زمينه ها
در سال ۱۹۸۲ ميلادی، در هنگامه ورود ارتش اشغالگر اسرائيل به لبنان ـ که در عرض يک هفته به بيروت رسيده بود، مقاومت گروه کوچکی از جوانان مسلمان شيعه لبنانی وابسته به سازمان "امل" مانع ورود نيروهای مهاجم اسرائيلی به نواحی جنوبی بيروت شد و توجه جهانيان را به خود جلب کرد. با گسترش نفرات و امکانات اين هسته اوليه در سالهای بعد، گروه ياد شده " حزب الله لبنان " نام گرفت . در پی شهيد شدن سيد عباس موسوی رهبر پيشين حزبالله، به دست جوخه های ترور رژيم صهيونيستی در سال ۱۹۹۱، سيد حسن نصرالله دبير کلی حزب الله را عهدهدار شد و پس از آن، امنيت نيروهای اشغالگر بيش از پيش در معرض هجوم و خطر قرار گرفت . سرانجام، در سال ۲۰۰۰، پس از ۱۸ سال حضور نيروهای اسرائيلی در لبنان، با فروپاشی افسانه و اسطوره شکست ناپذيری اسرائيل ، ارتش متجاوز مجبور به خروجی خفت بار از لبنان شد و پس از نيم قرن، برای نخستين بار، ملتهای منطقه نشانه های شکست را در سيمای سياستمداران رژيم صهيونيستی ديدند. اين پيروزی ملت لبنان در سال ۱۹۸۴ با بازگشت اسيران لبنانی رنگ و بويی خوشتر گرفت و اين مردم رنجديده از رويدادهای تلخی چون کشتار گسترده آوارگان فلسطينی ميهمان آنان در اردوگاههای صبرا و شتيلا شاهد ورود عزيزانشان پس از سالها تحمل اسارت در زندانهای اسرائيل شدند، اگر چه همه اسيران آزاد نشده بودند. به دنبال صدور قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنيت سازمان ملل متحد ـ که تاکيد بر خلع سلاح حزب الله داشت ـ در عصر روزی که گفته می شد توافقی مهم و مشروط در اين زمينه ميان نخست وزير لبنان و حزب الله – يعنی تغيير کسوت نظامی حزب الله از ميليشيای محلی به ارتش ملی پس از تخليه مزارع شبعا به وسيله نيروهای اسرائيلی - صورت گرفته بود، رفيق حريری در يکی از پيچيده ترين صحنه های ترور سياسی جهان در ساحل بيروت از صحنه معادلات منطقه حذف می شد. ابتکار سياسی حزب الله - که به گفته سيد حسن نصرالله، همه امور مهم و راهبردی آن به صورت شورايی و با برخورداری از فعاليتهای تشکيلاتی قوی صورت می گيرد – در تشکيل ميتينگی ۵/۱ ميليون نفری در قلب بيروت و در حمايت از يکپارچگی ملی لبنانيان ، به ميزان زيادی آثار منفی اين ترور حساب شده، ولی مبهم و مشکوک، را خنثی کرده، قسمت اعظم نقشه توطئه گران نقش بر آب شد.
توطئه جديد اسرائيل
بن بست سياسی حاکم بر رژيم نژادپرست اسرائيل – که خود را با روند تشکيل دولت و کشور مستقل فلسطينی و غرق شده در امواج مردم فلسطين میديد - نياز به مانع شکنی داشت . تحمل ۱۸ ماه آتش بس با نيروهای حماس و حزب الله برای نيروهای نظامی همواره در تحرک اسرائيلی بسيار سنگين بود. در نخستين گام برای برون رفت از بنبست، سواحل غزه براثر موشک باران کور ناوچه های اسرائيلی به خون نشست و غيرنظاميان بيگناه در هنگام گذراندن تعطيلات تابستانی جانشان را ناباورانه در برابر ديدگان بازماندگان آن جنايت از دست دادند. در پی تلافی نيروهای حماس در اسيرکردن يک سرباز اسرائيلی، ارتش اسرائيل با يورشی گسترده به دولت منتخب فلسطينيان تعداد زيادی از وزيران و سياستمداران دولت حماس را به اسارت برد و دفتر نخست وزيری را منفجر کرد.
پس از بروز اين رخدادها، حزب الله لبنان، ناکام از بازپس گيری بقيه اسيرانش در سال ۲۰۰۴ و شاهد ادامه تجاوزات رژيم اسرائيل در فلسطين و جنوب لبنان ، در عملياتی محدود به اسير کردن دو سرباز اسرائيلی در ۶ ژوئن ۲۰۰۶ مبادرت کرد و اين آغازی برای درگيريهای چندجانبه اسرائيل با نيروهای حزب الله ـ و در واقع، با ملت لبنان ـ در مرز، شهرها، و روستاها و پناهگاه هابود.
حمله اسرائيل به لبنان
رژيم اسرائيل، با بهره برداری از فضای مساعد، در راستای برنامه های راهبردی آمريکا در منطقه برای تشکيل خاورميانه جديد، برخوردار از کمک های از پيش هماهنگ شده غرب و وعده فتح زود هنگام لبنان و با هدف تحريک افکار عمومی مردم لبنان عليه حزبالله، بمباران شهرهای لبنان و نقاطی که آنها را مواضع حزب الله در روستاها مينامد از زمين، هوا ودريا از سر گرفت وبا ويران کردن زير ساخت های اقتصادی لبنان به کشتار مردم غير نظامی پرداخت و فجايعی چون کشتار روستای قارنا را برای چندمين بار مرتکب شد.
در طول ۳۳ روزجنگ ويرانگر در لبنان، در حالی که افکار عمومی جهان خواستار توقف کشتار وحشيانه مردم بی گناه بود، دولت زورگوی آمريکا، با بهره گيری از حق وتو، از تصويب قطعنامهای درباره آتش بس فوری و بی قيد وشرط در شورای امنيت سازمان ملل جلو گيری کرد ودرنتيجه، جنگ و کشتار ادامه يافت تا شايد هدفهای اسرائيل در حمله به لبنان تحقق يابد. در جنگ لبنان، بنا بر اظهارات رسمی آمريکاييان، بيشتر کشته شدگان اسرائيلی نظامی و برعکس، بيشتر جان باختگان لبنانی غير نظامی بوده اند. به باور اکثر ناظران بيطرف بين المللی، حاصل شش سال تجهيز و تدارک ملی و منطقه ای حزب الله بر محصول نزديک به شصت سال تدارک و تجهيز بين المللی ارتش اسرائيل - آنهم در بالاترين سطوح نظامی مطرح در جهان - غلبه کرد. سرانجام، برای نجات اسرائيل از باتلاق لبنان ، قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنيت درباره قطع بمباران شهرهای لبنان از سوی اسرائيل ـ در برابر پايان يافتن موشک باران شمال اسرائيل از سوی حزبالله، صادر شد.
محورهای اصلی قطعنامه ۱۷۰۱
۱- نخستين و فوریترين بند قطعنامه توقف عمليات نظامی يا آتشبس است. تداوم حملات نظامی اسرائيل به لبنان نهتنها دستاوردی برای اسرائيل نمیداشت، بلکه به دليل واکنشهای شديد جهانی به زيان بيشتر آن دولت میانجاميد. از اين رو، صدور قطعنامه و برقراری آتشبس راه محترمانه خودداری اسرائيل از ادامه عمليات بیفايده نظامی بود. از سوی ديگر ، ادامه حملات نظامی اسرائيل به لبنان برای حزبالله نيز زيانآور بود. بنابراين، آتشبس به سود حزبالله نيز تمام میشد.
۲- آزادی دوسربازاسرائيلی اسيردر لبنان
۳- خلع سلاح حزب الله و ممنوعيت تداوم تدارک و تجهيز نظامی غير دولتی در لبنان.
اين بند در واقع تکراری بر مفادی از قطعنامه های ۴۲۵ (۱۹۷۸)، ۴۲۶ (۱۹۷۸)، ۵۲۰ (۱۹۸۲)، ۱۵۵۹ (۲۰۰۴)، ۱۶۵۵ (۲۰۰۶)، ۱۶۸۰ (۲۰۰۶) و ۱۶۹۷ (۲۰۰۶) و ۱۶۹۷ (۲۰۰۶) بعلاوه همه بيانيههای رئيس شورای امنيت درباره اوضاع لبنان، به ويژه بيانيههای ۱۸ ژوئن ۲۰۰۰، ۱۹ اکتبر ۲۰۰۴، ۴ مه ۲۰۰۵، ۲۳ ژانويه ۲۰۰۶ و ۳۰ ژوئيه ۲۰۰۶ است . (برگرفته از بند اول قطعنامه ۱۷۰۱)
البته خلع سلاح حزبالله يا پيوستن نيروهای مسلح آن به ارتش لبنان هنگامی قابل اجرا خواهد بود که اسرائيل شبعا را به طور کامل تخليه کند، اسرای دو طرف مبادله شوند و ميان دولت لبنان و حزب الله بر سر پايان دادن به خطرات خارجی توافق صورت گيرد. نخست وزير و وزير دفاع لبنان بارها بر اين نکته تأکيد کردهاند. حزبالله نيز در ساليان اخير بارها بر تخليه کامل لبنان از اشغالگران – خروج اسرائيليها از شبعا – به عنوان پيششرط پايان دادن حزبالله به اقدامات مسلحانه و تبديل به يک حزب سياسی سخن گفته است .
۴- ايجاد خط حايل به عمق حدود ۲۰ کيلومتر در خاک لبنان، در حاشيه جنوبی رود ليتانی
البته بايد توجه داشت که ايجاد منطقه حائل با کمک نيروهای سازمان ملل (موسوم به يونيفل) و ارتش لبنان مانع تردد و سکونت دائم نيروهای حزب الله ـ که به واقع شهروندان عادی و دارای کار و پيشه در آن منطقه هستندـ نخواهد شد .
۵- پذيرفتن اصل مذاکره در زمينه آزاد سازی بقيه لبنانيان به اسارت گرفته شده در سالهای دهه ۸۰ و دهه ۹۰ ميلادی و اين که برای تخليه کامل مزارع شبعا اسرائيل بايد با دولت لبنان مذاکره کند.
پيامدهای جنگ ۳۳ روزه
۱- اسرائيل از طريق جنگ به دو هدف اصلی و اعلام شدهاش ـ که آزادی دو سرباز اسرائيلی و خلع سلاح حزبالله بود ـ نرسيده است. با آن که هر دو خواست اسرائيل در قطعنامه آمده است، هر دو مورد نياز به آمادگیها و فراهم کردن مقدماتی دارد. بنابراين، میتوان گفت که اين جنگ برای اسرائيل دستاوردی نداشته است.
۲- حملات نظامی گسترده اسرائيل، اگرچه خرابیها و تلفات عظيمی برای مردم لبنان داشت، نتوانست مردم لبنان را عليه حزبالله بشوراند. البته ممکن است که در دوره آرامش پس از جنگ برخی از گروههای سياسی، که هيچگاه روابط خوبی باحزبالله نداشتهاند، تلفات انسانی و خرابيهای ناشی از حملات نظامی اسرائيل را بهانهای برای حمله به حزبالله قرار دهند. اما تا زمانی که شبعا تخليه نشود و مبادله اسيران جنگی صورت نگيرد، حزبالله خلع سلاح نخواهد شد. و از سوی ديگر، در صورتی که شبعا آزاد گردد و حزبالله نيز با پذيرش خلع سلاح به يک حزب سياسی تبديل شود، اين دو رويداد به عنوان دستاوردهای جنگ ۳۳ روزه برای مردم لبنان تلقی شده، تبليغات تهاجمی عليه حزب الله را بیاثر يا کماثر خواهد ساخت .
۳- جنگ ۳۳ روزه يک شکست سياسی ـ اقتصادی برای دولت اسرائيل به شمار میرود و بیترديد يک تلاطم سياسی ـ روانی برای اسرائيل پديد آورده است که آثار درازمدت خواهد داشت.
اين درحالی است که مقاومت دلاورانه حزبالله در برابر تهاجمات جنايتکارانه اسراييلی يک پيروزی سياسی برای حزب الله ـ نهتنها در لبنان، بلکه در ميان اعراب و مسلمانان ـ رقم زده است. بنابراين، قدرت حزبالله نهتنها کاهش نيافته بلکه افزايش پيدا کرده است.
۴- بنابر دلايل زير،جنگ يادشده بر فلسطينيان و روابط ميان اسرائيل و فلسطين نيز بیتأثير نبوده است.
۱ ـ دولتمردان اسرائيلی به ضرورت اجتناب ناپذير دستيابی به يک توافق عام و جامع با فلسطينيان بيش از پيش توجه پيدا کردهاند. برخی از مقامات اسرائيلی تصريح کردهاند که اسرائيل نهتنها بايد از غزه کاملاً خارج شود، بلکه بايد شهرکهای يهودی نشين در کرانه غربی رود اردن را نيز تخليه کند.
۲ ـ دولت فلسطين (به رهبری حماس) و رئيسحکومت خودگردان فلسطين (محمودعباس) در پی مذاکرات گسترده و فشرده با تمام گروههای سياسی فلسطينی به توافقهايی دست يافتهاند. حماس، به عنوان دولت، آمادگيش را برای ادامه يافتن مذاکرات صلح، در چارچوب های تصويب شده به وسيله شورای ملی و دولت سابق فلسطين،و پيگيری اجرای قطعنامه ۲۴۲ شورای امنيت سازمان ملل متحد اعلام کرده است.
جمعبندی
نهضت آزادی ايران بر پايداری وتلاش دليرانه نيروی مقاومت لبنان، پيشتر در عرصههای نبرد و اينک در بازسازی، ارج می نهد و انتظار دارد که شورای امنيت سازمان ملل متحد به رسالت اصلی خويش در پيشگيری از وقوع چنين حوادثی عمل کند و مانع گسترش جنگ و خونريزی و خرابی باشد.
نهضت آزادی ايران نيروی مقاومت حزب الله ودولت و ملت لبنان را در عرصه سياسی پيروز جنگ اخير ارزيابی می کند. در عرصه نظامی، اگر چه اين جنگ نابرابر پيروز واقعی نداشته است، ارتش مجهز اسرائيل به رغم حمايت های بی دريغ آمريکا وساير هم پيمانان در اجرای برنامههايش ناکام بوده است. از سوی ديگر، نيروهای حزب الله، هماهنگ با دولت ومردم لبنان، با مقاومت و ايستادگی در برابر تهاجم اسرائيل از حيثيت خودشان ،ملت لبنان و همه ملت های مسلمان و عرب به ويژه در منطقه، دفاع کرده و تحولی شگرف در مناسبات سياسی و نظامی منطقه پديد آورده اند.
نهضت آزادی ايران، بر اين باور است که به دنبال محکوم شدن اسرائيل در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد،پرونده جنايات جنگی و نسل کشی اسرائيل در لبنان و فلسطين بايد به دادگاه کيفری بين المللی ارجاع شود.
نهضت آزادی ايران، اميدوار است که حزب الله لبنان نيز با بهره گيری کامل از هوشياری و تدبير سياسی بر اهميت فعاليت برنامه ريزی شده و نظاممند در چارچوب حاکميت دولت لبنان کماکان پايبند بماند.
نهضت آزادی ايران، مقاومت اخيرلبنان را زنده کننده خاطره پايداری و فداکاريهای مجاهدان رشيد و فروتن از کشورمان، چون امام موسی صدر وشهيد دکتر مصطفی چمران، که در شبهای تاريک سالهای دور آن ديار خوش درخشيدند و راههای صبر و تلاش و پيروزی را به آيندگان و روندگان نشان دادند، میدادند... يادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.