شنبه 19 مرداد 1387

بايد خار چشم نظام شد، فرهاد رجبعلی

فرهاد رجبعلی
نظام بسيار بيشتر از آن چه که جوانان ايران می‌پندارند، وبلاگ را برای خود خطر می‌داند؛ خطری که الحال برايش تبديل به يک غول با هزاران سر جوان شده است که هر روزی که سری را قطع می‌کند، جای آن ده‌ها سر ديگر متولد می‌شود که هر يک می توانند خاری شوند در چشم نظام

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

بر کسی پوشيده نيست که در دنيای مجازی وبلاگ‌ها دردسر بزرگی برای نظام شده‌اند. در فضای خفقان مطبوعات و سانسور، اطلاع رسانی وبلاگ‌نويسان جبران خوبی‌ست و از اين بابت امروزه روز حکومت احساس کرده که جای غول مطبوعات را غول بزرگتری به نام وبلاگ گرفته که با توجه به فيلترينگ گسترده موثر نيفتاده است. از آنجا که نزديک به دو سال در وزارت دفاع ايران خدمت کردم، از نزديک شاهد حساسيت دولت مردان نسبت به اين پديده بودم و ديدم که چطور از مطلب يک وبلاگ نويس که شايد خوانندگانش روزانه به چند ده نفر هم نمی‌رسد به خشم می‌آيند.

در سال‌های اول ظهور وبلاگ‌ها حکومت تلاش کرد تا با دستگيری عده‌ای از وبلاگ‌نويسان فضای رعب و وحشت در بين آنان ايجاد کند اما نه تنها فايده‌ای نداشت بلکه بر تعداد وبلاگ‌های فارسی زبان افزوده شد.

به گمانم ماه‌های آينده حساس‌ترين و مهمترين دوره فعاليت وبلاگ‌ها ست که می‌توانند وضعيت موجود و ساختار فعلی دولت را دستخوش تغيير کنند که بسيار مهم است.

سال آينده انتخابات رياست جمهوری ست و نقش وبلاگ‌ها در مبارزه با ديکتاتوری نظام و اينکه وبلاگ‌نويسان می‌توانند با اطلاع رسانی درست و يکپارچه احمدی‌نژاد را به عنوان اولين رئيس جمهوری معرفی کنند که تنها يک بار بر صندلی رياست جمهوری نشست و کابينه تشکيل داد که دور از دسترس نيست اين مهم و وبلاگ‌نويسان اين پتانسيل را دارند.

کسانی که در دوره قبل با تحريم انتخابات و يا شکستن رای دکتر معين موجبات پيروزی احمدی‌نژاد را فراهم کردند، حتم دارم که با اوضاع پيش آمده و تنزل وجهه ايران در حد و قواره احمدی‌نژاد نزد افکار عمومی جهان، از کرده خود پشيمانند و دريافته‌اند که وضع کنونی با اوضاع هشت سال رياست جمهوری آقای خاتمی در تمامی زمينه‌ها قابل مقايسه نيست، هرچند که هنوز نقد‌های جدی بر دو دوره رياست جمهوری ايشان وارد است.

احمدی نژاد در چهار سال گذشته هرآنچه که برای انزوای ايران و ايرانی لازم بود به فعل تبديل کرد و بر اين اعتقادم که تخريب جايگاه جهانی‌مان بيش از اين نمی‌تواند بود؛ همان طور که لمس می‌کنيم، اقتصاد کشور به ورشکستگی کامل نزديک شده و تحريم‌ها تشديد و تورم به بيش از بيست درصد رسيده است در حالی که در دوره خاتمی از چه از نظر ديپلماسی خارجی و چه از منظر اقتصادی و فرهنگی حال روزمان بهتر بود که همگی نشات گرفته از دهان لق است که بعد از بر سر کار آمدن احمدی‌نژاد نيز رواج بيشتری يافت و حتی رهبر ايران را هم بيش از پيش تحت تاثير قرار داد؛ در صورتی که هاشمی رفسنجانی در دو دوره رياست جمهوری‌اش تلاش کرد که از ادبيات لات منشانه دهه اول انقلاب کاسته شود و در دوره خاتمی تقريبا به صفر رسيد، تا آنجا که اعتماد دولتمردان اروپا نيز در سرمايه‌گذاری در ايران جلب شد و شرکت‌های بزرگ تجاری اروپايی آماده حضور در بازار ايران شدند.

اما پس از دولت اصلاحات، وقتی دولتی پوپوليست و دو آتشه مذهبی و افراطی متولد شد، با برگشتی دو دهه به عقب و سيری قهقرايی، مجدد زبان‌ها برای مصرف داخل گشوده شد و شاخ و شانه کشيدن برای دنيا شديدتر تا آنجا که اين روزها بايد منتظر چهارمين قطعنامه و تحريم‌های جديد عليه ايران باشيم و به دنبالش ميلياردها دلار صرف خريد اقلامی کنيم که پيش‌تر امکان واردات آن به راحتی و به نرخ جهانی فراهم بود بی‌واسطه و الحال به برکت دولت احمدی‌نژاد درآمد نفت به جيب دلالان در کشورهای عربی ريخته می‌شود و اين پرسش در افکار عمومی دائم پيش می‌آيد که مازاد درآمد نفت با توجه بالا رفتن قيمت جهانی چه می‌شود که خزانه نيز آن طور که رئيس بانک مرکزی اعلام کرده است، پر نيست. و خب پيداست وقتی سر جنگ گذاری و زبان بی‌فکر باز کنی و همانند لات‌ها در صحنه بين‌المللی رفتار، هيچ جز انزوا عائدت نمی‌شود.

اما وبلاگ‌ها نقش مهمی می‌توانند در شکستن اين فضای قنوط و ياس آور ايفا کنند. کمتر خانواده‌ای ست که فرزند و خويشاوند دانشجو نداشته باشد و همچنين کمتر دانشجويی‌ می‌توان يافت که با دنيای مجازی غريبه باشد و از آنجا که جوانان امروز طبق تحقيقات بيشترين زمان را در اينترنت صرف می‌کنند، می‌توان اميدوار بود که اينترنت جای مطبوعات را به خوبی پر کند و عاملی شود در ارتقای آگاهی سياسی و سطح فرهنگ جامعه.

به واقع نبايد اجازه داد حکومت هر‌آنچه برای انتخابات آتی در سر دارد عملی کند و با اطلاع رسانی وبلاگی مانع پيروزی احمدی‌نژاد برای دور بعد شد که کاملا عملی‌ست و شدنی با توجه به اينکه با انتصاب علی کردان توسط رهبری به عنوان وزير کشور واضح است حکومت برای سال آينده نقشه‌های بسيار دارد.

هفته گذشته يک وبلاگ‌نويس بلوچ اعدام شد و عده‌ای از وبلاگ‌نويسان در اعتراض به برخورد حکومت با اين وبلاگ نويس و فعال حقوق بشر به مدت يک هفته دست از نوشتن کشيدند که خب از جهاتی يک حرکت پسنديده و جالب توجه است ولی اين همان چيزی‌ست که حکومت می‌خواهد؛ سکوت کردن و ننوشتن حتی برای يک روز. اين روزها بر همه وبلاگ‌نويسان لازم است که وبلاگ‌ها را به روز نگاه دارند و بنويسند و اطلاع رسانی کنند. انتخابات رياست جمهوری آتی بسيار حائز اهميت است و آنقدر مهم است که می‌توان به جرئت گفت هيچ دوره‌ای به اندازه دوره آتی در سرنوشت مردم ايران اثر نداشته و نخواهد داشت با توجه به اينکه انتخابات رياست جمهوری امريکا نيز در پيش است و نتايج هر دو انتخابات ايران و امريکا کاملا تعيين کننده.

پس چاره‌ای نيست جز خار چشم نظام شدن با وبلاگ نويسی و بايد جدی گرفت اين پديده را که نظام بسيار بيشتر از آنچه که جوانان ايران می‌پندارند، وبلاگ را برای خود خطر می‌داند؛ خطری که الحال برايش تبديل به يک غول با هزاران سر جوان شده است که هر روزی که سری را قطع می‌کند، جای آن ده‌ها سر ديگر متولد می‌شود که هر يک می توانند خاری شوند در چشم نظام.

در همين زمينه:

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بايد خار چشم نظام شد، فرهاد رجبعلی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016