جمعه 13 مرداد 1385

كارنامه سياست خارجى دولت محمود احمدى‌نژاد در گفتگوى بهنام باوندپور با ابراهيم يزدى، صدای آلمان

”سياست خارجى دولت آقاى احمدى‌نژاد هم تنش‌زا بوده و هم غيرمفید برای مملکت“


دولت نهم به رياست محمود احمدى‌نژاد يكساله شد. پس از آنكه محمود احمدى‌نژاد بر كرسى رياست جمهورى اسلامى ايران نشست، تنش در روابط ديپلماتيك ايران با كشورهاى جهان و بخصوص مناقشه بر سر برنامه هسته‌اى، روز به روز اوج بيشترى گرفت تا اينكه به صدور قطعنامه شوراى امنيت عليه ايران انجاميد.

گر چه سياستهاى كلان جمهورى اسلامى ايران، از سوى شوراى عالى امنيت ملى و زير نظر مستقيم رهبر جمهورى اسلامى آيت‌اله خامنه‌اى تعيين مى‌شود، اما بسيارى از تحليلگران برآنند كه سياست خارجى دولت جديد نقش موثر و تعيين‌كننده‌اى در تسريع بحرانى شدن پرونده هسته‌اى و حتا انزواى بين‌المللى ايران داشته است.

دكتر ابراهيم يزدى وزير خارجه دولت موقت مهندس بازرگان، در پاسخ به پرسشهاى ما، به ارزيابى سياستهاى دولت نهم در رابطه با برنامه هسته‌اى، روابط ديپلماتيك ايران با جهان، مسايل خاورميانه و پيامدهاى اين سياستها مى‌پردازد.

مصاحبه‌گر: بهنام باوندپور

دکتر یزدی اگر بخواهید جمع‌بندی از سیاست هسته‌ای دولت آقای احمدی‌نژاد یکسال پس از تشکیل این دولت ارائه بدهید، این جمع‌بند چه خواهد بود؟ آیا تصویب قطعنامه شورای امنیت علیه ایران نتیجه سیاستهای دولت نهم است، یا در هرحال پرونده هسته‌ای ایران چنین سرنوشتی پیدا می‌کرد؟

ابراهیم یزدی: سیاست خارجی ایران بخصوص در مورد فعالیت‌های هسته‌ای تصمیم‌اش با رییس جمهور نیست، با شورای امنیت ملی و فراتر از آن با مقام رهبری‌ست. بنابراین سیاست کلی تابع نظر رییس جمهور نیست که بگویم حالا او چه اندازه در این دوره موثر بوده. اما آنچیزی که در زمان خاتمی با زمان احمدی‌نژاد متفاوت است و در نتیجه در سیر تحولات، از جمله در مسئله پرونده هسته‌ای آن موثر است، این است که آقای خاتمی اساس سیاست خارجی خودش را بر تنش زدایی قرار داده بود و بمیزان زیادی هم در رابطه با برخی از کشورها، بخصوص کشورهای عربی اسلامی موفق بود. اما پس از آقای خاتمی دولت جدید به تنش زادیی در روابط بین‌المللی اعتقادی ندارد. بنابراین این می‌توانسته است و می‌تواند در برنامه هسته‌ای ایران موثر باشد، اما در هرحال معلوم بود از اول که اگر ایران شرایط آژانس را نپذیرد، پرونده به شورای امنیت خواهد رفت و رفته است. و این هم چون دولت ایران و همه تصمیم‌گیرندگان ایران بکرات گفته بودند و می‌گویند که غنی‌سازی را متوقف نمی‌کنند، بنابراین قابل پیش‌بینی بود پرونده به شورای امنیت برود.

در هر صورت همانطور که فرمودید شورای عالی امنیت ملی تصمیم‌گیرنده است و شورای عالی امنیت ملی هم زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی‌ست. در زمان آقای خاتمی هم همینطور بود، در زمان آقای احمدی‌نژاد هم همینطور است. پس به نظر شما نقش دولت در این وسط چيست، با وصف اینکه در آن‌زمان بقول شما سیاست تنش‌زادیی بود و الان تنش ایجاد شده است با جامعه جهانی؟

ابراهیم یزدی: تفاوت دولت شخصیت و نگاه و نگرش و توانمندی‌های دولت هست. وقتی آقای خاتمی می‌رود به سازمان ملل و در برابر درگیری‌ تمدنهای آقای ساموئل هانتینگتون گفتگوی تمدنها را مطرح می‌کند، می‌بینیم مورد استقبال قرار می‌گیرد. درست است که برنامه هسته‌ای ایران مسیر خودش را طی می‌کند، اما موقعیت و مواضع و درایت و فرزانگی و آگاهی رییس جمهور نسبت به مسایل جهانی می‌تواند موثر باشد. کما اینکه آقای خاتمی تاثیرگذاری را داشته است و در زمان آقای خاتمی اتحادیه اروپا سخت‌تر تمایل داشت که به دنبال آمریکا برود. موضع‌گیری آقای خاتمی بعنوان رییس جمهور موثر بود، اما وقتی یک رییس جمهوری جای آقای خاتمی می‌آید و از روز اول اساس‌اش را بر تنش‌زایی قرار می‌دهد، سخنانش تشنج‌زا است، طبیعی‌ست که اتحادیه اروپا در جوی که بوجود می‌آید نمی‌تواند خیلی در برابر آمریکا مقاومت بکند، چه بسا خودش هم با آمریکا علیه ایران موضع بگیرد. بنابراین نقش رییس جمهور و دولت‌اش و کفایت‌ها و آگاهی‌های سیاسی‌اش در سیر پرونده موثر است.

حالا اگر بخواهیم تفاوت یا تفاوتهایی میان تیم مذاکره‌کننده قبلی به ریاست آقای روحانی و تیم جدید به ریاست آقای لاریجانی را بربشمريم، این تفاوتها در چه جاهایی خودشان را نشان می‌دهند؟

ابراهیم یزدی: آقای روحانی سالها در مسئولیتهای مختلف وارد بوده، در بسیاری از مذاکرات دپیلماسی حضور داشته است و صرفنظر از اینکه آیا دانش و مطالعات خودش چه بوده است، بالاخره در این برخوردها آموزشهایی را دریافت کرده است، شرایط را درک کرده است. فرق می‌کند یک کسی که اصلا در این وادی نبوده است بیاید و بخواهد وارد مذاکرات دیپلماسی بشود. نمی‌تواند آنجور که باید و شاید نقش خودش را ایفا بکند. بالاخره آقای روحانی این تجربه را پیدا کرده بود و به همین دلیل هم با برنامه‌های بعدی موافق نبود. به نظر من تفاوت در آگاهی و تجربه‌ای‌ست که آقای روحانی پیدا کرده بود، اشرافی که پیدا کرده بود، در حالیکه جانشین او فاقد چنین اشرافی‌ بود. بخصوص که آقای روحانی در چارچوب آن سیاستهای کلانی که خاتمی سخن می‌گفت در تنش‌زادیی بهتر می‌توانست حرکت بکند، اما همین آقای روحانی اگر می‌ماند و می‌خواست با برنامه‌های تنش‌زایی آقای احمدی‌نژاد حرکت بکند نمی‌توانست و لاجرم استعفا می‌داد و کنار می‌رفت. آقای لاریجانی هماهنگ است با برنامه‌های تنش‌زای رییس جمهور.

حالا دکتر یزدی به نظر خود شما سرنوشت کنونی پرونده هسته‌ای ایران و صدور قطعنامه شورای امنیت علیه ایران نتیجه سیاستهای غلط دولت آقای احمدی‌نژاد هست یا نه؟

ابراهیم یزدی: نتیجه سیاستهای غلط دولت آقای احمدی‌نژاد به تنهایی نیست، ولی سیاستهای غلط ایشان نقش شتاب‌دهنده به این فرایند داشته است.

اینکه پرونده هسته‌ای ایران چنین سرنوشتی پیدا کرده، تا چه حدی مربوط می‌شود به اظهارات آقای احمدی‌نژاد از ابتدای ریاست جمهوری‌شان و بخصوص لحن ایشان علیه اسراییل و همینطور «افسانه خواندن» هولوکاست؟

ابراهیم یزدی: سیاست خارجی کشوری علی‌الاصول باید در جهت این باشد که دوستان بالقوه را بالفعل بکند، دشمنان بالفعل را بالقوه بکند، مخالفین بالفعل را بالقوه بکند، دشمن را به مخالف تبدیل بکند و اگر می‌تواند، مخالف را به دوست تبدیل بکند. بدترین سیاست این است که با بیانات، با اقدامات بگونه‌ای حرکت بشود که حتا دوستان هم نتوانند از ایران دفاع بکنند، مخالفین هم به دشمنان بپیوندند، دشمنان ساکت و آرام هم بالفعل بشوند. به نظر من سخنان آقای احمدی‌نژاد تاثیری که ایجاد کرده بوده، این است که کسانی که تا قبل از آن مخالف ایران بودند، ولی فعال نبودند، فعال شدند و موضع گرفتند و همچنین کسانی که بنابه دلایلی می‌توانستند دوست ایران باشند در شرایطی که بوجود می‌آید، در پیامد این سخنان و مواضع نتوانستند از ایران حمایت بکنند. اینها به ضرر ایران تمام شده است.

آیا تفاوتی هم میان رویکرد دولت نهم با رویکرد دولتهای قبلی، مثلا دولتهای موسوم به دولت سازندگی و دولت اصلاحات به مسئله خاورمیانه و همینطور عراق هم وجود دارد؟ و اگر وجود دارد، این تفاوت یا تفاوتها را کجاها می‌شود دید؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ابراهیم یزدی: وقتی سیاست یک دولتی تنش‌زدایی باشد و بنا را بر این قرار بدهد که با کشورهای همسایه، بخصوص کشورهای عربی خاورمیانه روابط دوستانه برقرار بکند، این فرق می‌کند با کسی که علی‌الاصول به تنش‌زدایی اعتقادی ندارد. ببینید، در زمان رهبر فقید انقلاب بعد از قتل‌عام و کشتار حجاج ایرانی در مکه ایشان بیاناتی را ایراد کردند و تصریح کردند که ممکن است ایران از صدام بگذرد، ولی از عربستان نمی‌گذرد. اما بعد از ایشان وقتی دولت کارگزاران بر سرکار آمد، دولت سازندگی، سیاست خارجی ایران ضروری دانست که می‌باید با عربستان روابط را بهبود ببخشند و بهبود بخشیدند. روابط با کشورهای عربی بهبود بخشید، بعدا در زمان آقای خاتمی. بنابراین رییس جمهور جدید، احمدی‌نژاد، بنابه دلایل گوناگون مواضعی که می‌گیرد و بیان می‌کند اثر منفی گذاشته است.

دکتر یزدی اگر بخواهم صحبت‌های شما را خلاصه کنم، آیا درست فهميده‌ام که می‌شود گفت کارنامه یکساله دولت آقای احمدی‌نژاد در سیاست خارجی در مجموع، چه در روابط دیپلماتیک با کشورها چه در رابطه با مناقشه هسته‌ای، بیشتر تنش‌زا بوده تا مصالحه‌جویانه؟

ابراهیم یزدی: هم تنش‌زا بوده، هم غیرمثبت و غيرمفید برای مملکت.

در همين زمينه:

Copyright: gooya.com 2016