وقتي «برنارد شاو» نويسنده بلندآوازه انگليسي- كه براي اولين بار به آمريكا سفر مي كرد- در بندر نيويورك از كشتي پياده شد و چشمش به مجسمه بزرگي افتاد كه در كرانه اقيانوس اطلس نصب شده بود، از ميزبان آمريكايي خود پرسيد؛ اين مجسمه بزرگ سنگي چيست؟ و پاسخ شنيد كه اين «مجسمه آزادي» است، برنارد شاو لبخند معني داري زد و گفت؛ «ما هم در اروپا رسم و سنت مشابهي داريم و هنگامي كه شخص عزيز و محترمي از دنيا مي رود مجسمه اش را به ياد دوراني كه زنده بود در ميدان شهر نصب مي كنيم و هر وقت به آن مي نگريم غم فقدانش را به خاطر مي آوريم و حسرت روزهايي را مي خوريم كه صاحب مجسمه از دنيا نرفته و در ميان ما بود، من هم درگذشت مرحوم آزادي را به مردم آمريكا تسليت مي گويم...»
¤¤¤
چند روز پيش دكتر احمدي نژاد نيويورك را منفجر كرد! اين انفجار با سر و صداي فوق العاده اي همراه بود اما برخلاف انفجارهاي ديگر، صداي آن مهيب نبود. اين انفجار همه چيز را زير و رو كرد، بي آن كه خانه اي يا ساختماني را ويران كند و جاني را بستاند. انفجار عظيمي بود، اما در آن از بمب هاي چندتني موسوم به مادر بمب ها- نوع آمريكايي- و پدر بمب ها- نوع روسي آن- و هيچ ماده منفجره ديگري استفاده نشده بود. اصلاً اين انفجار از نوع انفجارهايي كه يك مشت بي پدر و مادر در گوشه و كنار جهان ايجاد مي كنند و جماعتي از مردم بي پناه و مظلوم را به خاك و خون مي كشند نبود. احمدي نژاد اگرچه دل پري داشت، اما دست خالي به نيويورك رفته بود، صداي انفجاري كه او پديد آورد، در سراسر دنيا شنيده شد- به نوشته منابع غربي حداقل 050 ميليون نفر آن را شنيدند- ولي دل هيچكس با شنيدن صداي اين انفجار نلرزيد و غير از مستأجران كاخ سفيد، اليزه، خانه شماره 01 داوونينگ استريت ... و ساكنان «زورآباد» در فلسطين اشغالي، هيچكس از صداي آن نترسيد. احمدي نژاد براي انجام اين انفجار از الگوي انقلاب اسلامي استفاده كرده بود و همان مواد منفجره اي را به كار گرفته بود كه امام راحل ما (ره) به كار برده بود... انفجار نور بود، در انتظار ظهور...
رئيس جمهور در دانشگاه كلمبيا مواضع جمهوري اسلامي ايران و آموزه هاي انقلاب را بازگو كرد و اين واگويه براي دولتمردان آمريكايي كه داعيه آزادي بيان دارند و ليبرال دموكراسي مورد ادعاي خود را نسخه حكومتي پاسخگو براي همه ساكنان كره خاك مي دانند- دكترين پايان تاريخ فرانتس فوكوياما- نبايد تا اين اندازه سخت و ناگوار باشد كه فرياد اعتراض و اهانت آنان را به گوش فلك برساند، اگرچه در همان حال سخنان احمدي نژاد با ابراز خرسندي و رضايت، حداقل 16 درصد مردم آمريكا- براساس نظرسنجي CNN- همراه بوده است.
اگر دولتمردان و سياستگذاران آمريكايي همانگونه كه ادعا مي كنند، ايدئولوژي و نسخه حكومتي برتر و همه پسندي در اختيار دارند چرا از ارائه نسخه اي متفاوت- آن هم به بيان و نظر و نه توپ و تشر- از كوره درمي روند؟ و اگر مردم آمريكا را طرفدار مواضع سياسي و عملكرد حاكمان آمريكايي مي دانند، چرا از اين كه سخن ديگري به گوش آنها برسد واهمه دارند؟! و اگر چنين نيست- كه معلوم شد نيست- بايد بپذيرند تاكنون درباره جمهوري اسلامي ايران و معرفي آن به مردم آمريكا و ملت هاي جهان، سخن خلاف گفته اند و لاف گزاف زده اند. آيا حالت ديگري هم قابل تصور است؟ معلوم است كه نيست!
ممكن است گفته شود كه احمدي نژاد در دانشگاه كلمبيا، يك طرفه به قاضي رفته و يكسويه سخن گفته بود! كه بايد گفت؛
الف- مگر شما دولتمردان آمريكايي به شعور مردم خود اعتقاد نداريد كه از فريفته شدن آنان(!) به سخن احمدي نژاد واهمه داريد؟!
ب- احمدي نژاد در دانشگاه كلمبيا به پرسش هاي اساتيد و دانشجويان كه برگرفته از تهمت هاي ناروا و دروغ پراكني هاي چندين ساله آمريكايي ها و صهيونيست ها عليه جمهوري اسلامي ايران بود، پاسخ داد، با اين محاسبه، موضوع سخن احمدي نژاد را خودتان تعيين كرده بوديد، نه او، بنابراين چگونه مي توانيد سخن وي را يكسويه بناميد؟!
ج- مگر شما دولتمردان آمريكايي و متحدانتان طي 3 دهه گذشته در جاده اي يكطرفه عليه ايران اسلامي تاخت وتاز نكرده ايد؟ آنهم با در اختيار داشتن صدها رسانه دوربرد و فراگير و با استفاده از همه امكانات گسترده مجامع و مراكز وابسته به خود. چرا تاخت وتاز يكسويه شما نتيجه معكوس داشت؟ و نه فقط اعتقاد مردم ايران و ساير ملت هاي مسلمان را به انقلاب اسلامي كاهش نداد، بلكه همه روزه بر آن افزود، تا آنجا كه امروزه همين اعتقاد، شما را در لبنان، فلسطين، عراق، آمريكاي لاتين و... زمين گير كرده است. بايد قبول كنيد كه مردم دنيا و از جمله مردم آمريكا قبولتان ندارند.
د- فقط نيم نگاهي به اظهارنظر شهروندان آمريكايي بعد از پايان جلسه پرسش و پاسخ احمدي نژاد در دانشگاه كلمبيا بيندازيد. اين اظهارنظرها را رسانه هاي آمريكايي منتشر كرده اند و در دسترس شماست. در اين مختصر، فقط به يك نمونه كه بارها از سوي شهروندان آمريكايي تكرار شده است اشاره مي شود...
«... چرا بوش و ديك چني و رايس در پشت ديوارها پنهان شده اند؟ آنها در برابر سخنان روشن و شفاف احمدي نژاد چه پاسخي دارند؟ چرا درباره ايران و جنگ عراق به ما دروغ گفته اند؟... آيا بوش جرأت دارد كه در چنين جلسه اي شركت كند، آنهم نه با مردم ايران، بلكه با ما، يعني با مردم آمريكا».
¤¤¤
چند روز قبل، رهبر معظم انقلاب در ديدار مسئولان نظام با ايشان- دهم ماه مبارك رمضان- ليبرال دموكراسي غرب را فاقد پيام دانسته و فرمودند «حضور جمهوري اسلامي در منطقه و جهان، حضور فكر و منطق و انگيزه معنوي است و دستگاه حكومتي برخاسته از ليبرال دموكراسي، به علت اين كه در اين عرصه چيزي براي ارائه كردن ندارد، با زبان تهديد حرف مي زند، مانند انسان بيسوادي است كه در مقابل يك انسان فاضل، فقط مشت و بازوي خود را نشان مي دهد.»
سخنان آقاي احمدي نژاد در نيويورك كه واگويه آموزه هاي اسلامي و انقلابي بود و آسيب شديدي كه اظهارات ايشان بر چهره و شخصيت دولت و دولتمردان آمريكايي وارد كرد، به وضوح نشان مي دهد كه- به قول حكيمانه آقا- دست ليبرال دموكراسي غرب از منطق خالي است و پيام قابل شنيدني براي مردم جهان ندارد و اين در حالي است كه آنچه درپي سخنان دكتر احمدي نژاد در نيويورك- بخوانيد در سطح جهان- اتفاق افتاد، بدون كمترين ترديدي حكايت از آن دارد كه- به قول امام راحلمان (ره)- «دنيا تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدي (ص) است»...