسطينى ها را بهانه اى براى يك حمله گسترده بى تناسب با آن قرار دارد. اين كه آيا اقدام نظامى يك گروه فلسطينى و اسارت يك سرباز اسرائيلى تا چه اندازه در راستاى منافع كلان مردم و دولت فلسطين است، بحث ديگرى است، اما همه شواهد حاكى از آن است كه اسرائيل از مدت ها قبل تدارك چنين حمله اى را مى ديده است و منتظر فرصت و بهانه بوده است.
۲ - در حالى كه ارتش سر تا پا مجهز اسرائيل از هوا و زمين و دريا، خون و خرابى در نوار غزه به راه انداخته بود و جهان هم كم و بيش با بى تفاوتى اين نسل كشى در غزه را نظاره مى كرد، حمله گروهى از رزمندگان حزب الله لبنان به يك پايگاه نظامى اسرائيل در مزرعه شبعا، ميان لبنان و سوريه، جبهه جديدى را گشود. در اين حمله دو سرباز اسرائيلى به اسارت نيروهاى حزب الله در آمدند و اين شد بهانه اى ديگر براى حمله گسترده نظامى اسرائيل به لبنان و تشديد بحران خاورميانه. البته حزب الله اين حركت خود را چنين استدلال مى كند كه بعد از جنگى كه در جنوب لبنان ميان نيروهاى حزب الله و اسرائيل صورت گرفت و منجر به خروج ارتش اسرائيل از اراضى جنوب لبنان شد، قرار بر اين بوده است كه اسرائيل اسيران لبنانى را آزاد سازد. اما اسرائيل به بهانه هاى گوناگون از انجام اين تعهد سرباز زده است. از طرف ديگر، آمريكا و همدستانش در شوراى امنيت سازمان ملل طى قطعنامه ۱۵۵۹ اولاً از دولت سوريه خواستند تا نيروهاى نظامى خود را از لبنان خارج سازد و ثانياً از دولت لبنان خواستند كه حزب الله را خلع سلاح سازد. دولت سوريه تحت فشارهايى نيروهاى خود را بعد از دو دهه از لبنان خارج ساخت. اما دولت لبنان حاضر نشد حزب الله را خلع سلاح سازد (شايد هم قادر به انجام آن نبود.) اكثريت مردم و دولت لبنان، حضور حزب الله مسلح در جنوب لبنان را براى حفظ تماميت ارضى لبنان ضرورى مى دانند.
۳ - دولت اسرائيل در حمله گسترده خود به لبنان دو خواسته را مطرح ساخته است:
۱ - آزادى دو سرباز اسرائيلى و ۲-خلع سلاح حزب الله. آيا اسرائيل با حمله نظامى خود موفق به تامين اين دو خواسته خواهد شد؟ چگونه؟ و اگر نشود چه پيامدهاى احتمالى وجود دارد؟
اسرائيل غير از دو خواسته بالا چندين هدف ديگر را نيز دنبال مى كند. اول آن كه دايره بحران و تشنج را از محدوده فلسطين خارج سازد و با افزايش سطح و عمق تشنج، افكار عمومى مردم جهان را از آنچه در غزه و كرانه غربى رود اردن مى گذرد منحرف سازد. دوم اين كه با بمباران هاى فراوان و ايجاد تلفات مادى و معنوى به مردم لبنان، دولت و مردم لبنان را عليه حزب الله بشوراند و حمايت هاى مردمى از حزب الله را كاهش داده و يا قطع كند. اما مشاهدات و گزارش هاى ناظرين بى طرف همه حاكى از آن است كه چنين چيزى اتفاق نيفتاده است و مردم و دولت لبنان همچنان از حزب الله حمايت مى كنند.در شرايط كنونى، به رغم حملات گسترده و سنگين، هيچ علايم و شواهدى وجود ندارد كه حزب الله دو سرباز اسرائيلى را آزاد سازد. چه بسا اين دو سرباز در جريان حملات هوايى اسرائيل به مراكز مسكونى و غيره آن كشته شوند. اگر چنين اتفاقى صورت بگيرد دامنه جنگ ميان اسرائيل و حزب الله گسترش پيدا خواهد كرد. اما اسرائيل چگونه مى خواهد به هدف ديگر خود، يعنى خلع سلاح حزب الله برسد؟
شوراى امنيت سازمان ملل و دولت هاى غربى، به خصوص آمريكا نمى توانند، اجراى قطعنامه ۱۵۵۹ و خلع سلاح حزب الله را از دولت لبنان بخواهند و يا انتظار داشته باشند دولت لبنان آن را، حتى اگر بتواند، اجرا كند.
زيرا دولت اسرائيل هيچ يك از قطعنامه هاى سازمان ملل در مورد فلسطين را نپذيرفته و اجرا نكرده است. نه تنها قطعنامه ۲۴۲ و تخليه سرزمين هاى اشغالى در جنگ ۱۹۶۷ بلكه آخرين آنها را در مورد ديوار حائل در كرانه غربى رود اردن است ناديده گرفته است. علاوه بر اين پيمان هاى بين المللى (ژنو) با صراحت ادغام سرزمين هاى اشغال شده در جنگ به سرزمين اصلى توسط ارتش و دولت اشغالگر را به كلى منع مى كند.
اما اسرائيل با تخلف آشكار از پيمان هاى بين المللى بخش هايى از بيت المقدس و غرب رودخانه اردن را به سرزمين اسرائيلى تبديل كرده است. وقتى اسرائيل زير بار قطعنامه هاى سازمان ملل نمى رود، چگونه انتظار دارند كه دولت لبنان قطعنامه مربوط به خلع سلاح حزب الله را اجرا كند. براى دولت لبنان آن هم در شرايط كنونى چنين امكانى وجود ندارد.
يك راه حل غيرممكن ديگر اين است كه حزب الله داوطلبانه سلاح ها را بر زمين بگذارد اما هيچ دليلى وجود ندارد كه حزب الله اين كار را بكند! البته رهبرى حزب الله بارها اعلام كرده است كه در صورت عادى شدن شرايط در خاورميانه حاضر است به يك حزب سياسى تبديل شود اما چنان شرايطى هنوز در خاورميانه و لبنان به وجود نيامده است.
راه حل محتمل ديگر اين است كه ارتش اسرائيل با ورود به خاك لبنان بخواهد حزب الله را خلع سلاح سا زد. با بمباران هاى هوايى و دريايى نمى توانند حزب الله را خلع سلاح سازند. بنابراين به نظر مى رسد تنها راه در برابر اسرائيل ورود به خاك لبنان است. اما احتمال پيروزى اسرائيل در يك نبرد زمينى با حزب الله بسيار ضعيف است. رهبران اسرائيل با توجه به تجربه جنگ گذشته و خروج اجبارى از لبنان چندين بار اشاره كرده اند كه از تجارب گذشته درس ها آموخته اند و نمى خواهند وارد خاك لبنان و درگير جنگ زمينى با حزب الله شوند. ورود ارتش اسرائيل به لبنان ماهيت جنگ را تغيير مى دهد. نيروى نظامى اسرائيل اگرچه مجهز است اما در هر حال يك ارتش كلاسيك است. نيروى نظامى حزب الله در مقايسه با ارتش اسرائيل على الاصول يك ارتش نامنظم است. ارتش كلاسيك به سرعت مى تواند در يك منطقه مثلاً جنوب لبنان وارد شود و پيشروى كند. اما ارتش نامنظم با استفاده از شيوه هاى جنگ پارتيزانى يا شورشگرى، ارتش كلاسيك را زمين گير مى سازد. علاوه بر اين جنگ در سرزمين لبنان صورت مى گيرد، مردم عادى از حزب الله حمايت مى كنند، حزب الله به وضعيت جغرافيايى منطقه به مراتب بيش از ارتش مهاجم آشنايى دارد . جنگ چريكى براى ارتش كلاسيك بسيار گران و پرهزينه است درحالى كه هزينه اش براى ارتش نامنظم به مراتب كمتر است. تحرك ارتش نامنظم به مراتب بيش از ارتش كلاسيك است. اينها و برخى ديگر از عوامل موجب آن خواهد شد كه ارتش اسرائيل در داخل خاك لبنان به گل بنشيند.
۴- اما به نظر مى رسد ورود به خاك لبنان تنها گزينه براى دولت اسرائيل است. دولت اسرائيل نمى خواهد آنچه را كه شروع كرده است در وسط كار متوقف سازد. هزينه اين توقف براى دولت اسرائيل بسيار سنگين خواهد بود. زيرا در درگيرى هاى اخير، حزب الله توانسته است با استفاده از انواع موشك هايى كه در دست دارد شهرهاى دور و نزديك اسرائيل را مورد حمله قرار دهد. اين حملات علاوه بر تخريب ساختمان ها و پيامدهاى اقتصادى سنگين، موجب تزلزل روحيه اسرائيلى ها مى شود. ساختار ذهنى و روانى مردم اسرائيل به گونه اى است كه يك جنگ فرسايشى را برنمى تابند. در تمام جنگ هاى گذشته ميان اسرائيل و اعراب، اسرائيل با حملات برق آسا توانسته است ارتش هاى عربى را متلاشى سازد و به اهداف نظامى- سياسى خود دست پيدا كند. اما اين وقتى است كه جنگ به داخل شهرها و مناطق مسكونى اسرائيل سر ايت نكند و خواب و خوراك و زندگى روزانه مردم را مختل نسازد. اما اگر قرار باشد جنگ فرسايشى و طولانى بشود و نظم و آرامش شهرهاى اسرائيل بر هم بخورد در آن صورت ميزان توان مقاومت مردم اسرائيل براى طولانى مدت مورد ترديد جدى است. اين امر مى تواند بر افكار عمومى مردم اسرائيل در حمايت از دولت اثرگذار باشد و درايت و فرزانگى سياست ها و برنامه هاى دولت و رهبرانشان را مورد سئوال جدى قرار دهند. هنگامى كه در يك انتخابات آزاد و با نظارت بين المللى، حماس اكثريت نمايندگان مجلس را به خود اختصاص داد و دولت را تشكيل داد، برخى از صاحب نظران و تحليلگران اسرائيل، دولت شارون را به خاطر امتناع از دادن امتياز بيشتر به محمود عباس ملامت كردند. اكنون هم برخى از صاحب نظران و فعالان سياسى اسرائيل دولت را به خاطر عدم شناسايى دولت حماس و تماس و مذاكره با آن، مورد ملامت قرار داده اند و معتقدند اسرائيل مى بايستى دولت حماس را كه منتخب مردم است به رسميت مى شناخت.
به اين ترتيب ادامه جنگ ميان حزب الله و اسرائيل، به خصوص اگر حملات موشكى ادامه پيدا كند، در جبهه داخلى اسرائيل اثرات منفى بر جاى خواهد گذاشت.
اينكه حزب الله تا چه مدت مى تواند حملات موشكى را ادامه دهد روشن نيست. به تعداد موشك هاى در دسترس بستگى دارد.
۵- ادامه حملات گسترده و سنگين اسرائيل به لبنان، نه تنها نتوانسته است ساختارهاى اساسى حزب الله را بر هم بزند و يا افكار عمومى مردم و دولت لبنان را عليه حزب الله بشوراند، بلكه سبب اعتراضات وسيع جهانى عليه اسرائيل شده است. جامعه جهانى، به شدت واكنش نشان داده است. آنچه در افغانستان و به خصوص عراق مى گذرد، موقعيت آمريكا را در نزد افكار عمومى مردم جهان به شدت متزلزل ساخته است. تظاهرات ضدآمريكايى- انگليسى سرتاسر جهان را گرفته است. اگرچه اين تظاهرات به بهانه حمايت بى قيدوشرط اين دو دولت از اسرائيل و توجيه جنايات اين دولت صورت مى گيرد، اما بخش اعظم آن از عمق كينه مردم جهان به عملكرد اين دولت سرچشمه مى گيرد.
۶- در كشورهاى عربى- اسلامى، وضعيت به گونه ديگرى است. دولت هاى اين كشورها سياست ها و مواضع دوگانه اى اتخاذ كرده اند. بخشى از اين مواضع دوگانه متاثر از رقابت ها و يا دشمنى هاى سابقه دار ميان شيعه و سنى است. شيعيان جهان بعد از قرن ها سركوب و انزوا، در آستانه ورود به سومين فاز از تاريخ خود مى باشند. مرحله اى كه همراه با كسب قدرت هاى سياسى، اقتصادى و اجتماعى است. در عراق دير يا زود، جنگ داخلى به سرانجام خواهد رسيد. پيروزى دموكراسى در عراق در ميان مدت، به تشكيل دولتى با اكثريت شيعه منجر خواهد شد. در لبنان شيعيان در تحولات سياسى و اقتصادى تعيين كننده شده اند، در ساير كشورهاى عربى، نظير كويت، بحرين، امارات، افغانستان، پاكستان و... شيعيان در حال بازسازى نيروهاى خود و ورود به عصر جديد هستند. نقش كليدى حزب الله شيعه در لبنان و خاورميانه، براى دولت عربى- سنى چندان دلچسب نيست.
اما وضعيت در ميان مردم مسلمان، به خصوص اعراب فرق مى كند. عرب ها عموماً از شكست هاى شرم آور ارتش هاى عربى از اسرائيل به شدت ناراحت و دچار عقده حقارت شده اند. ايستادگى حزب الله در برابر اسرائيل و بيرون راندن ارتش اسرائيل از لبنان و امروز مقاومت در برابر دولت اسرائيل و بالاتر از آن، موشك باران شهرهاى اسرائيل، با استقبال مسلمانان و عرب ها روبه رو شده است. به دو نكته مهم در اين رابطه بايد توجه كرد: نكته اول اينكه، در حالى كه اسرائيل با تمام نيرو فلسطينيان اكثراً سنى مذهب را قتل عام مى كند، شبه نظاميان سنى مذهب در عراق، به جاى اعلام آتش بس در عراق و به كارگيرى امكاناتشان به نفع مردم فلسطين، همچنان به جنگ و آدم كشى خود عليه عراقى ها، به خصوص شيعيان ادامه مى دهند. اين امر شائبه دست داشتن قدرت خارجى، به خصوص اسرائيل را در كشتارهاى عراق تائيد مى نمايد.
نكته دوم اين كه حزب الله شيعه لبنان از حماس و فلسطينيان سنى مذهب، به رغم آنچه در عراق مى گذرد، حمايت مى كند.
۷- فشار بر اسرائيل براى قبول آتش بس بى قيد و شرط رو به افزايش است. اسرائيل در بازى شطرنج سياسى- نظامى، در وضعيت آچمز قرار گرفته است.
چه راهكارهايى در برابر اسرائيل قرار دارد: يك- پذيرفتن بى قيد و شرط آتش بس، دو- ادامه جنگ تا وقتى كه اولاً ذخيره موشك هاى حزب الله به اتمام برسد. در اين مورد مقامات اسرائيلى برآورد كرده اند كه اين ممكن است هفته ها يا حتى ماه ها طول بكشد. آيا اسرائيل مى تواند تا آن زمان بمباران هاى هوايى لبنانى را ادامه بدهد؟ ترديد هاى جدى وجود دارد. ثانياً، ورود اسرائيل به دهات مرزى لبنان و آغاز جنگ زمينى، در فرآيند جنگ، احتمالاً به نفع حزب الله، اثرگذار خواهد بود. سه- اسرائيل براى شكستن اين بن بست، قلمرو جنگ را توسعه دهد.
هم اكنون اسرائيل و آمريكا، سوريه و ايران را مسئول حمايت از حزب الله لبنان اعلام كرده اند. تحليلگران وابسته به گروه فشار (لابى) اسرائيل در آمريكا مرتب ضرورت حمله به سوريه و ايران را مطرح مى سازند. توسعه قلمرو بحران خاورميانه يكى از اهداف استراتژيك اسرائيل محسوب مى شود. همان طور كه بحران غزه امروز به بحران اسرائيل و لبنان تبديل شده است، اين احتمال- اگرچه ضعيف- وجود دارد كه اسرائيل مراكز معينى را در سوريه و كشورهاى ديگر هدف قرار بدهد.
حمله اسرائيل به سوريه ( يك كشور عربى- سنى، عضو اتحاديه عرب) شكاف ميان كشورهاى عربى با آمريكا و غرب را عميق تر مى سازد. دولت هاى عربى، اگر در مورد حمايت از حزب الله لبنان و دولت لبنان ملاحظاتى دارند، در مورد سوريه چنين ملاحظاتى وجود ندارد. روابط برخى از دولت هاى عربى با آمريكا، بر سر فشار هايى كه براى تحولات سياسى بر آنها وارد مى شود، چندان نزديك و حسنه نيست. بنابراين حمله اسرائيل به سوريه، ولو محدود، معادلات سياسى را به نفع سوريه و لبنان (و در نتيجه حزب الله) تغيير خواهد داد. سئوال اساسى اين خواهد بود كه اگر اسرائيل دامنه جنگ و بحران را در سوريه و حتى كشورهاى ديگر توسعه بدهد چه دستاوردى براى اسرائيل خواهد داشت؟ آيا سربازان اسير اسرائيلى آزاد خواهند شد؟ آيا حزب الله خلع سلاح خواهد شد؟ آيا مشكل اسرائيل با فلسطين حل خواهد شد؟ به نظر مى رسد تنها دستاورد اسرائيل از توسعه قلمرو بحران، به دست آوردن زمان و به تاخير انداختن راه حل نهايى بحران خاورميانه است: پذيرش و تن دردادن به تخليه تمام سرزمين هاى اشغالى در جنگ ۱۹۶۷ و به رسميت شناختن يك كشور و دولت مستقل فلسطينى در اين مناطق.