گفتگو: داود خدابخش
از صبح روز سه شنبه ۲۰ ارديبهشت ماه کانديداهای رياست جمهوری در ايران می توانند طی مدت ۵ روز برای ثبت نام به وزارت کشور رجوع کنند. در اين ميان اطلاع حاصل شده است که آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی نيز کانديداتوری خود را اعلام کرده است و بيانيهای در اين زمينه انتشار داده است. پيرامون فضای حاکم بر کشور در آستانهی انتخابات رياست جمهوری دکتر احسان نراقی جامعه شناس و از مشاوران پرسابقهی سازمان بين المللی يونسکو در گفتگويی که با او داشتهام، معتقد است که مردم دچار ياس و سرخوردگی بسيارند و چندان رغبتی به شرکت در انتخابات ندارند، زيرا شاهد آن بودهاند نمايندگانی که با رأی بالای مردم برای مجلس ششم انتخاب شدند، در اثر مقاومتهای شورای نگهبان نتوانستهاند برنامههای اصلاحی خود را پيش برند. بنابراین، رأی مردم در تعيين سياستها کارساز نيست.
احسان نراقی: من معتقدم که انتخابات اخير بخاطر اين هشت سالی که آقای خاتمی رييس جمهور بود و بالاخره نفس ايشان بر آزادیخواهی اثرات عميقی در جامعه گذاشت. کمااينکه امروز میبينيم الان که تقريبا چهار هفتهای بيشتر نمانده به خود انتخابات هنوز آن کانديدايی که ممکن است رييس جمهور بشود، شناخته نشده است. در صورتي که در انتخابات گذشتهی جمهوری اسلامی از يکسال پيش معلوم بود چه کسی رييس جمهور میشود. دوم اينکه، من كه در ايران بودم، دور دانشگاهها گشتم و در عمل شاهد بودم و چند نفر از استاندارها را ديدم که اينها همه طبق توصيهی آقای خاتمی جلوی هرگونه تقلب انتخاباتی را خواهند گرفت و تقريبا در ذهن و فکر محافظهکارهاست که همه چيز نظام را از خودشان میدانند، مملکت را از خودشان میدانند، ديگر فکر تقلب انتخاباتی نيستند که بطور مثال در نمونهاى كه در دورهی انتخاباتی مجلس ششم ديديم، از آنجور فکرها ندارند.
دويچه وله: منظورتان مجلس هفتم است؟
احسان نراقی: بله، آن تخلفاتی که شورای نگهبان کرد، زورگويی کرد و کار غيرمعقول کرد و بی خود و بی جهت چندهزار نفر را رد کرد، یعنی مثل يک حزب سياسی پيشتاز عمل کرد، رسما و علنا. بهمين جهت هم الان خيلی از مردم تقاضا میکنند که اعضای شورای نگهبان تغيير بکنند. بهرصورت، نتيجه حکومت و دولت آقای خاتمی اين بوده که يک مقداری آزادی بوجود بيايد و الان هم معلوم نيست چه کسی رييس جمهور میشود. کانديداها مطرح شدهاند و کم و بيش مورد توجه هستند. البته تا يک هفتهی پيش که در ايران بودم، اکثر مردمی که من ديدم نمیخواهند رأی بدهند و از اين قضييه مجلس هفتم خيلی سرخورده اند. من نمیدانم بانیان اين مجلس هفتم چه کسانی بودند، ولی بانييان اين مجلس که خود را از متعصبين جمهوری اسلامی میدانند، بايد بدانند که يک کارد به سينهى خودشان زدهاند و يك كارد به سينهی جمهوری اسلامی. واقعا صدمهی عجيبی زدهاند. در ايران من هرجا رفتم ديدم مردم به کلی از انتخابات و از شرکت در انتخابات چشم پوشيدهاند. و اين بسيار جای تأسف است. ما که برای اولين بار بعد از اينهمه دورههای استبدادی حالا به يک جمهوری رسيدهايم و امکان آزادی انتخاب هست، افراد اينطور مأيوس شدهاند. لذا، من نمیدانم چطور میشود اين یخ را آب کرد. اين یخ بیتفاوتی مردم را که براحتی اگر واقعاش را نگاه کنيم، از ٪۵۰ تجاوز خواهد کرد.
دويچه وله: نظرتان دربارهی کانديداتوری آقای هاشمی رفسنجانی چيست، چون گفته میشود که ايشان آن قدرت را دارند، قدرتى که اصلاحطلبان ندارند، تا در مقابل بنيادگرايان اسلامی و تندرویها و قشریگریها بايستند؟
احسان نراقی: ايشان اين وعده را داده است. حتا به عدهای از اصلاحطلبان وعده داده است، ولی من نمیدانم ايشان چه خواهد كرد با بی تفاوتی اکثريت مردم جامعه. و اينكه چهار هفته هم مدت کمى است که ايشان بتواند بطور موثر تبليغ کند و رأی مردم را برگرداند و ايشان را از حالت بیتفاوتی خارج کند و آنها را به پای صندوقهای رأی بکشاند. اين مسئله برای من هنوز مجهول است و شک دارم که عدهی زيادی رأی بدهند. مسئله اصولا بر سر آقای هاشمی و غيره نيست. اصولا مردم از رأی زده شدهاند. برای اينکه مجلس ششم مگر مجلس منتخب مردم نبود؟ تمام مصوبات معقولش را شش تا مجتهد که معلوم نيست از چه كسی اطاعت میکنند، تمام مصوبات مجلسی که ميليونها نفر به نمايندگانش رأی داده بودند را رد کرد. يعنی استبداد مطلق به اسم اسلام. واقعا شورای نگهبان مستبدانه عمل کرد. مردم را از انتخاب، رأی، مجلس و رييس جمهور و غيره بيزار کرده است. حالا اينكه چقدر آقای هاشمی میتواند اينها را برگرداند، ديگر من نمی دانم. الله و اعلم. به عقل من نمیرسد که در ظرف چهار هفته ايشان بتواند اعجازی بکند و نظر مردم را برگرداند.
دويچه وله: يعنی میشود گفت که اين تعويقی که ايشان در اعلام کانديداتوریشان مِىاندازند، فرصتسوزى است، زيرا نمیتوانند بدرستى برای خودشان تبليغ کنند.
احسان نراقی: بله، نمىتوانند، وقت نخواهند داشت تبليغ کنند و مخالفتها هم با ايشان شروع شده از ناحيهی کسانی که شايد آنها چندان نيت خير ندارند و روی اغراض و منافع خودشان است، چون آقای هاشمی رفسنجانی از قرار معلوم قول داده است که اگر من بيايم خيلی کارهايی که در گذشته در زمان او انجام گرفته بود، انجام نخواهد گرفت. خلاصه اينكه کم و بيش راه آقای خاتمی را خواهد رفت، منتها با تاکتيک و با روش خودش. اينطور به مردم گفته است و به آنهايی که نزديکش بودهاند. حالا من نمیدانم که اولا، ايشان بتواند موفق بشود و رأی بياورد. برای اينکه يقينا دوره اول ایشان رأی نخواهد آورد و به دور دوم میکشد و دور دوم هم ممکن است آن کانديداهای ديگر با همديگر متفق بشوند. خلاصه سرنوشت انتخابات مجهول است، ولی يک چيز مسلم است و آن اينکه ما يکقدم بيشتر بطرف آزادی میرويم و اين انتخابات، انتخاباتی خواهد بود کم و بيش آزاد که اشخاص بروند يا نروند. اين دفعه انتخابات اين وضع را دارد. و اين مهم است. موقعيت مشابه در جهان اسلام را من نمیشناسم، شايد در اندونزی. نه در پاکستان اين چنين است نه در ديگر کشورهای اسلامی. میدانيد که آقای حسنی مبارک ٪۹۸ رأى میآورد و اين فرمايشیست. آقای «بن علی» در تونس هم همين طور است. ما در جاهای ديگر آزادی نداريم و ايران تنها کشوریست که لااقل هر چهارسال يکبار به رييس جمهورش رأی میدهد و حالا رأی چطور حاصل میشود، بالاخره رأی، رأی مردم است. اين را بايد گفت، من برای اينکار نمیتوانم آيندهای را پيش بينی بکنم.
دويچه وله: آقای نراقی در صورتيکه کانديدای اصلاحطلبان آقای دکتر مصطفی معين رد صلاحيت بشوند، آنگاه ايران در چه موقعيتى قرار خواهد گرفت؟
احسان نراقی: البته، من خيال نمیکنم که رهبران، مقامات و شايد خود اول مملکت، آقای آيتاله خامنهای، اجازه بدهند، قبول کنند که شورای نگهبان چنين عملی انجام بدهد. برای اينکه به چه مجوزی کسی که ساليان دراز بيش از ده سال وزير بوده و وزير بسيار مسئولی بوده، وزير دانشگاههای مملکت بوده است، ايشان را رد صلاحيت کنند. پس از کجا آدم بياورند، پس چه کسی بشود رييس جمهور. ثانيا، ايران الان وضع خيلی آسيبپذيری دارد، دائما مورد اعتراض است، سازمانهاى حقوق بشر به ايران خيلی اعتراض دارند، از جمله كميسيون حقوق بشر سازمان ملل. اگر يک چنين عملی بخواهند بکنند، يک آدمی که الان از نظرسنجی ها گويا به ٪۱۵، ۱۸ تا ٪۲۰ درصد رای آورده را رد بکنند، بکلی انتخابات را بیاعتبار میکند و آن رييس جمهور آينده اگر حضرت رسول هم باشند ديگر بیاعتبارند، ديگر نمیتوانند در دنيا با قدرت عمل بکنند. و من يقين دارم که به شورای نگهبان اجازهی چنين کارهايی را نخواهند داد. شورای نگهبان هم با همهی تندمزاجیاش آنقدر عقل دارد که نيايد در اين حال و هوای نامطلوب ايران، خودش را بصورت يک سازمانی که سرخود بی دليل رد میکند و هيچگونه منطق حقوقی و شرعی هم در کارش نيست، اين افراد را از صحنه خارج بکند. بنابراين، من خيال می کنم که اينکار صورت نگيرد.
دويچه وله: بويژه اينکه اين امر میتواند مردم را بيش از اين که هست دلسرد کند و آنوقت مسئلهی مشروعيت پيش میآيد؟
احسان نراقی: بله، مسئلهى مشروعيت پيش میآيد. الان هم یک مقداری دربارهاش حرف هست. اگر اينکار را بکنند برای خود نظام كار خيلی زنندهایست. و من خيال میکنم اينکار را نمیکنند. آقايان آنقدر عقل دارند که چنين کاری را نکنند.
دويچه وله: آقاى دكتر نراقى، متشكرم كه وقتتان را در اختيار ما گذارديد.