چهارشنبه 19 تیر 1387

محکوميت عابد توانچه، فعال دانشجويی به ۸ ماه زندان، گفتگوی کيواندخت قهاری با عابد توانچه، دويچه وله

عابد توانچه از فعالان دانشجويی‌ای است که همراه با ديگر دانشجويان چپ آزادی‌خواه و برابری‌طلب در هفته‌های اخير زير فشار دولت قرار گرفته‌اند. دادگاه تجديدنظری در اراک بدون حضور او و وکيلش و به طور غيرعلنی و بدون هيئت منصفه او را محکوم به هشت ماه حبس تعزيری کرد

وکيل وی رمضان حاجی‌مشهدی در اعتراض به اين حکم گفت که اين حکم خلاف اصل ۱۶۸ قانون اساسی است و بر اين اساس نامه‌ای به رييس قوه قضاييه نوشته، خواستار لغو آن شده است. گفت‌وگويی با عابد توانچه.

دويچه وله: آقای توانچه، دادگاه تجديد نظری که برای رسيدگی به پرونده شما تشکيل شد، به چه صورت برگزار شد؟
عابد توانچه: در دادگاه تجديدنظر حتی من هم حضور نداشتم. صرفا پرونده به آن دادگاه رفته، بنا به گفته خودشان، مطالعه شده، بدون اينکه مرا بخواهند و مستندات جديد لازم داشته باشند يا از وکيل دعوت کنند يا هر چيز ديگر. خودشان حکم را داده و ابلاغ کرده‌اند. نه من و نه وکيلم، هيچ کدام در اين دادگاه حضور نداشتيم.

دويچه وله: حکم را به چه صورت ابلاغ کردند؟
عابد توانچه: در ايران رسم بر اين است که وقتی حکم صادر می‌شود، آن را به کسی ابلاغ می‌کنند که برای شما وثيقه گذاشته، يعنی کسی که ضامن شما شده، سند منزلی يا ملکی را گرو گذاشته تا مثلا شما از بازداشت موقت آزاد شويد. حکم را از طريق پست داخلی خود دادگاه در منزل يا محل کار يا جای ديگر می‌رسانند و بعد ابلاغ می‌شود.

دويچه وله: وثيقه‌ای که برای شما گذاشته شده، چه بوده يا چه مقدار بوده است؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

عابد توانچه: بخاطر اينکه مبلغش بسيار بالاست و اصلا نمی‌شود اين وثيقه‌ها را تامين کرد، برای همين معمولا سند منازلی است که يا دانشجويان سياسی در آن زندگی می‌کنند يا وقتی برای چندمين بار است که آدم دستگير می‌شود، ديگر کمک اقوام و آشنايان آن را تامين می‌کند. چون قبلا سند منزل پدری من به عنوان وثيقه برای يک پرونده ديگر استفاده شده بود و وثيقه ديگر وجود نداشت، يکی از اقوام لطف کرده و زحمت کشيدند و سند منزل خودشان را به عنوان وثيقه گذاشتند تا من از بازداشت موقت آزاد بشوم.

دويچه وله: می‌توانيد در مورد پرونده ديگری که می‌گوييد توضيحی بدهيد؟
عابد توانچه: در سال ۱۳۸۵ توسط اطلاعات سپاه در بند ۳۲۵ زندان اوين بازداشت بوديم. بعد از اينکه پلی تکنيک و دانشگاه تهران و چند دانشگاه ديگر شاهد اعتراضاتی بود در فضای دانشگاه در اعتراض به جلو آمدن دولت نهم، بسته شدن دانشگاه و دخالتهای مستمر نهاد رهبری. و اتفاقات ديگری بود که فکر می‌کنم در پلی تکنيک شديدترين اعتراضاتی بود که دانشجويان ساختمان معاونت دانشجويی و رياست دانشگاه را تسخير کردند. به مدت چند روز دانشگاه کلا تعطيل بود. در آن اعتراضات چون من به نمايندگی از سوی دانشجويان چپ، نمايندگی بخشی از نيروهای حاضر در آن اعتراضات را داشتم، به همراه آقای قاجار بازداشت شديم. آن سال پس از ۴۵ روز بازداشت، وثيقه‌ای برای ما در نظر گرفتند که بابت آن سند منزل پدری من هنوز که هنوز است در دست آنان است و پس از گذشت دو سال و نيم هنوز هم تکليفش روشن نيست.

دويچه وله: اجرای حکم جديدی که داده‌اند به چه صورت خواهد بود؟
عابد توانچه: سيستم اين گونه است که وقتی حکم زندان تاييد می‌شود، دو نوع ابلاغ برايش وجود دارد. يا به محض رؤيت است؛ وقتی حکم را می‌آورند، مأموری همراهش است که محکوم به زندان شده را بازداشت کرده و می‌برند. يا وقتی حکم می‌آيد بين ۳ تا ۷ روز به او فرصت می‌دهند تا خود را به ستاد اجرای احکام معرفی کند. حال بستگی دارد که کدام يک از اينها باشد. هنوز آن نامه‌ای که مربوط به ستاد اجرای احکام است نيامده است. حال يا آن به محض رؤيت است يا حداکثر چند روز فرصت داده‌اند تا من خودم را به زندان معرفی کنم.

دويچه وله: آقای حاجی مشهدی، وکيل شما، در مصاحبه با ما گفتند که اعتراض‌نامه‌ای به رييس قوه قضاييه در اين رابطه نوشته‌اند. اميدی داريد که جوابی به اين داده شود و به غيرقانونی بودن حکمی که برای شما صادر شده از طرف آقای شاهرودی واکنشی نشان داده شود؟
عابد توانچه: من نمی‌توانم اين صفت را مثل شما استفاده کنم که اين حکم غيرقانونی بوده است. به هر حال دولتی وجود دارد که طبق قوانينی دارد حکومت می‌کند و طبق اين قوانين حيات و بقای خودش را دارد تضمين می‌کند. بسيار مشخص است که من مانند بسياری افراد ديگر صرفا بخاطر عقايدی که داشته‌ام، صرفا بخاطر بيان اين عقايد دارم زندانی می‌شوم. خيلی روشن است در عرف دنيايی که ما در آن زندگی می‌کنيم، حکومتی که با عقيده و بيان مشکل داشته باشد، حکومت ديکتاتوری است. نمی‌توانيد حکمی را که توسط اين نوع حکومتها صادر می‌شود، شما بياييد و واژه غيرقانونی بر آن اطلاق کنيد. غيرقانونی از چه نظر؟ قانونی است که خودشان خالق و تصويب‌گر آن بوده‌اند. اين حکم به نظر من خيلی قانونی است. قانونی هم که مشروعيت اين حکم را تضمين می‌کند، قانون بقای تمام ديکتاتوری‌هاست. به هر حال بايد جلوی نشر آگاهی‌ها، اخبار و اطلاعات و هر چيز ديگر گرفته شود، وگرنه اين حکومتها نمی‌توانند سر پا بمانند. به هر حال من بعيد می‌دانم که نامه‌ای که آقای حاجی مشهدی برای آقای شاهرودی نوشته‌اند، اثری داشته باشد. همچنانکه مطمئن بودم که درخواست تجديد نظر هيچ اثری در اين روند ندارد. حکم از قبل مشخص بود. اصلا دستگاه قضايی تاثيری در اين قضيه نداشته، تصميمها در رابطه با پرونده‌های سياسی جای ديگر گرفته می‌شود و تقريبا از روز اول مشخص است که چه حکمی برای پرونده‌ها صادر می‌شود و آيا اجرا می‌شود يا نمی‌شود. پرونده من هم جدا از ساير پرونده‌ها نبود. به همين خاطر عليرغم زحمتی که وکيل من کشيدند، من فکر نمی‌کنم که اين کارها تاثيری داشته باشد و جلوی اجرای اين حکم را بگيرد.

دويچه وله: علاوه بر شما در هفته‌های اخير بر ديگر دانشجوها هم فشار زيادی بوده و آنها را به دادگاهها فراخوانده‌اند. در اين مورد چه فکر می‌کنيد؟
عابد توانچه: با رسيدن فصل تابستان و اينکه دانشگاهها بسته شده، علی‌الخصوص دستور دادند که خوابگاههای دانشجويی بسته شود و دانشگاهها را يکی دو روز قبل از ۱۸ تير تعطيل اعلام کردند. دانشگاهها که بسته می‌شود، نشان دادن واکنشهای دانشجويی خيلی سخت می‌شود. بسياری از دانشجوها به شهرستانها می‌روند، به شهرهای خود برمی‌گردند و دانشگاهها ديگر آنچنان فعال نيست که بخواهد واکنشی نسبت به تصميمات حکومت نشان داده شود. به محض اينکه فصل تابستان رسيد، همان طور که ما از قبل هم پيش‌بينی می‌کرديم، برخوردها شروع شد. يعنی از قبل که در شهرستانها با چند حکم جريمه نقدی و تعليق شروع کرده بودند و بعد از آن هم تأييد حکم من. بعد از آن چهار تا پنج نفر از فعالان دانشجويی را که جزو بازداشتيهای آذر ماه ۱۳۸۶ بودند، برای روزهای سيزدهم و بيست و سوم به دادگاه انقلاب احضار شدند. فکر می‌کنم به زودی شاهد اين خواهيم بود که بقيه را هم يکی يکی يا دسته جمعی به دادگاه احضار کنند. پروژه آغاز شده است. کاملا مشخص است که می‌خواهند با دانشجويان چپ برخورد کنند. اين برخورد هم بايد زمانی باشد که دانشگاهها تعطيل است و نمی‌شود واکنشی نشان داد. بسته به نوع واکنش چهره‌های سياسی و نيروهای سياسی می‌تواند اين برخورد شديدتر يا ضعيف‌تر باشد. ولی به هر حال پروژه آغاز شده و می‌خواهند قبل از بازشدن مجدد دانشگاه، تکليف چپ دانشجويی را يکسره کنند.

دويچه وله: شما وقتی که به جامعه نگاه می‌کنيد، يا به رسانه‌ها، آيا احساس می‌کنيد که جامعه انتقادش را می‌کند؟ يا برخورد جريانهای سياسی را که به اين موضوع می‌بينيد، چه حسی در شما ايجاد می‌شود؟
عابد توانچه: جامعه ما، جامعه‌ای عادی و معمولی نيست که بتوان از آن انتظارات عادی و معمولی داشت. جامعه ما دور از آگاهی‌هاست. و اين مشکل جامعه نيست. مشکل ما به عنوان فعالين سياسی است، مشکل ما به عنوان فعالين دانشجويی است، مشکل کسانی است که کار می‌کنند، در قالب رسانه‌ها، در قالب فعاليتهای حقوقی يا حقوق بشری. اين آگاهی به نحوی بايد به جامعه داده شود. وقتی آگاهی درون جامعه باشد، بدون آنکه نياز باشد به آن ديکته شود، خود واکنش نشان می‌دهد؛ خودش از چيزی که بايد حمايت کند، حمايت می‌کند و خودش در مقابل چيزهايی که بايد بايستد، می‌ايستد. ولی متاسفانه جامعه ما خيلی دور از اين آگاهی‌هاست. نه روزنامه‌ای مستقل وجود دارد، نه رسانه‌ای جمعی وجود دارد. چيزی که برای ما باقی مانده، کانالهای ماهواره‌ای است که آن هم در اختيار همه نيست، و اينترنت. مردم از بسياری از اخبار و اطلاعات آگاه نيستند که بخواهند واکنشی نسبت به آن نشان دهند. در بين فعالين سياسی ما نيز متاسفانه اين انتقاد وجود دارد. من در مصاحبه‌ای که قبلا داشته‌ام اعلام کردم که هنوز ما توافقی بر سر يک سری اصول مشترک نداريم که فراتر از راست يا چپ بودن به عنوان انسان بخواهد نسبت به آنها واکنش نشان داده شود. موقع بازداشت دانشجويان چپ ما شاهد اين بوديم که خيلی از گروههای سياسی ايران و خيلی از رسانه‌ها ساکت ماندند و اصلا پوشش خبری ندادند. در صورتی که اين تعداد بازداشت در سالهای اخير بی‌سابقه بود. برخوردهايی که در داخل زندان کردند، چيزهايی که به مرور به گوش رسيد، حتی توسط خود زندانيان سياسی راست، از داخل ۲۰۹ اين اخبار بيرون آمد که چه اتفاقات وحشتناکی دارد آن تو می‌افتد. باز هم ساکت ماندند و کاری نکردند. بخاطر همين نمی‌شود انتظار داشت که وقتی که الان اين پروسه صدور احکام شروع شده، بخواهيم شاهد آن باشيم که فعاليت آنچنانی‌ای صورت بگيرد. ضمن اينکه در ايران فعاليتهای حقوق بشری محدود به اين بوده که نامه‌ای تهيه بشود و امضايی جمع شود و بيشتر کارهايی که به يادمان و يادبود بيشتر شبيه است تا به فعاليتهای جدی. من واقعا بعيد می‌دانم که بشود در دل اين سيستم اعتراض جدی نسبت به سرکوب، نسبت به پايمال شدن حقوق اوليه بشری بيرون بيايد. حداقل من خيلی به اين قضيه بدبين هستم.

مصاحبه‌کننده: کيواندخت قهاری

Copyright: gooya.com 2016