Click for Amazing Phone Card








دوشنبه 26 اردیبهشت 1384

چراغ لاريجاني، مصطفي تاج زاده

مصاحبه آقاي علي لاريجاني با روزنامه شرق حاوي نكاتي است كه توضيحاتي را درباره آن ضرور ميسازد. وي درباره پخش برنامه "چراغ" در دوران مديريت خود در سيما كه در آن آقاي حسينيان اطرافيان رييس جمهور را عاملان قتلهاي زنجيرهاي خواند، گفت:
"درباره چراغ ما توضيح داديم. اينجا از زمانهايي بود كه دوم خرداديها بيصبري كردند. احساس ميكنم دوستان دوم خردادي توجه نكردند كه حكومت كردن احتياج به سعه صدر و آرامش دارد. شايد علت اين بيصبري، به سوابق برخي از چهرههاي صحنه گردان دوم خرداد بر ميگردد. اين آقايان همه چيز را سخت افزاري ميبينند. واقعاً با نيروهاي فرهنگي نبايد اين جوري برخورد كرد.. … چراغ برنامه زندهاي بود كه در يكي از قسمتها آقاي حسينيان تا آمدند همان اول برنامه و بي مقدمه حرفهاي خودشان را زدند… از مكنونات قلبي و اينكه ايشان ميخواهند چنين مطالبي را اظهار كنند، خبر نداشتم. خود ايشان گفت كه من ميدانستم كه ممكن است ميان برنامه شما نگذاريد ادامه دهم و مشكل ايجاد كنيد. من در همان اول برنامه حرفهاي خودم را زدم. در رسانهاي كه برنامه زنده پخش ميكند، اين اتفاق ممكن است. امكان پاسخ فراهم بود". (شرق 20/11/83).
يكم.1 . برنامه زنده "چراغ" در شبي پخش شد که بيش از آن آقاي حسينيان در مصاحبه اختصاصي با کيهان، که تيتر اول همان روز روزنامه شد، عين همان اتهامات را عليه اطرافيان رييس جمهور مطرح کرده بود. بنابراين پذيرفته نيست كه آقاي لاريجاني و ديگر مديران صدا و سيما از نظريات آقاي حسينيان خبر نداشتند و او بي مقدمه و بدون اطلاع دعوت كنندگان، دوستان آقاي خاتمي را مسبب قتلهاي زنجيرهاي خواند.
2 . لازم است آقاي لاريجاني توضيح دهد آقاي حسينيان چه مسئوليتي داشت كه لازم بود در برنامهاي چنان حساس دعوت شود و او نيز به صورت زنده و مستقيم کساني را متهم رديف اول قتلهاي زنجيرهاي بخواند كه جرم بزرگشان پافشاري بر افشاي جنايت مذکور بود تا پرونده قتلهاي پنهاني براي هميشه بسته شود.
3 . آقاي حسينيان معتقد است قربانيان و مقتولان سبّ معصوم کرده بودند. به همين دليل اقدام آمران و عاملان قتلهاي زنجيرهاي را شرعي خواند و غيرمستقيم اين جنايت را توجيه كرد. به جاست آقاي لاريجاني ديدگاه خود را در اين زمينه بيان کند تا معلوم شود که آيا وي نيز معتقد است سعيد امامي و همكارانش وظيفه اسلامي خود را انجام دادند و خود سعيد امامي، همچنانکه آقاي حسينيان ادعا ميکند، بعداً به شکل ناجوانمردانه در زندان به قتل رسيد؟ به نظر آقاي لاريجاني چرا قوه قضاييه درباره مرگ مشکوک وي دادگاه تشكيل نميدهد تا دوم خرداديهايي که در آن قتل دست داشتند، افشا و مجازات شوند؟
4. از آقاي لاريجاني كه به اطلاع رساني آزاد معتقد است، ميپرسم چرا در مورد مفقود الاثر شدن و شايعه قتل آقايان پيروز دواني و مجيد شريف، در كنار چهار قرباني ديگر، ميزگرد زنده برگزار نكرد تا مردم با واقعيات بيشتري درباره قتلهاي زنجيرهاي آشنا شوند؟ به علاوه چرا وي درباره پيشنهاد آقاي اكبر گنجي (تشكيل كميته حقيقت ياب درباره قتلهاي زنجيرهاي) ميزگرد تشكيل نداد تا حقايق مربوط به اين جنايت توسط يک مرجع بيطرف اعلام شود؟
5. در اينكه حكومت نياز به "سعه صدر و آرامش" دارد، ترديد نيست. آمران و عاملان قتلهاي زنجيرهاي نيز احتمالاً براي نشان دادن سعه صدر خود و همفکرانشان به اصحاب فرهنگ و هنر و نيز دادن آرامش و امنيت به شهروندان قرباني ميگرفتند. با وجود اين متشكر خواهم شد آقاي لاريجاني توضيح دهد وقتي خبر فرستادن اتوبوس حامل نويسندگان و مترجمان كشور را در سال 1375 به ته دره شنيد، در حالي كه رييس بزرگترين سازمان فرهنگي كشور بود، چه اقدامي انجام داد و چرا در آن زمينه ميزگرد زنده برگزار نكرد تا به وظيفه اطلاع رساني خود عمل كرده باشد؟ پاسخ وي حتماً اين نيست كه چون قربانيان زنده ماندند، نياز به اين اقدام نبود!
6. برنامه چراغ به علت قلب حقيقت موجب ناراحتي رييس جمهور شد، به طوري كه ايشان، با همه صبوري، آقاي لاريجاني را براي مدتي از شركت در جلسات هيأت دولت محروم کرد. تصور نميكنم اين تصميم ناشي از سوابق سوء آقاي خاتمي بوده باشد يا ايشان روش تعامل با چهرههاي فرهنگي را نميدانست. از اين گذشته ادبيات آقاي علي لاريجاني (معاون اسبق وزير دفاع) كه اصرار دارد خود را چهرهاي فرهنگي بخواند، هنوز نظامي و جنگي است ("برخورد" با "نيروها"ي فرهنگي). دستور پخش برنامههاي "هويت"، "برلين" و "چراغ را صادر كرد. قصد بيحرمتي به نظاميان فداكار اين كشور را ندارم، اما ناگزير از ذکر اين نکته هستم كه نگرش امنيتي و نظامي به مسايل فرهنگي، اجتماعي، سياسي بحران آفرين است.
7 . براي اينكه ثابت شود "برخورد" دوم خرداديها با "نيروهاي فرهنگي" غلط است، از آقاي لاريجاني ميخواهم نامه آقاي خاتمي را عليه سريال "هويت" كه در همان زمان (سال 1375) براي او ارسال كرد، منتشر كند و توضيحات احتمالي خود را نيز در اين باره در اختيار رسانهها قرار دهد تا شهروندان خود قضاوت كنند چه كسي فاقد سعه صدر است، همه چيز را سخت افزاري ميبيند و روش تعامل با اصحاب انديشه و قلم و هنر را نمي داند.
8. متشكر خواهم شد آقاي لاريجاني اعلان کند كدام فرصت را براي پاسخگويي در مورد سه برنامه "هويت"، "چراغ" و "برلين" در اختيار شخصيتهايي قرار داد که در آن برنامهها به جرايم گوناگون متهم شدند؟ اگر وي آمادگي مناظره درباره اين سه برنامه را دارد، از چنين ميزگردي استقبال ميكنم تا روشن شود چه فرد و گروهي راه "برخورد با نيروهاي فرهنگي" را نمي داند.
9. علاقه آقاي لاريجاني به اطلاع رساني آزاد، مرا تشويق ميكند از او بپرسم چرا در مورد تهيه فيلم كارناوال عصر عاشورا (عليه آقاي خاتمي) و توزيع وسيع آن در سراسر كشور ميزگرد برگزار نكرد تا معلوم شود كدام نهادهاي حكومتي و چه اشخاصي اين اقدام غيرانساني را مرتكب شدند. همچنين چرا وي درباره سايت "يه خبر" و شايعات مربوط به سوء استفاده گردانندگانش از امكانات صداوسيما و سرانجام در زمينه توطئه انتشار عكس مشترك "خاتمي- مصدق" در سفر رئيس جمهور به شيراز توسط عناصر وابسته به يكي از نهادها، ميزگرد زنده تشكيل نداد تا مردم بيشتر در جريان اقدامات ستاد ضداصلاحات و دموكراسي قرار گيرند؟
10. اگر آقاي لاريجاني عملكرد خود را در اين زمينه صحيح ميداند، چرا قول نميدهد در صورت رييس جمهور شدن، سريال هويت 2 را با همكاري آقايان شريعتمداري و حسينيان (به جاي آقاي سعيد امامي) به منظور افشاي سوابق بعضي "چهرههاي صحنه گردان دوم خرداد" تهيه خواهد كرد تا نيمه پنهان آنان آشكار شود؟
دوم. آقاي لاريجاني در بخش ديگري از مصاحبه خود درباره پخش فيلم تحريف و مونتاژ شده کنفرانس برلين که بهانه بازداشت تعدادي از نويسندگان و اصحاب قلم شد، ميگويد:
"غربيها و گروههاي خاصي بر آن شده بودند که يک تعدادي معين از روشنفکران کشور را به برلين ببرند تا يک ارتداد سياسي انقلابي را بروز بدهند و به نمايش بگذارند... اين چه خصوصيتي است که برويم پيش بيگانگان و انقلاب را تخريب کنيم. اگر گير يا اشکالي وجود دارد، آن را درون کشور به مجموعه بگوييد... اتفاق برلين يک حادثه سازي بود و من فکر مي کنم از نظر رسانه اي بايد يک نفر آن را نشان مي داد که آقايان چه کردند، اما اينکه آيا با اين افراد برخورد مي شود، خواهد شد و يا نميشود وظيفه ما نيست و کار ما نبود. ما ميخواستيم از نظر رسانهاي کار خود را بکنيم... نميشود افرادي در يک اردوگاه زيست کنند، اما در جايي ديگر تنفس نمايند. اگر اصلاحطلبي به اين است که بروند در آلمان و در بين اجانب اينگونه حرف بزنند، پس صد افسوس بر اين اصلاح طلبي".
1 . درباره پخش فيلم مونتاژ شده كنفرانس برلين كه موجب تعطيلي فلهاي مطبوعات و بازداشت تعدادي از نويسندگان و ... شد، نكته جديدي نميگويم. حقايق آنقدر عريان بود كه همه متهمان به جز آقاي اكبر گنجي آزاد شدند. عدم آزادي وي نيز نه به علت شركت در كنفرانس برلين، بلكه به دليل مقالات او درباره قتلهاي زنجيرهاي بود كه وي را بيش از پنج سال در زندان نگه داشته است.
2. با توجه به روحيه ملي و انقلابي گوينده محترم سئوال ميكنم وقتي صورت مذاکره آقاي محمدجواد لاريجاني با نيک براون در لندن افشا و معلوم شد برادر ايشان از دولت انگليس درخواست کرده بود در جريان انتخابات رياست جمهوري هفتم از نامزدي آقاي ناطق نوري حمايت کند، زيرا فقط او ميتواند با غرب همکاري کند، ولي حاميان آقاي خاتمي اشغال کنندگان سفارت آمريکا، طرفداران اعدام سلمان رشدي و مخالف خصوصيسازي اقتصادي بوده، براي غرب خطرناک هستند، عکس العمل آقاي علي لاريجاني چه بود؟ آيا "صد افسوس بر اين اصولگرايي و ارزشگرايي" گفت؟ افزون بر آن، چرا با حضور منتقدان آن ملاقات كذايي ميزگرد زنده يا حتي مرده تشکيل نداد تا به وظيفه اطلاع رساني خود عمل کرده باشد؟
3 . آيا آقاي علي لاريجاني تاکنون از وزير خارجه انقلابي، اصولگرا و ارزشي خود (آقاي محمد جواد لاريجاني) پرسيده است که "چه گير يا اشکالي وجود داشت" که وي مجبور شد به لندن برود و عليه آقاي خاتمي و حاميانش نزد نماينده دولت فخيمه بريتانيا سعايت کند؟ به نظر من اگر اصولگرايي و ارزش گرايي به اين است که بروند در انگلستان و با اجانب اينگونه حرف بزنند، پس صدافسوس بر اين ارزش گرايي!؟
4 . آقاي محمدجواد لاريجاني ميگويد: "اگر لازم باشد با شيطان در قعر جهنم مذاکره ميکند" و "از لحاظ فرهنگي و اقتصادي ليبرال است" (يعني با حقوق و آزاديهاي مدني و سياسي شهروندان مخالف است). از نامزد محترم و "اصولگرايان" ميخواهم نظر خود را درباره ديدگاههاي فوق بيان کند تا شهروندان ايران زمين از مواضع افشاکننده غيرتمند کنفرانس ننگين برلين کاملاً آگاه شوند.
سوم. پس از تهاجم سازمان يافته و وحشيانه عناصر شناخته شده به خوابگاه دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي (طرشت) در سال 82، آقاي علي لاريجاني ضمن متهم کردن بعضي نمايندگان مجلس و مديران اجرايي کشور گفت: " تعدادي از سياستمداران امروز، کارکرد امنيتي دارند... تا اين هسته امنيتي کشف نشود، بايد منتظر اتفاقات جديد بود". وي به "برنامه ريزي عدهاي از نمايندگان مجلس وبرخي مقامات اجرايي" در کنار "تعدادي از دانشجويان انجمن اسلامي طيف علامه" درباره حوادث اخير اشاره و تأکيد کرد: "قصد اين تعداد از نمايندگان مجلس نوعي تست صنفي _ سياسي بود تا از اين طريق به حاکميت فشار وارد کنند و بتوانند درباره دو لايحه مجلس [نه رياست جمهوري!] شوراي نگهبان را به عقب برانند". آقاي لاريجاني همچنين ادعا كرد: "من معاون وزير و مديرکل هايي را مي شناسم که از حوادث اخير شادمان بودند و اين اوج مظلوميت رهبري را مي رساند". وي در خاتمه از ادامه فرايند انتخاب برخي مسئولان به شدت انتقاد و تصريح کرد: "به نظر من بزرگترين چيزي که امروز مردم ما را مي رنجاند، وجود برخي مسئولان است که به ناحق بر مسند قدرت تکيه زده اند و شايستگي اين کار را ندارند".

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

فرض ميکنم حق با گوينده محترم است و "به ناحق تکيه زدن برخي مسئولان بر مسند قدرت" بزرگترين رنج مردم باشد. از آقاي لاريجاني که منطق درس ميدهد، ميپرسم کداميک از مسئولان نهادهاي انتخابي يا انتصابي "منطقاً" مشمول اين حکم هستند؟ بعيد است رنج مردم از دسته اول باشد، زيرا آنان را خود برگزيدهاند. چنانچه از عملکردشان ناراضي باشند، به راحتي ميتوانند رقبا يا اشخاص ديگري را به جاي آنان انتخاب کنند. ولي اگر شهروندان از عملکرد برخي مقامات انتصابي، از جمله سفارش دهندگان و پخش کنندگان برنامههاي "هويت"، "چراغ" و "کنفرانس برلين" ناراضي باشند، چه بايد بکنند؟ اگر شهروندي از رييس بزرگترين رسانه کشور شاکي باشد که افتخارش اين است "هيچ روزنامه اصلاح طلب يا مستقلي توقيف نشده است، مگر آنکه در پروندهاش يک شکايت از من وجود دارد"، چه ميتواند بكند؟
چهارم. آقاي لاريجاني عملکرد يکجانبه صداوسيما را به سود آقاي ناطق نوري در جريان انتخابات رياست جمهوري هفتم "اتهام کذب" ميخواند که "صرفاً به مدد تکرار انبوه و متراکم در تبليغات برخي مطبوعات جناحي و رسانههاي خارجي امکان طرح يافته است". حال آنكه آقاي ناطق نوري يکي از علل شکست خود را در انتخابات رياست جمهوري هفتم، خروج صداوسيما از دايره حق و انصاف ارزيابي كرد. به جملات وي در اين زمينه توجه کنيد: "اجازه دهيد بگويم که تبليغات صداوسيما هم براي من رضايت بخش نبود. جوري صداوسيما تبليغ ميکرد که گويا بنا دارد شب و روز ناطق نوري را معرفي بکند. صاف و پوست کنده بگويم اينها اثر سوء داشت". (کيهان، 27/11/1379).
با توجه به اعتراف آقاي ناطق که البته در سلولهاي تنگ و تاريک و با شکنجههاي جسمي و رواني اخذ نشده و در روزنامه دوست و همكار آقاي لاريجاني درج شده است، سئوال ميكنم آيا وي هنوز يکجانبه خواندن عملکرد صداوسيما را در انتخابات دوم خرداد 76 اتهام کذب ميخواند؟ آيا بين تبليغات مذکور و اينکه شوراي هماهنگي محافظهکاران به رياست آقاي ناطق نوري، آقاي لاريجاني را به عنوان نامزد نهايي اقتدارگراها معرفي کرد، ارتباط وجود دارد؟

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/22695

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'چراغ لاريجاني، مصطفي تاج زاده' لينک داده اند.
خبرنامه گويا از هيچ نامزد انتخاباتي حمايت نمي کند. همه نامزدان مي توانند در اين صفحه تبليغ کنند. براي درج آگهي با اي ميل advertisement @ gooya.com تماس بگيريد.

Copyright: gooya.com 2005