شنبه 30 شهریور 1387

تأملی بر بيانيه "هشدار به ايرانيان"، منصور بيات زاده


[email protected]


تعدادی از فعالين فرهنگی، سياسی در ايران، در رابطه با جنگ گرجستان طی بيانيه ای تحت عنوان «هشدار به ايرانيان» (١)،موضعی عليه روسيه همچون موضع پرزيدنت بوش و خانم کاندوليزا رايس اتخاذ کرده اند،بدون اينکه اين هموطنان محترم باين واقعيت نيز توجه کرده باشند که اين ارتش گرجستان بود که ، آتش جنگ را در آن منطقه برافروخت. اگر چنين نيست که بنا بر فرمان رئيس جمهور گرجستان ، فردی که از طرفداران پروپاقرص سياست جنگ طلبانه پرزيدنت بوش هست و «تازش» به اوستيای جنوبی را شروع نکرده است ، چرا و بچه دليل ، ٢٧ دولت عضو اتحاديه اروپا، پس از بحث طولانی که با يکديگر داشتند ، در بيانيه خود ، از «عکس العمل نامتناسب روسيه » («عکس العمل» در مقابله با حمله دولت گرجستان ) صحبت نمودند ، و فقط در رابطه با « نامتناسب » بودن آن «عکس العمل »، دولت روسيه را محکوم کردند و در آن بيانيه ، از «تازش روسيه» صحبتی بميان نياوردند ؟! بسياری از شخصيتها و صاحب نظران سياسی و مطبوعاتی همچون گرهارد شرودر، ميخائيل گورباچف، ادوارد شواردنادزه، ميشل شاسادو وسکی ... براين نظرند که آقای ميخائيل ساکاشويلی رئيس جمهور گرجستان در گسترش بحران و آغاز درگيری‌های اخير در قفقاز مقصر بوده است. (٢)

در بيانيه ی «هشدار به ايرانيان» ، همچنين به رئوس بعضی از مسائل سياسی ازجمله «پرونده هسته ای» ، «جزيره های سه گانه ايرانی در خليج فارس» ، «پيمان های سه جانبه و دوجانبه کشورهای حاشيه دريای مازنداران» ، «خطر حمله نظامی به تأسيسات اتمی و نظامی ايران» اشاره رفته و مشکلات مربوط به آن مسائل را ، « دستاوردهای سياستهای غلط و نابخردانه» سردمداران حکومت جمهوری اسلامی که « به زيان ملت ايران بوده و حتا امکان رساندن آسيب‌های فراوان ديگری از جمله از هم پاشيدگی ميهن ما را در بر دارد. » ارزيابی نموده اند، بدون اينکه در رابطه با آن مسائل، همچنين به سياستهای استعماری و هژمونی طلبانه دولتهای استعمارگر جهانی از جمله ايالات متحده آمريکا و متحدينش، همان دولتهائی که نقش بزرگی در سرنگونی دولت ملی و قانونی مصدق داشتند و حتی برخی از آن دولت ها ،حاضر نشدند تا واقعيت سرنگونی رژيم وابسته به امپرياليسم شاه و پيروزی انقلاب بهمن ١٣٥٧ را بپذيرند ، کوچکترين مطلب و موضعی بيان نشده است!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

روشن نيست چرا و بچه دليل در بيانيه ای که بنام «هشدار به ايرانيان» منتشر شده است، همچنين به سياستهای شيخ نشينان کناره های جنوبی خليج فارس که همچون صدام حسين ، بر طبل ناسيوناليسم کورعرب می کوبند و حتی با کمک پترو دلار سعی دارند تا در نقشه های جغرافيائی و حتی گوگل ، نام «خليج فارس» را به «خليج عربی» تغيير دهند و مدعی مالکيت «جزاير سه گانه ايرانی در خليج فارس» هستند و يا کشورهای حاشيه دريای مازنداران که ، سهم بيشتری از دريای مازندران را طلب می کنند و در آن رابطه کارزار سياسی بپا کرده اند، و يا سياست های دولت اشغالگر اسرائيل که زرادخانه های آن کشور، بمب اتمی و کلاهک های اتمی در اختيار دارند و بجای برسميت شناختن قطعنامه های شورای امنيت و در آن رابطه تخليه سرزمينهای اشغالی فلسطين، سرزمين و مردم ايران را تهديد به نابودی می کند، کوچکترين اشاره ای نرفته است ؟!

مگرناسيوناليسم کور عربی در دوران رژيم شاه، همان رژيمی که امپرياليستها او را بعنوان ژاندارم منطقه ارتقاء مقام داده بودند تا از منافع استعماری آنها در آن ديار دفاع نمايد، همچون امروز نسبت به تماميت ارضی ايران چشم طمع نداشتند ؟!

بنظرمن سوسياليست مصدقی، بهيچوجه نبايد بخاطر احترام به امضاء کنندگان بيانيه «هشدار به ايرانيان» ، از کنار کمبودها و نقائص آن بيانيه و بی توجهی هائی که به ارزشهای دمکراتيک شده است، گذشت و در اينباره سکوت اختيار کرد و با سکوت خود کمک نمود تا برآن خطای بزرگ سرپوش گذاشته شود!

متأسفانه اشکالی که به محتوی آن بيانيه وارد است ، فقط به کمبودهائی که اشاره رفت خلاصه نمی شود، بلکه اشکال بسيار مهم ديگر آن بيانيه ، طرح «ديدگاه» انحرافی و خطرناکی است که بعنوان معيار «معادلات سياسی » و « ديد راهبردی » ، به ايرانيان توصيه شده است!!

آری ، « ديدگاه» بسيار خطرناکی که ، بصرف مخالفت با سياست و عملکرد حاکمين تماميت خواه و سرکوبگر جمهوری اسلامی، نبايد آنرا بهيچوجه مورد تائيد قرار داد و بعنوان افراد و نيروهای آزاديخواه، دمکرات و مليگرای وطن دوست (پاتريوت) ، بمخالفت و روشنگری در آن باره ، دست نزد!!

نويسندگان نوشته «هشدار به ايرانيان» ، بر اين نظرند که :
« حوزه تمدن و فرهنگ ايرانی، که يک واقعيت تاريخی و فرهنگی می‌باشد، بايستی در ديد راهبردی ما در منطقه قرار داشته باشد. ما بايد همه ی مردم و کشورهای واقع در اين حوزه فرهنگی را دوستان استراتژيک خود بشماريم و در معادلات سياسی اين ديدگاه را بگنجانيم.».

اين هموطنان برپايه اين «ديدگاه» ، که درتحليل نهائی ، نمی تواند چيزی جز ديدگاه « ناسيوناليستی ، آنهم نه بر پايه پاتريوتيسم که بنظر ما مسئله ای مثبت است ، بلکه از موضع نژادپرستانه» باشد، مدعی شده اند که :
«کردها يکی از اجزای تفکيک ناپذير اين حوزه تمدنی می‌باشند و هر جا که باشند ايرانی به شمار می‌آيند و ما هرگز نبايد بر عليه منافع آنان با ديگران متحد شويم.».

نويسندگان بيانيه «هشدار به ايرانيان» ، به «سياست دشمن تراشی قدرت بدستان» حاکم بر ايران اعتراض کرده و چنان شيوه حکومتی را بدرستی محکوم نموده اند، اما متأسفانه خود به اين واقعيت تلخ توجه ننموده اند که « ديد راهبردی » و چگونگی تعيين «معادلات سياسی » بر پايه « حوزه تمدن و فرهنگ ايرانی » ، که در مغايرت کامل با اصول منشور سازمان ملل متحد و تعريف جهانشمول ملت و کشور و ارزش های دمکراسی قرار دارد، چنين طرز تفکری با خود، « سياست دشمن تراشی » بمراتب گسترده تری را از آنچه امروز در ايران رسم است، بهمراه خواهد داشت.

ما نمی توانيم بخاطر علاقه ای که به « تمدن و فرهنگ ايرانی » داريم ، تعريف «ملت ايران» و محدوده نقشه جغرافيائی ايران در مقطع کنونی را ، با معيارهای دوران مادها ، هخامنشيان ، ساسانيان، صفويه و يا احتمالا قاجاريه بسنجيم و به اصول منشور سازمان ملل و تعريف جهانشمول ملت و کشور و ضوابط و روابطی که آن منشور درنظر گرفته ، توجه ننمائيم!

اگرچه اين يک واقعيت تاريخی است ، که قوم کرد، يکی از هفت قوم تشکيل دهنده «دولت مادها» بوده است ، همچنين اين هم يک واقعيت تاريخی است که ايران در دوران سلطنت شاه اسماعيل صفوی در جنگ با دولت عثمانی ـ دوران سلطنت سلطان سليم ـ درسال ١٥١٤ ميلادی (در مقايسه با سال ٢٠٠٨ ميلادی، يعنی ٤٩٤ سال قبل ) در منطقه چالداران شکست خورد و در نتيجه مناطق کردنشين شمال و غرب ايران از قلمروی جغرافيائی ايران خارج شدند و آن مناطق کردنشين و ترک نشين ( ترکها که از بقايای سلجوقيان بودند) جزو خاک کشور عثمانی شدند.

پس از شکست دولت عثمانی در جنگ اول جهانی و تجزيه آن کشور به محدوده های تحت سيطره انگليس و فرانسه و تأسيس کشور ترکيه برهبری مصطفی کمال پاشا (آتاتورک)، مناطق کرد نشين زير سيطره کشور عثمانی در بين کشورهای مختلفی از جمله ترکيه، عراق، سوريه ... تقسيم شدند. در واقع آن کردها ، طبق اصول منشور سازمان ملل، دارای مليت ترکيه، مليت عراق و يا مليت سوريه ... هستند. اگرچه همگی آنها از لحاظ مردم شناسی (اِتنولوژی) ، از اقوام ايرانی محسوب می شوند ولی بهيچوجه آنها مليت ايرانی ندارند! تنها کردهای ساکن ايران، بخشی از ملت ايران هستند.

افراد و نيروهای سياسی که مدعی اند بايد به اصول منشور سازمان ملل متحد پايبند بود و در آن رابطه از حاکميت ملی ، استقلال و تماميت ارضی ايران دفاع کرد، و به بی توجهی مقامات جمهوری اسلامی به آن روابط اعتراض دارند، حتمأ بايد قبول داشته باشند که «معادلات سياسی» کردهای ترکيه، کردهای عراق، کردهای سوريه ... درچارچوب قوانين و نظام های حاکم بر کشورهای ترکيه ، عراق و سوريه ... تنظيم و تدوين می شوند و ما ايرانيان بهيچوجه حق دخالت در امور سياسی آن کشورها را نداريم.

طبق اصول منشور سازمان ملل متحد، «ملت ايران» شامل اقوام و در واقع تمام مردمی که در محدوده نقشه جغرافيائی ايران ـ مرزهای برسميت شناخته شده از سوی سازمان ملل ـ ، صرفنظر از وابستگی قومی و نژادی و مذهبی زندگی می کنند ، می شود!

روشن است که ما می توانيم از حقوق دمکراتيک و خواست های دمکراتيک از جمله کردها در ساير کشورها ، دفاع نمائيم . ولی تا زمانيکه ما خود حاضر نشويم در چارچوب مرزهای کشور ايران به خواست های دمکراتيک کردهای ايرانی ، که بيشتر خواست های آنها، خواست فرهنگی می باشد، پاسخ مثبت دهيم، شوخی خواهد بود خود را مدافع خواست های فرهنگی تمام کردها قلمداد کنيم!!
اگر بناباشد از « حوزه تمدن و فرهنگ ايرانی» ، آنهم در رابطه با مسائل فرهنگی و نه سياسی صحبت شود، بنظر من کشورافغانستان ، بخشی از آن «حوزه فرهنگی و تمدن ايرانی»، است. ولی برای من روشن نيست که چرا و بچه دليل «گرجستان» نيز جزو اين «حوزه» بحساب آورده شده است؟

باين اميد که هموطنان امضاء کننده بيانيه «هشدار به ايرانيان» ،به کمبودها و نقائص بيانيه خود پی برند و در جهت اصلاح مواضع غلط و انحرافی آن ، بخصوص مواضعی که در افکارعمومی از آن برداشتی «ناسيوناليستی »، آنهم نه بر پايه برداشتی ميهن دوستانه (پاتريوتيستی )، بلکه برداشتی «نژادپرستانه» می شود، اقدام کنند.

پانويس:

١ ـ هشدار به ايرانيان
به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران.
www.ois-iran.com/ois-iran-3860-bayaniyahe-hoshdar-be-iraniyan.htm

٢ ـ مجموعه ای از مقالات در رابطه با حمله گرجستان به منطقه اوستيای جنوبی و عکس العمل روسيه.
به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران.
www.ois-iran.com/ois-iran-3852-majmouahe-gorjestan.htm

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تأملی بر بيانيه "هشدار به ايرانيان"، منصور بيات زاده' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016