پنجشنبه 23 شهریور 1385

توسعه در غياب رسانه‌ها! خسرو ناقد، روزنامه آينده نو

منبع: روزنامه آينده نو

هيچ نوع اصلاح و دگرگونی و هيچگونه عدالت‌خواهی و عدل‌گستری و جان كلام آن كه هيچ بهبود و پيشرفتی در جامعه به‌وقوع نخواهد پيوست، مگر آنكه پيشتر گفت‌وگويی گسترده و همه‌جانبه ميان صاحبان انديشه و اصحاب نظر و كارشناسان عرصه‌های گوناگون صورت گيرد و كيست كه هوشياری و بيداری مردم و جايگاه انديشمندان و روشنفكران و منتقدان و نيز فعاليت آزادانه رسانه‌های مستقل و امكان نشر و پخش افكار و ايده‌های گوناگون را در اين فرآيند بتواند كتمان كند. از اين‌رو نياز جامعه ايران ايجاب می‌كند که رسانه‌های آزاد و مطبوعات مستقل که در واقع می‌توانند و می‌بايد افکار عمومی و خواست لايه‌های اجتماعی گوناگون را بازتاب و به‌دولت انتقال دهند، در تنگنای تعطيل و توقيف گرفتار نيايند.

***

به‌گُمانم يكی از راه‌های بازشناخت رفتار حكومت‌های راديكال و افراطی از روش‌های دولت‌های آزاد و دموكرات، چگونگی شيوه‌ی برخورد آنها با مطبوعات و ديگر رسانه‌های مستقل و واکنشی است که در برابر انتقادهای منتقدان از خود نشان می‌دهند. به‌بيانی ديگر، نگرش متفاوت دولت‌های در جوامع در حالِ گذار به‌جريان آزاد اطلاع‌رسانی و روش آنها در برخورد با رسانه‌ها و نقش و جايگاهی كه برای «ركن چهارم» دموكراسی درنظر می‌گيرند، يكی از بارزترين معيارهايی است كه می‌توان براساس آن درباره نزديكی يا دوری اين نظام‌ها به‌اصول دموكراسی داوری كرد. شايد حتی با برجسته كردن سلوك و سياست‌هايی كه نظام‌های تماميت‌خواه در قبال رسانه‌ها در پيش می‌گيرند، وجه تمايز آنها را با روش و منش دولت‌های دموكرات در جوامع باز بتوان بهتر نشان داد.

گوناگونی مطبوعات و گسترش انتشار نشريات متنوع و متفاوت و به‌طور كلی جايگاه شايسته رسانه‌های گوناگون در تنوير افكار و ايجاد فضای مناسب برای گفت‌وگو و برخورد سالم و سازنده نظرات و همچنين اهميتی كه رسانه‌های گروهی در ارتقای سطح آگاهی و تعالی فرهنگ و دانش عمومی دارند، بى‌گمان يكی از مهمترين عوامل توسعه فرهنگی و از نشانه‌های پويايی و تحرك هر جامعه است.

بديهی است كه توسعه فرهنگی- به‌معنای گسترده آن كه دربرگيرنده گشايش و گسترش گفت‌وگوهای فلسفی و فرهنگی و ادبی و هنری است- نه تنها عامل اصلی رشد خودآگاهی جمعی بلكه زمينه ساز توسعه سياسی و اقتصادی و شتاب‌بخش پيشرفت دانش‌های گوناگون و تحقق عدالت و در واقع نخستين پيش‌شرط حل بنيادی مسائل و رفع مشكلات فراگير جامعه است.

البته اين همه زمانی ميسر و متحقق می‌گردد كه از يك سو صاحبان قدرت و دولت، با قانون‌گرايی و قانون‌گذاری و سعه صدر به‌رسانه‌های گوناگون و نقش آنان در جامعه بنگرند و به‌ويژه، رسانه‌های گروهی را نه به‌مثابه «دشمنان بالقوه» يا بلندگوی تبليغاتی نظام حكومتی بلكه به‌عنوان ركنی اساسی در كنار و همطراز قوای مقننه و مجريه و قضاييه باور كنند و به‌رسميت بشناسند. از سوی ديگر اما اهل قلم و ارباب جرايد و روزنامه‌نگاران نيز بايد كه به‌رسالت فرهنگی و مسئوليت خود در اطلاع‌رسانی درست و ترويج تفاهم و تبليغ تسامح و تقويت حس همبستگی ملی و همزيستی مسالمت‌آميز آگاه باشند و جداً از هتك حرمت اشخاص و دروغ‌پردازی و شايعه‌پراكنی و از همه مهمتر از تبليغ خشونت بپرهيزند.

اين نكات، الفبای آغازين و نقطه عزيمت جوامع در حال گذار برای رسيدن به‌جامعه‌ای آزاد و مناسباتی مبتنی بر دموكراسی است.

بر كسی پوشيده نيست كه در جوامع در حال توسعه امكان دسترسی عموم مردم به‌رسانه‌های نوشتاری (مكتوب) كمتر از كشورهای توسعه يافته است و عامه مردم اصولاً چندان رغبتی به‌مطالعه نشان نمى‌دهند و كلاً فرهنگ كتابخوانی و خريد روزنامه و نشريه نيز هنوز همه‌گير و جزء عادات روزانه مردم نشده است. از اين رو پرداختن به‌جايگاه و كاركرد رسانه‌های گروهی و به‌خصوص بررسی نقش و مسئوليت رسانه‌های فراگيری چون راديو و تلويزيون كه اغلب در اين جوامع دولتی و يا در اختيار نهادهای وابسته به‌دولت‌اند، از اهميت بسيار برخوردار است.

در هر حال، نمی‌توان از تاثير گسترده و نفوذی كه رسانه‌های صوتی و تصويری برای افكار عمومی چنين جوامعی به‌جا می‌گذارند غافل شد تا جايی كه منبع كسب خبر و داوری در مورد رويدادهای جاری و مسائل اجتماعی و سياسی و چگونگی وضعيت اقتصادی كشور، كمابيش از مجرای اغلب تنگ و يك جانبه اين رسانه‌ها و از راه شنيدن راديو و تماشای تلويزيون صورت میگيرد. بنابراين رسانه‌های گروهی گوناگون به‌نسبت درجه اهميت و فراگير بودنشان، نقشی مفيد يا مخرب در فرآيند شكل‌گيری جامعه مدنی می‌توانند داشته باشند. اين امر به‌ويژه در مورد ايران و در وضعيت كنونی كه جامعه در حال گذار از ساختاری اقتداری به‌مناسباتی مبتنی بر قانون است، به‌مسئله ای حياتی و سرنوشت ساز تبديل شده است.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

در واقع اينک دگرگونی‌های اميدواركننده ‌ای كه در يك دهه گذشته در عرصه‌های فرهنگی پديد آمده بود، دچار كندی و ركود شده و گاه به‌بن‌بست رسيده است. از اين‌رو گشايش دوباره‌ی فضای فرهنگی و به‌ويژه توسعه‌ی حوزه‌ی اطلاع‌رسانی و گسترش مطبوعات و حوزه نشر كتاب و ديگر رسانه‌های گروهی مستلزم تعامل و تنش‌زدايی در اين عرصه‌هاست. افزون بر اينها و به‌ويژه با گسترش و همه‌گير شدن برنامه‌های ماهواره‌ای، مهمترين چالشی كه در آينده‌ای بسيار نزديك جامعه با آن روبه رو خواهد شد، نياز و ضرورت امكان دسترسی آسان و آزاد مردم به‌رسانه‌های صوتی و تصويری غيردولتی داخلی و قانونی است.

در حال حاضر ضروری می‌نمايد که رسانه‌هايی مانند راديو و تلويزيون از انحصار دولت و از محدوده ايدئولوژيكی بيرون آيند تا احزاب قانونی و سازمان‌های غيردولتی و بخش خصوصی نيز بتوانند در كنار ارائه برنامه‌های سرگرم كننده، متنوع و مناسب، ديدگاه‌ها و پيشنهادها و راهكارهای خود را برای اصلاح امور گوناگون و توسعه كشور در زمينه‌های مختلف از مجرای اين رسانه‌های فراگير با مردم و مسئولان در ميان گذارند. خاصه آنكه قانونی و قانونمند ساختن امكان راه اندازی و ايجاد فرستنده‌های راديويی غيرانحصاری و تاسيس تلويزيون‌های غيردولتی در داخل كشور، سبب گوناگونی اخبار و اطلاعات و گزارش‌ها و برنامه‌های رنگارنگ خواهد شد و امكان تبادل افكار و طرح مسائل مختلف، چنان گسترده می‌شود كه به‌تدريج نياز مردم برای استفاده از ماهواره‌های خارجی كاهش می‌يابد.

اکنون نياز جامعه ايران ايجاب می‌كند که رسانه‌های آزاد و مطبوعات مستقل که در واقع می‌توانند و می‌بايد افکار عمومی و خواست لايه‌های اجتماعی گوناگون را بازتاب و به‌دولت انتقال دهند، در تنگنای تعطيل و توقيف گرفتار نيايند. توسعه و تکامل و تبديل مطبوعات به‌منتقدان معتدل و بی‌غرض دولت و دولتمردان موجب می‌شود تا از قَبَل انتقادهای سازنده‌ی آنها، نه تنها رفتار و عملکرد نظام حکومتی شفافيت بيشتری يابد، بلکه مطالبات مردم نيز به‌صورتی معتدل و منطقی مطرح شود.

در مقابل، انسداد عرصه‌های فرهنگی و محدوديت فعاليت رسانه‌ها، نه تنها مانع جريان آزاد اطلاع‌رسانی در حوزه‌های گوناگون می‌شود، بلکه مشارکت غير مستقيم مردم و شرکت کارشناسان و نخبگان را نيز در فرايند تصميم‌گيری‌ها مختل می‌کند. از پيامدهای ناگزير بسته شدن فضای فرهنگی و مسدود شدن جريان اطلاع‌رسانی، بی‌اعتمادی و بی‌اعتنايی جامعه نسبت به‌نظام حاکم و کم‌رنگ شدن مشروعيت آن خواهد بود.

البته ناگفته پيداست تا زمانی كه رسانه‌های مستقل به‌استقلال واقعی دست نيابند و بدون بيم و هراس مجال نيابند و مجاز نباشند تا مسائل گوناگون و اساسی جامعه را با كمك انديشمندان و كارشناسان و صاحب نظران و روشنفكران بررسی كنند و به‌بحث و مناظره آزاد گذارند، حداكثر به‌صورت موسسات بى‌آزار پخش خبرهای از پيش دست چين شده و صد البته بی‌خاصيت و بی‌كفايت باقی خواهند ماند و از قبل آنها هيچ چيز عايد جامعه نخواهد شد.

بی‌گمان نيازی به‌تكرار و تأکيد اين اصل بديهی و اساسی نيست كه هيچ نوع اصلاح و دگرگونی و هيچگونه عدالت‌خواهی و عدل‌گستری و جان كلام آن كه هيچ بهبود و پيشرفتی در جامعه به‌وقوع نخواهد پيوست، مگر آنكه پيشتر گفت‌وگويی گسترده و همه‌جانبه ميان صاحبان انديشه و اصحاب نظر و كارشناسان عرصه‌های گوناگون صورت گيرد و كيست كه هوشياری و بيداری مردم و جايگاه انديشمندان و روشنفكران و منتقدان و نيز فعاليت آزادانه رسانه‌های مستقل و امكان نشر و پخش افكار و ايده‌های گوناگون را در اين فرآيند بتواند كتمان كند.

در همين زمينه:

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'توسعه در غياب رسانه‌ها! خسرو ناقد، روزنامه آينده نو' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016