سه شنبه 14 شهریور 1385

فاطمه رجبي كيست ؟ شرق

گرچه در يك سال گذشته نام فاطمه رجبي به واسطه انتصاب همسر او غلامحسين الهام به سخنگويي دولت محمود احمدي‌نژاد بيش از پيش به گوش مي‌خورد اما رجبي براي خوانندگان نشريات تندرو در دهه گذشته نام ناآشنايي نيست.


فاطمه رجبي فرزند علي دواني محقق و نويسنده آثار ديني و تاريخي است گرچه ظاهراً جز نسبت خانوادگي با پدر و نيز برادرانش نسبتي ديگر ندارد و حتي يكي از برادرانش با انتشار نامه‌اي سرگشاده از ديدگاه‌هاي خواهرش درباره هاشمي، خاتمي و كروبي از طرف خود و پدرش اعلام برائت كرد.


ديدگاههاي فاطمه رجبي بيشتر در نشرياتي مانند «صبح» به مديريت مهدي نصيري و نيز «يالثارات» به مسئوليت انصار حزب‌الله چاپ شده است. نشرياتي كه نسبت به مطبوعات محوري راستگرايان در ايران نيز تندتر به حساب مي‌آيند. شايد به همين دليل است كه مقالات رجبي تقريباً هيچ‌كدام از رجال سياسي ايران (به جز محمود احمدي‌نژاد و غلامحسين الهام) را بي‌نصيب نمي‌گذارد. به جز چند مقاله اخير رجبي از او چند كتاب درباره مفاهيمي مانند فمينيسم و ليبراليسم از سوي انتشارات كتاب صبح چاپ شده است. آخرين كتاب او «احمدي‌نژاد معجزه هزاره سوم» نام دارد كه در بيش از سيصد صفحه كليه رجال سياسي ايران را به باد نقد و اتهام كشيده است.


فاطمه رجبي، كه ظاهراً از نزديكترين همفكران رئيس‌جمهور است، در آغاز كتاب مي‌نويسد: «دموكراسي به لحاظ مبنا، انگيزه و هدف بشرانگارانه با اديان الهي به ويژه اسلام ناسازگاري دارد.» (ص 15) در حالي كه رهبري جمهوري اسلامي واژه مردم‌سالاري ديني را معرف نظام سياسي ايران معرفي كرده‌اند. رجبي مي‌نويسد: «واژگان دموكراسي اسلامي، مردم‌سالاري ديني، اصلاح‌طلبي ديني و... تنها در عرصه سياست صرف كارآمدي دارد. كارنامه 16 سال گذشته ايران اسلامي مويد ادعاي فوق است. نمي‌توان از اين قالب غربي، انتظار محتوايي اسلامي داشت و نبايد و نمي‌توان نواقص، چالش‌ها و پيامدهاي دين‌ستيز اين ظرف را در همين قالب و محتوا پيگيري كرد و به نتيجه رسيد.» (ص16)


در واقع فاطمه رجبي نماينده‌اي از طرز فكري است كه سنت‌گرايي را به بنيادگرايي تبديل كرده و عمده بلكه همه مظاهر تجدد را در ستيز با تدين مي‌بيند. سخنان رجبي بارها از سوي افرادي مانند محمدتقي مصباح‌يزدي تئوريزه شده است.


فاطمه رجبي تبارشناسي جريان احمدي‌نژاد را به انتخابات مجلس ششم بازمي‌گرداند. آنجا كه مي‌نويسد: «يكي از علل عدم اعتماد ملت به سلامت انتخابات مجلس ششم حضور چهره‌هاي سرشناس و موجه در فهرست جناح مقابل اصلاح‌طلبان بود. به عنوان مثال برخي از نامزدهاي اين فهرست در تهران عبارت بودند از دكتر احمدي‌نژاد، دكتر توكلي، دكتر الهام، مهندس جهرمي، دكتر محسن رضايي، دكتر دانش‌جعفري و... اين اسامي در برابر منتخبيني كه اكثراً ناشناخته بوده و به لحاظ اعتقادي و سياسي مورد قبول مردم نبودند، حيرت ملي را به وجود آورد.» (ص32)


تركيبي كه فاطمه رجبي به آن اشاره مي‌كند همان شكست‌خوردگان انتخابات مجلس ششم هستند كه هم‌اكنون تركيب دولت نهم را تشكيل مي‌دهند.


فاطمه رجبي از منتقدان جدي هاشمي‌رفسنجاني است. از نظر او: «ثمره دوران حاكميت هاشمي دگرگوني ارزش‌ها، خدشه در اصول، ترويج ليبراليسم و به‌كارگيري مديراني غيرانقلابي بود... مهم‌ترين چرخش هاشمي‌رفسنجاني در اصول، رويكرد به خردگرايي و جايگزيني آن به جاي دين‌مداري بود.» (ص47)


با وجود اين رجبي منتقد افرادي مانند احمد توكلي نيز هست: «چرخش ديدگاه اقتصادي وي اطمينان به ثبات نظر او را در عرصه‌هاي مختلف براي آگاهان خدشه‌دار ساخته بود.» (ص52) در جايي ديگر رجبي برنامه انتخاباتي توكلي را اين‌گونه معرفي مي‌كند: «نبود پيام اسلام‌خواهي و فقدان راهكار جدي و بنيادين عدالت‌طلبي در برنامه‌ها و شعارهاي توكلي براي مردم اميدواري عملي را به همراه نداشت.» (ص61) فاطمه رجبي در نقد سران جناح راست به ناطق‌نوري نيز مي‌پردازد: «براي ملت، هاشمي و ناطق‌نوري از حيث ديدگاه، برنامه و راهكار دو روي يك سكه بودند.» (ص58) فاطمه رجبي در نقد اصلاح‌طلبان تا جايي پيش رفته است كه درباره ترور سعيد حجاريان (تروري كه همه جناح‌هاي سياسي آن را محكوم كردند) چنين اظهارنظر مي‌كند: «بيدادي كه حجاريان رئيس شوراي شهر تهران و عضو مركزيت حزب مشاركت عليه دين و فرهنگ ملت برپا كرد به ترور او منجر شد.» (ص69)


رجبي در كتاب خود شيوه قدرت گرفتن همان حلقه شكست‌خورده در انتخابات مجلس ششم را اين‌گونه گزارش مي‌كند كه: «از آنجا كه احمدي‌نژاد منتخب شوراي شهري بود كه با نام آبادگران به صحنه آمده بودند او پايه و مايه آبرو و اعتلاي سياسي و ديني اين گروه شد... گروه‌هاي پشت صحنه آن بيش و پيش از هر مسئله با محوريت احمدي‌نژاد بود.» (ص74) رجبي در ادامه با انتقاد از بي‌توجهي ديگر اصولگرايان به نقش احمدي‌نژاد در تشكيل مجلس هفتم مي‌نويسد: «اما آيا در عمل اين مجلس طريق اصولگرايي را پيمود؟ يا اينكه حركت مجلس با انتظار و اميد ملت همخوان و همسو بود؟ اينها پرسش‌هايي است كه در آراي ملت به مجلس هفتم پاسخ داده خواهد شد.» (ص74)


بر همين اساس است كه فاطمه رجبي به انتقاد از افرادي مانند احمد توكلي مي‌پردازد كه تا پايان مرحله اول انتخابات رياست جمهوري با نامزدي محمود احمدي‌نژاد مخالف بودند. او عملكرد احمد توكلي را به ياد مي‌آورد و مي‌پرسد: «آيا توكلي كه سابقه چرخش‌هاي كلان نگرشي داشت و رفتارها و شعارهايش در انتخابات گذشته با آنچه پس از انتخابات از او مشاهده مي‌شد در تعارض بود مي‌توانست گزينه نهايي مردم باشد؟» (ص82)


فاطمه رجبي در ميان نامزدهاي انتخابات رياست‌جمهوري سال گذشته بيش از همه منتقد محمدباقر قاليباف است: «قاليباف با استعفاي كامل از سپاه پاسداران قاطعانه خود را مهياي گرفتن پست رياست‌جمهوري كرد. اين كار گرچه اجراي قانون بود ولي از ديد افكار عمومي و از منظر شاخص‌هاي ارزشي مردم نامطلوب تلقي گرديد.» (ص84) با اين وجود به نظر رجبي تاييد صلاحيت قاليباف در شوراي نگهبان قابل انتقاد است چرا كه او «رجل سياسي» نبود و «رجل نظامي» به حساب مي‌آمد: «با اينكه قاليباف نهايتاً در شوراي نگهبان تاييد صلاحيت شد اما اين پرسش سرنوشت‌ساز همچنان باقي ماند كه آيا مصلحت‌سنجي‌هاي مقطعي معضل‌ساز آينده نخواهد بود؟» (ص85) بدين‌ترتيب روشن مي‌شود فاطمه رجبي قاليباف را معضل آينده مي‌داند.


در ادامه اين تاريخ‌نگاري، رجبي به انتقاد از تاييد صلاحيت مصطفي معين به دستور مقام رهبري مي‌پردازد: «اما با اعلام اسامي نامزدهاي تاييد صلاحيت شده [در انتخابات رياست‌جمهوري سال 84] كه نام معين در ميان آنان نبود يك حركت عجيب و بي‌سابقه رخ داد. حدادعادل رئيس مجلس شوراي اسلامي با نگاشتن نامه‌اي به محضر مقام معظم رهبري تاييد صلاحيت برخي از رد صلاحيت‌شدگان را درخواست نمود!» (ص 86) فاطمه رجبي كه در نامه اخير خود از غلامعلي حدادعادل نيز انتقاد كرده است به نقد علي لاريجاني نيز مي‌پردازد: «وي در فيلم تبليغاتي خود گام تندتر برداشت و از شيرين عبادي به‌عنوان برنده جايزه نوبل نام برد و او را ستود. اين حركت كه از نظر سياسي و فرهنگي پيامدي منفي در پي داشت برخلاف انتظار او ضربه بزرگي به او وارد كرد.» (ص112)


رجبي در تحليل راي لاريجاني مي‌نويسد: «يك و نيم ميليون راي لاريجاني در جاي خود پيام‌هايي داشت: ناخرسندي شديد و مبنايي مردم نسبت به عملكرد 10ساله وي بر رسانه ملي. اين امر كه در سال‌هاي گذشته به روشني از سوي گروه‌هاي مردمي ابراز مي‌شد تفاوت يا تعارض نگاه لاريجاني با مردم را در فرهنگ‌سازي تبيين مي‌كرد.» (ص126)


رجبي حمايت توكلي از قاليباف در مرحله اول انتخابات را به نقد مي‌كشد و مي‌نويسد: «افكار عمومي به روشني شاهد آن بود كه افرادي چون دكتر توكلي با شعارهاي تند عدالت‌خواهي و انتقاد و اعتراض و حمله به حيف و ميل و سوءاستفاده از بيت‌المال توسط كارگزاران سازندگي نامزدي چون قاليباف را برگزيده‌اند. اين گزينش بار محتوايي داشت. پرسش بنيادين و تاثيرگذار مردم اين بود كه چگونه ايثارگران و آبادگران و اشخاصي مانند دكتر توكلي در مورد محتوا، شيوه و هزينه سرسام‌آور تبليغاتي نه تنها به قاليباف اعتراض ندارند بلكه او را مورد حمايت همه‌جانبه خود قرار داده‌اند؟» (ص 122)


فاطمه رجبي تحليل آراي قاليباف را بهانه توهين به احزاب و مجلس اصولگرا قرار مي‌دهد و مي‌نويسد: «حزب‌هايي كه در چرخش سريع و صريح قاليباف را رئيس‌جمهور قطعي و حتمي مي‌دانستند (منظور جمعيت ايثارگران و آبادگران است) فاقد پايگاه قابل توجه اجتماعي هستند... چهره‌هاي شاخص حامي قاليباف كه در كسوت نمايندگي مجلس تمام توان خود را در حمايت از وي به كار بردند (منظور افرادي مانند توكلي و افروغ است) داراي كمترين نقطه اشتراك و ارتباط فكري و سياسي با ملت مي‌باشند.» (ص 125)


فاطمه رجبي حتي به روزنامه‌هايي مانند رسالت و كيهان هم رحم نمي‌كند: «روزنامه رسالت از اردوگاه اصولگرايان يا جناح موسوم به راست در ارديبهشت‌ماه تخريب احمدي‌نژاد را آشكارا... آغاز كرد.» (ص 183)


«روزنامه كيهان به‌رغم آن كه غيرجناحي بودن خود را به اثبات رسانيده بود در نهمين انتخابات رياست‌جمهوري با دكتر احمدي‌نژاد برخوردي مسئله‌ساز داشت... نوشته‌ها و سرمقاله‌هاي شبهه‌ناك روزنامه كيهان را هم در مسير مخالف احمدي‌نژاد قرار داد... خود شريعتمداري هم نمي‌دانست قاليباف بيشترين بخت را دارد يا احمدي‌نژاد.» (ص 186)


***


فاطمه رجبي يك شخص نيست. او نه تنها همسر سخنگوي دولت بلكه يكي از نزديك‌ترين همفكران رئيس‌جمهور است. رئيس‌جمهوري كه معتقد است بدون حمايت هيچ‌يك از احزاب سياسي به قدرت رسيده است و اكنون يكي از همفكران او حتي اصولگرايان را با انتخابات مجلس هشتم تهديد مي‌كند.


جناحي در راه است كه هم به حذف راست و هم به حذف چپ مي‌انديشد، هم خاتمي و هم ناطق‌نوري و حتي احمد توكلي و علي‌ لاريجاني را رد مي‌كند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

درهمین زمینه :

امتناع الهام از اعلام موضع در باره اظهارات اخير همسرش

واكنش «غلامحسين الهام» به مواضع «فاطمه رجبي» همسرش درباره رئيس‌جمهور سابق ايران، يك لبخند به همراه اين جمله بود: «درباره آنكه سخنان ايشان افترا به خاتمي محسوب مي‌شود يا نه، مقامات قضايي بايد اظهارنظر كنند.»


كابوس خاتمي


محمدعلي ابطحي:انتشار خبر استقبال كم‌نظير مسلمانان آمريكا از خاتمي و بازتاب گسترده آن در جهان و به خصوص در ميان مسلمانان با مخالفت تند لابي صهيونيست‌ها، منافقين و لايه افراطي محافظه‌كاران در داخل روبه‌رو شد. در اين ميان انتشار نامه خانم فاطمه رجبي، همسر رئيس‌دفتر و سخنگوي رئيس‌جمهور، به نحو بي‌سابقه‌اي ركورد اهانت و فحاشي و بي‌ادبي را، در ميان همه نوشته‌هاي پر از فحاشي و اهانت و تهمت‌هاي سال‌هاي گذشته، به خود اختصاص داده است

در همين زمينه:

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'فاطمه رجبي كيست ؟ شرق' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016