دولت ایران از ساماندهی وبلاگ ها چشم پوشی کرد
وزارت ارشاد عصر روز چهارشنبه، بی هیچ سر و صدایی آییننامه این طرح را اصلاح و با مستثنا خواندن وبلاگها از ضرورت ثبت، یک قدم از قلمرو نظارتی این طرح ملی عقب نشینی کرد.
در تغییرات جدید این آیین نامه آمده است وبلاگ هایی که از نام دامنهی اختصاصی استفاده نمی کنند الزامی به ثبت خود در سایت ساماندهی ندارند و این امر برای آن ها اختیاری است.
این عقب نشینی نتیجه پی بردن به غیر عملی بودن ثبت وبلاگ ها، کاستن از دامنه اعتراض 700 هزار وبلاگ نویس و جلوگیری از انفجار بمباران گوگلی بود.
این عقب نشینی با وجود آن که پیروزی بزرگی برای اهالی وبلاگستان محسوب می شود اما به هیچ وجه خطرهای جدی ناشی از اجرای این طرح را کاهش نخواهد داد؛ چرا که اعتراض اصلی به مسألهی domain و subdomain نیست و همچنان تمام ایرادهایی که در مطلب پیشین با عنوان «افشای 17 خطای امنیتی و فنی در طرح ملی ساماندهی سایت های اینترنتی» منتشر شد به قوت خود باقی هستند.
براین اساس از تمامی نویسندگان وبلاگ ها درخواست می شود اعتراض های خود را در مسیری هوشیارانه، همراه با خردورزی و رعایت ادب و احترام نسبت به افراد حقوقی و حقیقی دخیل در طرح ساماندهی ادامه دهند و در طراحی بمب های گوگلی صرفا به ایجاد تعامل میان خویش و مسئولان طرح و ارائه مشاوره به آن ها اقدام کنند.
پس گرفتن یک بند از این آیین نامه نباید به سکوت وبلاگستان منجر شود چرا که روح این طرح و آیین نامه در ضدیت کامل با خرد جمعی جامعه مجازی و حیات سایت های اینترنتی است.
به منظور روشن شدن عمق فاجعه طرح ساماندهی سایت های اینترنتی به تحلیل برخی از بندهای آیین نامه این طرح می پردازم.
یک: روزانه صدها نشانی اینترنتی تایپ میکنیم که با سه حرف www (world wide web)شروع میشوند، و چقدر عجیب است که هنوز مسئولان ما متوجه «جهانی» بودن این شبکه نشدهاند. ملتفت نشدهاند که با یک پدیدهی جهانی نمی توان همچون یک نشریهی داخلی برخورد کرد. حتا کشور آمریکا هم نتوانسته برای اینترنت، قوانین ملی خویش را اعمال کند.
مرزهای اینترنت ربطی به مرزهای جغرافیایی ندارند. این حرفها بسیار کلیشهای و بدیهی هستند، اما طرح ساماندهی از چنان تناقض های آشکار و عمیقی برخوردار است که از آن هیچ نتیجه ای نمی توان گرفت جز این که متولیان طرح، مفاهیم بدیهی مربوط به اینترنت را درک نکرده اند. و اگر مسئولان چنین درکی دارند پس چرا هنوز از اینترنت ملی حرف می زنند.
اصلا چگونه می توان در حالی که سرور میزبان سایت ساماندهی سایت های اینترنتی (پیش قراول تولید اینترنت ملی) در کشورهای آمریکا و چین قرار دارد و حتی قالب این سایت هم از یک سایت خارجی به سرقت رفته است، ادعای ایجاد اینترنت ملی را مطرح کرد.
یکی از تناقض های آشکار آیین نامه ی این طرح این است که طرح خود را آييننامه ساماندهي فعاليت پايگاههاي اطلاعرساني اينترنتي ايرانی» نام نهاده اند؛ در حالی که دو خط پایینتر نتوانستهاند "پایگاه اینترنتی ایرانی" را تعریف کنند و به جای آن به تعریف "پایگاه اینترنتی" به این صورت «کلیه مراکز موجود در شبکه اینترنت» پرداخته اند.
«پايگاه اطلاعرساني با هويت نامعلوم» را هم تعریف کردهاند: «پایگاهی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت نشده باشد» یعنی تمام سایتهای موجود در دنیا. مگر پایگاهی که دهها هزار نفر از نقاط مختلف جهان در آن مطلب مینویسند ملیت دارد؟
دو: در بند الف مادهی 4 در شرح وظایف وزارت ارشاد آمده است: «پيشبيني و راهاندازی ساختار مناسب تشکیلاتی با استفاده از ظرفيتهاي موجود براي ساماندهي، هدايت و حمايت از فعاليتهاي اينترنتي مجاز و برخورد با فعاليتهاي غيرمجاز»
این کلیشه هم هزاران بار تکرار شده که ویژگی اینترنت "بی مرکز" بودن و "بدون متولی" بودن است. اینترنت و به خصوص وبلاگها، سایتهایی مثل ویکی پدیا، و سایر سایتهای وب 2 در عین فردیت کاربران، برای نخستین بار در تاریخ تجلی خرد جمعی بشر هستند. با این توصیف به این نتیجه می رسیم طراحان طرح ساماندهی و تصویب کنندگان آن از ناآگاهی عمیق و چنان اعتماد به نفسی برخورداند که در اتاق یک وزارتخانه نشسته و به این نتیجه رسیده اند که وظیفهی "هدایت و ساماندهی" خرد جمعی بشر بر عهدهی آنها است؟
سه: در بند س در قسمت موارد تخلف آمده: «برقراری هر نوع پیوند که مبلغ و مروج پایگاه های اطلاع رسانی حاوی مضامین جزء های فوق الذکر باشد.»
یکی از اساسیترین ویژگیهای سایتهای اینترنتی جدید این است که کاربران سایت کنترل مطالب را در دست خود داشته باشند و کمترین نظارت از سوی مدیر سایت اعمال شود. سایتهایی مثل خبرخوانها با کمک برنامههای خودکار به جمعآوری مطالب از منابع گوناگون میپردازند. مگر مدیر چنین سایتی لینکها را به صورت دستی وارد کرده و مگر میتواند بر تمام مطالب نوشته شده یا لینکهای گردآوری شده در سایت خود نظارت داشته باشد که بخواهد در قبال آن پاسخگو باشد؟ اگر قرار باشد به خاطر یک لینک که از نظر آئین نامه "غیر مجاز است" یک سایت بزرگ و پربیننده مسدود شود، دیگر کدام سایتی میتواند امکان فعالیت داشته باشد؟
چهار) در بند پ ماده 9 آمده است: «مسئولان پایگاه های اطلاع رسانی ثبت شده که به دلیل تخلف مسدود شده اند، میتوانند درخواست تجدید نظر خود را برای بررسی در کار گروه یاد شده به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه کنند.»
یعنی اول سایتی را تعطیل میکنند و بعد اگر اشتباه شده بود بعد از چند هفته یا چند ماه دوندگی و مراجعه به کارگروه مرتبط، دوباره سایت رفع فیلتر می شود. وقتی مدیر چنین سایتی، تمام آگهیدهندگان و مشتریانی که با هزار زحمت پیدا کرده بود از دست داد، این باز شدن به چه درد او میخورد؟
نکتهی آخر:
آیا دولت هیچ گاه فکر کرده چرا تا کنون حتی یک سایت اینترنتی در ایران از نظر مالی موفق نشده و هرگز به درآمدی نظیر سایت های دست چندم خارجی نرسیده است؟ چرا صدها هزار ایرانی برای ثبت نام خرید سیم کارت تلفن همراه، اتومبیل یا شبکههای هرمی صف میکشند، ولی در هشت سالی که از رواج اینترنت در این کشور میگذرد تقریباً کسی حاضر نشده برای راهاندازی یک سایت بزرگ اینترنتی سرمایهگذاری کند؟ (البته چند نفری هم که این کار را کردند ورشکست شدند) آیا فکر کردهاند چرا از دانشگاههای مهندسی نرمافزار کشورهای دیگر شرکتهایی مثل گوگل و یاهو و آمازون و هزاران ایدهی خلاق و موفق بیرون می آید و از دانشگاههای ایران بازاریاب گلدکوئست؟
یک لحظه فرض کنیم تمام عوامل مثل پول الکترونیک و ارتباطات پرسرعت و ... هم در ایران تأمین شده باشد، چه کسی حاضر است دهها میلیون تومان برای راهاندازی یک پروژهی اینترنتی سرمایهگذاری کند در حالی که ممکن است یک روز صبح کسی در مخابرات هوس کند با زدن دکمه ای حاصل زحمت چندسالهاش را فیلتر کند؟
آیا میدانید با این فیلترینگ بی در و پیکر، هیچ کار جدی و قابل توجهی به شرکتهای نرمافزارنویس، طراحان سایت، کارآفرینان و سایر فعالان این بخش، سفارش داده نمی شود مگر ساخت سایتهای کلیشهای شرکتها و سازمانهای دولتی و پرتالهای سازمانی که معلوم نیست به درد چه کسی میخورد.
خلاقترین و بهترین گرافیستها و برنامهنویسانی که در این حوزه فعالیت می کردند به هر دری زدند تا با وجود عشق به میهن خود از ایران بروند. چرا که هیچ بازاری برای تخصصشان وجود نداشت و وجود ندارد. ماهها میگذشت بدون اینکه حتا یک پروژهی جدی به آنها سفارش داده شود و به همین سادگی این سرمایه های عظیم در بزرگترین شرکت ها و پروژه های اینترنتی دنیا مشغول به کار شدند.
اگر جمهوری اسلامی ایران معتقد است که حرف های سودمندی برای جهانیان دارد و می خواهد انقلاب خود را نیز به خارج از مرزها صادر کند چرا اینترنت را همواره یک تهدید تلقی می کند، نه یک فرصت؟
تمامی سایت های اینترنتی، وبلاگ ها و تمامی ایرانیانی که در جهان بی انتهای وب حضور دارند موظفند از سهم خود در خرد جمعی تبلور یافته در قالب اینترنت دفاع کنند و متولیان طرح ساماندهی سایت های اینترنتی را وادار کنند یک قدم دیگر عقب نشینی کنند و طرح خود را پس بگیرند.