آزادى در انتخاب مذهب و عقيده حقى بشرى است. اما ايرانيانى كه تغيير مذهب داده و از اسلام به دينى ديگر، براى نمونه به مسيحيت، گرويدهاند، از اين حق محرومند. سازمانهاى مدافع حقوق بشر گزارش مىدهند كه موارد بسيارى ديده شده كه تغييرمذهب دادگان را تهديد، دستگير و شكنجه كرده يا حتى به قتل رساندهاند.
در اجتماعى مسيحى در شهر كلن حدود ۲۵ نفر روى نيمكتها به رديف نشستهاند و دعا مىخوانند. اين اجتماع اما اجتماعی از مسيحىهاى معمولى در آلمان نيست. در اينجا مسيحيان ايرانىاى گرد مىآيند كه مسلمان بودهاند و به دين مسيح گرويدهاند. اكثريت آنان دورهاى دشوار را پشت سر نهادهاند – مبارزه درونى، ترس از سركوب و از دست دادن پيوند با خانواده را. براى بسيارى از آنان اين دوره ديگر جزيى از تاريخ زندگىشان است. اكثريت اعضاى اين اجتماع سالها اين فكر را با خود حمل مىكردند كه از اسلام خارج شوند و به دين مسيح بگروند.
سازمانهاى حقوق بشر و كليساها برآورد مىكنند كه در آلمان حدود ۶۰۰۰ نفر وجود دارند كه از اسلام به مسيحيت گرويدهاند. حدس مىزنند كه بيش از نيمى از اين عده ايرانى باشند. كشيش آلمانى كوتسنر Kutzner سنگ صبور مسيحيان ايرانى در آلمان است. او مىداند كه براى كسى كه ايرانى است تصميم به تغيير مذهب تصميم بسيار سختى است. مىگويد: ”طبق ديدگاهى كه ما در اروپا به آن عادت كردهايم هر فردى مىتواند خود تصميم بگيرد كه آيا مىخواهد اين دين را قبول كند يا دين ديگرى را يا اصلا بىدين باشد. طبيعى است كه چنين چيزى از ديدگاه اسلام طور ديگرى است، چون از ديدگاه اسلام دين و سياست، حوزه عمومى و خصوصى بسيار بيش از آنچه ما در اروپا به آن خو گرفتهايم در هم ادغام شده است.“
در ايران هم كسانى هستند كه از اسلام به دينى ديگر گرويدهاند. اكثريت اين عده مسيحى شدهاند. كسى نمىداند كه چه تعداد تغيير مذهب داده در ايران به سر مىبرند. چون اين افراد تغيير مذهب خود را از چشم حكومت جمهورى اسلامى پنهان مىكنند. هم در قرآن و هم در قوانين شرع خروج از اسلام و ايمان آوردن به دينى ديگر ممنوع است. كسانى كه با وجود اين در ايران به دينى ديگر مىگروند، در سكوت و خفا با دين خود زندگىمىكنند. حتى نمىتوانند به دوستان و خانوادهشان در اين باره چيزى بگويند. بابك حدود ۱۴ سال پيش در ايران مسيحى شد. پس از آن هميشه در ترس به سر مىبرد. بابك مىگويد: ”من تحت نظر بودم، هم در اداره هم بيرون از اداره. روزى كه از كليسا بيرون آمدم، مرا تعقيب كردند. در اداره من تقريبا بايكوت شده بودم. حتى ديگران با من تماس نمىگرفتند به خاطر اينكه نكند براى آنها مشكلى پيش بيايد. مشكلى پيدا كردم كه ديگر واقعا نمىتوانستم آنجا بمانم. فكر مىكنم اگر مانده بودم، الان اصلا وجود نداشتم.“
كسانى كه مسيحى شدهاند تنها به صورت بسيار محدود مىتوانند به آداب و مناسك دين جديدشان عمل كنند. حدود ۳۰۰ هزار مسيحى در ايران زندگى مىكنند كه كليساهاى خود را دارند. اما تازه مسيحى شدگان نمىتوانند به اين كليساها بروند. فقط مىتوانند در كليساهاى مخفى زيرزمينى، به اصطلاح اجتماعهاى خانگى، جمع شوند كه اغلب منزل يكى از مسيحىشدگان است. طبق آمار سازمانهاى حقوق بشر در اين ميان حدود ۱۰۰ اجتماع خانگى مسيحى در ايران وجود دارد. در اين اجتماعها در باره انجيل گفتگو مىكنند، عبادت مىكنند و سرودهاى مذهبى به زبان فارسى مىخوانند.
اكثر كسانى كه عضو اجتماع مسيحيان كلن هستند، تازه در آلمان غسل تعميد يافته و مسيحى شدهاند. خانوادههاى بسيارى از آنان در ايران از تغيير دين آنان آگاه نيستند. با وجود آنكه وضعيت تغيير مذهب دادگان ايرانى در آلمان بسيار راحتتر است تا وضعيت تغيير مذهب دادگان در ايران، آنها هم مجبورند پيشداوريها و تهديدهاى مسلمانان متعصب در آلمان را تحمل كنند.
مردى مىگويد: ”مثلا مىتواند مرا حرام بداند، مىتواند از بالا به من نگاه كند.“ زنى از فشارهايى كه متحمل مىشود سخن مىگويد: ”هميشه مورد سرزنش واقع مىشويم كه چطورى توانستيم از دين كامل اسلام برگرديم به مسيحيت. با همه افرادى كه دور و برمان هستند مشكل پيدا مىكنيم. مىگويند مىدانيد كه چقدر شما كافر هستيد و از دين كامل اسلام برگشتيد؟“ مردى ديگر در باره تهديدهايى كه شنيده است تعريف مىكند: ”من حتى از طريق تلفن تهديد شدم. از طريق تلفن زنگ مىزدند. خيلى فحش مىدادند. به اين صورت كه: تو مرتد هستى. تو مسلمان بودى و مسيحى شدى. دينت را فروختى. عذاب جهنم را دارى، ولى قبل از اين عذاب اين دنيا را هم ما به تو مىچشانيم.“
امروزه در ايران ديگر دادگاهى حكم اعدام براى تغيير مذهب دادگان صادر نمىكند. اغلب اين مسلمانان متعصب هستند كه چنين حكمى را اجرا مىكنند. يا پيش مىآيد كه اعضاى خانواده تصميم به قتل كسى مىگيرند كه به زعم آنان ننگ خانواده است. در آلمان هم كه آزادى مذهب وجود دارد، چنين مواردى پيش آمده است. يكى از اعضاى جامعه بينالمللى حقوق بشر در فرانكفورت مىگويد كه دادستانى نمىتواند مدارك روشنى براى پيدا كردن قاتل بدست بياورد. او مىافزايد: ”متاسفانه در آلمان موارد قتل كسانى كه تغيير مذهب دادهاند هم وجود دارد، از ايرانيان هم كسانى هستند كه به قتل رسيدهاند. كسى نمىداند كه چند نفر را كشتهاند، چون مثل موارد قتلهاى ناموسى اين نوع قتلها را هم مخفى مىكنند، اين طور جلوه مىدهند كه اينها قتل نبودهاند، بلكه مرگ افراد بر اثر تصادف ماشين يا حادثهاى در خانه اتفاق افتاده است. كسانى هستند كه مىگويند در سال حدود پنج قتل از اين نوع در آلمان اتفاق مىافتند.“
تغييرمذهب دادگان، با وجود ترسى كه مسلمانان متعصب در آلمان در دل آنان ايجاد مىكنند، بر عقيده خود پابرجا مىمانند. آنان از مسلمانان مىخواهند كه ايمان آنها به دينى ديگر را به عنوان امرى خصوصى به رسميت بشناسند.
مسلمانان ميانهرو در اروپا با مجبور كردن اشخاص به اعتقاد به اسلام مخالفاند. شوراى مركزى مسلمانان كه مهمترين نماينده مسلمانان در آلمان است، اعلام كرده است كه به اصل آزادى مذهب پايبند است. براى منير عزاوى كه عضو اين نهاد است مجبور كردن اشخاص به اينكه به اسلام ايمان داشته باشند با روح زمان همخوانى ندارد. عزاوى مىگويد: ”در واقع در سنت اسلام به گفتهها و نوشتههايى برمىخوريم كه آزادى مذهب را جايز نمىدانند. اما اين طورى است كه آدم بايد اين همه را در متنش ببيند. در زمان محمد پيامبر اسلام اين امكان وجود نداشت كه بشود دين خود را عوض كرد. اگر كسى در آن زمان دينش را تغيير مىداد به معناى اين بود كه اصول پايهاى جامعه را به طور كامل رد كرده است. اما امروزه اين طور نيست. امروز ما در وضعيت كاملا متفاوتى زندگى مىكنيم و ديگر بايد اين امكان وجود داشته باشد كه بتوان آزادانه دين اسلام را قبول يا رد كرد.“
اما اين طرز فكر را بعضى از مسلمانان در آلمان و بخصوص بسيارى از حكومتهاى اسلامى نمىپذيرند. براى اينها كسى كه به عنوان مسلمان به دنيا مىآيد بايد تا پايان عمر مسلمان بماند. در ايران از زمان روى كار آمدن دولت محمود احمدىنژاد وضعيت براى تغييرمذهبدادگان بدتر شده است. به گزارش سازمانهاى مدافع حقوق بشر احمدىنژاد به ادارات محلى در سراسر ايران دستور داده است كه به شدت عليه اجتماعهاى خانگى مسيحى شدگان عمل كنند. فعالان حقوق بشر مىگويند كه در ماههاى اخير بارها تغييرمذهبدادگان را آزار داده، دستگير كرده و كتك زدهاند. زندگى براى اين گروه در ايران خطرناكتر شده است.
مونيكا وثوق