يك عضو حقوقدان شوراي نگهبان قانون اساسي و نماينده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبري در تشريح اصل ١١٥ قانون اساسي، با استناد به لغتنامهي دهخدا، منظور از واژهي رجال سياسي و مذهبي عنوان شده در قانون اساسي را مردان برجسته و نامدار مذهبي و سياسي دانست.
آيتالله عباس كعبي، در تشريح واژهي رجال مذهبي و سياسي به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) ـ منطقه خوزستان ـ گفت: «به نظرم از واژه رجال مذهبي و سياسي چند ويژگي استفاده ميشود. رجال در زبان عربي جمع رجل است و رجل هم يعني مرد و لذا ابتدائيترين شاخصه از لحاظ معناي لغوي اين است كه كانديدا بايد مرد باشد. دوم آنكه چون واژه رجال به معناي شخصيت و چهرههاي معروف نيز تعبير ميشود لذا بايد فرد مذكور چهره شناخته شده و شخصيت معروف باشد به گونهاي كه تعداد قابل توجهي از مردم او را بشناسند. واژه رجال مذهبي و سياسي از دوره مشروطيت وارد ادبيات سياسي و حقوقي ايران شده و معمولا هنگامي كه اين واژه به كار برده ميشود شخصيتهاي برجسته و نامدار مذهبي و سياسي به ذهن متبادر ميشوند.»
وي در ادامه تصريح كرد: «در لغتنامه دهخدا در ذيل واژه رجال آمده است كه رجال به معناي مردان بزرگ و نامدار و مشهور و شاخص و با وجود و نيز در يادداشتهاي دهخدا آمده است كه رجال به معناي مردان بزرگ و كامل و مردان تمام و مردان ورزيده و لايق. همچنين دهخدا براي معناي اين واژه به سه بيت از شعراي نامي فارسي زبان استشهاد كرده است؛
اول- امير معزي كه آورده است: تو از رجالي و اجرام چرخ را رسم است / كه كارهاي عظيم آورند پيش رجال.
دوم- ناصر خسرو قبادياني كه آورده است: بل مير حكيمي است كه اندر دل او هست / خيل و حشم و مملكت و گنج و رجالش.
و سوم - سعدي شيرازي كه آورده است: چو دست و زبان را نباشد مجال / بر همت نمايند مردي رجال. بنابراين از اين نقل دهخدا استفاده ميشود كه رجال در لغت و در ادبيات سياسي ـ حقوقي ايران از دوران مشروطيت تاكنون به مردان مشهور و نامدار و شخصيتهاي بزرگ و برجستهاي كه بتوانند تصميمهاي سرنوشتساز بگيرند و همت بلندي براي پيشبرد امور داشته باشند اطلاق ميشود.»
وي در ادامه به قيد مذهبي كه در اين اصل آمده، پرداخت و گفت: «در مورد واژه شخصيت مذهبي ممكن است عدهاي بگويند همين كه فرد نماز بخواند روزه بگيرد و به احكام شرع مقدس مقيد باشد اين شخصيت مذهبي مورد نظر قانون است در حالي كه اگر مراد نماز خواندن باشد ديگر قانون در همين اصل نميگفت امانت و تقوا و ايمان. ولي اين به عنوان يك ويژگي مجزا ذكر شده پس معلوم ميشود كه منظور از شخصيت مذهبي چيزي فراتر از ايمان و تقواست. لذا ما به نظرمان ميآيد كه شخصيت مذهبي به كسي ميگويند كه تفكر مذهبي داشته باشد و از لحاظ شناخت اصول بنيادين اسلام، متفكر و انديشمند اسلامي باشد.»
وي ادامه داد: «با توجه به واژه رجال مذهبي و سياسي كه در اصل ١١٥ قانون اساسي براي رياست جمهوري آمده است به نظر بنده واژه رجال مذهبي داراي ويژگيهاي ذيل است:
١- آشنايي علمي به باورها و ارزشهاي اسلامي در حد انديشمند و صاحب نظر به عنوان شخص دوم كشور اسلامي در حد وظايف رياست جمهوري به تناسب حكم و موضوع
٢- توانمندي اجرايي كردن وظايف رياست جمهوري به عنوان يك فرد مذهبي
٣- ايفاي نقش مثبت در دفاع از مذهب (تحرك و فعاليت مذهبي )
٤- اداره كشور بر اساسي سياست ديني و مذهبي
٥- چهره نامي و شناخته شده مذهبي باشد.»
وي در ادامه به واژه رجال سياسي اشاره و تصريح كرد: «ممكن است كسي متفكر و انديشمند اسلامي باشد اما در عرصه سياست درخشندگي نداشته باشد او نميتواند شامل اين ويژگي شود. كما اينكه اگر كسي شخصيت صرفا سياسي باشد ولي مذهبي نباشد نيز نميتواند اين ويژگي را دارا باشد. بايد شخصيت تركيبي سياسي و مذهبي باشد.»
آيتالله كعبي ادامه داد: «با توجه به اينكه موضوع علم سياست دولت و قدرت است لذا ميطلبد كه رييس جمهور بايد توانمندي اداره كشور در عرصههاي مختلف را دارا باشد؛ يعني در بخشهاي گوناگون كشور نظير فرهنگ، اقتصاد، مسائل اجتماعي، علمي و بينالمللي صاحبنظر باشد. پس، از اين معنا استفاده ميشود كه اگر كسي شخصيت صنفي داشته باشد و متعلق به يك صنف خاص باشد و نميتواند يك شخصيت كلان داشته باشد قطعا شخصيت سياسي مورد نظر قانون نميتواند باشد. به عنوان مثال اگر شخصيت فردي هنري باشد مثلا مذهبي هنري، مذهبي رسانهاي، مذهبي ورزشي، يعني صرفا ورزشي باشد و حتي اگر كسي صرفا و مطلقا شخصيت نظامي داشته باشد نميتواند مصداق واژه مذهبي سياسي باشد.»
وي تصريح كرد: « به نظر بنده رجال سياسي داراي ويژگيهايي است كه عبارتند از:
١- بينش و بصيرت سياسي و توانمندي تصميم گيري سياسي در حد وظايف رييس جمهور
٢- تنظيم سياست هاي داخلي و خارجي كشور بر اساس معيارهاي اسلام.»
واژه مدير و مدبر از جمله واژههايي است كه شايد عدهاي بگويند روشن است و نياز به توضيح ندارد ولي به نظر ما محل چالش است و بايد دقيقا ريز شود. به هر جهت شرط مديريت و مدبريت همانند شرط رجال مذهبي و سياسي، داراي سطوح مختلفي است. ممكن است كسي مدير و مدبر در سطح يك استان يا يك شهر يا يك وزارتخانه و يا يك بخش باشد اما اين كافي نيست و منظور از مدير و مدبر بودن مديريت و مدبريت كلان در حد اشراف بر دستگاههاي گوناگون اجرايي آن هم در حد رياست جمهوري مورد بحث است.»
عضو شوراي نگهبان قانون اساسي در ادامهي گفتوگو با ايسنا و در تشريح اصل ١١٥ قانون اساسي جمهوري اسلامي در رابطه با شرايط كانديداهاي رياست جمهوري با اشاره به واژه مدير و مدبر در اين اصل تصريح كرد: «بنابراين ممكن است شخصي جزو رجال سياسي مذهبي و مدير و مدبر در حد سطح ٥ يا ٤ و يا ٣ باشد اما اين امر براي احراز شخص دوم كشور كافي نيست و بايد سطح او در حد شخص دوم كشور باشد و البته شوراي نگهبان حداقلها را احراز ميكند. بنابراين كساني كه شرايط رياست جمهوري را احراز نكردند اين بدان معنا نيست كه در همه سطوح مدير و مدبر نيستند بلكه در حد رياست جمهوري مدير و مدبر شناخته نشدهاند و ممكن است در سطوح ديگر مدير و مدبر باشند. بنده از همه كارشناسان علم مديريت، حقوقدانان، اقتصاددانان، جامعه شناسان، علما و مديران كشور ميخواهم تا توضيح دهند واژه مدير و مدبر در حوزه رياست جمهوري به چه معناست.»
وي افزود: «البته خود شوراي نگهبان براي انجام وظيفه قانوني خود با توجه به اصول متنوع قانون اساسي ويژگيهاي مستتر در واژه مدير و مدبر در حوزه رياست جمهوري را شناسايي و احصا نموده است و ما كميتهاي تشكيل داديم كه در اين كميته ٢٢ ويژگي مديريتي براي اين واژه برشمرديم.»
عضو شوراي نگهبان در تشريح اين، ٢٢ ويژگي را برشمرد و گفت: «مديريت كلان منابع مالي و مديريت كلان منابع امور انساني دو ويژگي است كه از اصل ١٢٦ قانون اساسي كه ميگويد رييس جمهور مسؤوليت امور برنامه و بودجه و امور استخدامي كشور را مستقيما برعهده دارد و ميتواند آن را به ديگري واگذار كند، استنباط ميشود. بنابراين كسي كه ميخواهد بر مسند رياست جمهوري تكيه كند بايد حداقلهاي اين امور را بداند؛ نه اينكه اصلا از ارقام و اعداد سردر نياورد و از خزانهداري كل سررشتهاي نداشته باشد. از آئين بودجهبندي و تفريغ بودجه و امثال آن هيچ نداند. واقعا چگونه به عنوان امين ملت چنين شخصي را ميتوانيم اجازه دهيم كه امين بيتالمال باشد. حال ممكن است كسي بگويد رئيس جمهور اين امور را به يك كارشناس مالي واگذار ميكند و نياز نيست خودش چيزي بداند ولي آيا نبايد رئيس جمهور با شناخت امور مالي بركار او نظارت كند؟»
كعبي ادامه داد: « ويژگي سوم، آشنايي با حوزه كاري وزرا در زمينههاي سياست، فرهنگ، امنيت، اقتصاد، خدمات، عمران، آموزش، تبليغات و امثال اينهاست. طبق اصل ١٣٣ قانون اساسي تصميم گيري در انتخاب وزيران و عزل آنها با اوست. حوزه كاري وزيران خيلي متنوع است و رئيس جمهور بايد با اين حوزهها آشنايي داشته باشد. ما نميگوييم رييس جمهور بايد علامه ذوالفنون باشد و در همه اين حوزهها كاركشته باشد اصلا اين شدني نيست بلكه ميگوييم با اين حوزهها آشنايي اجمالي داشته باشد تا بتواند در مورد انتصاب وزرا تصميم گيري صحيح كند. مثلا آيا فلاني باتوجه به سوابقش به درد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ميخورد يا خير؟ يا فلاني براي وزارت اطلاعات مناسب است يا نه. اين تشخيص ميطلبد كه رييس جمهور آشناي به حوزههاي مذكور باشد.»
وي ادامه داد: «ويژگي چهارم، نظارت و كنترل يك مقوله كلان مديريتي است و اين ميطلبد كه رييس جمهور توانمندي نظارت و اشراف را داشته باشد. ويژگي پنجم، فن هماهنگي و اداره جلسات، جمعبندي مطالب و مذاكره را تا حدودي بداند كه اين از اصل ١٣٤ قانون اساسي استفاده ميشود كه رياست جمهور اداره كابينه را به عهده دارد و لذا بايد در مديريت كابينه بتواند هماهنگي بين بخشي ايجاد كند و براي حصول به نتايج مذاكرات قدرت جمع بندي داشته باشد.»
نمايندهي مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبري افزود: « ويژگي ششم كه باز از اصل ١٣٤ قانون اساسي مستفاد ميشود اين است كه توانايي اتخاذ تدابير لازم براي هماهنگ ساختن تصميمات وزيران در هيات دولت را داشته باشد. ويژگي هفتم باز طبق اصل ١٣٤ قانون اساسي تعيين برنامه و خط مشي دولت به عهده رياست جمهوري است كه از آن استفاده ميكنيم توانايي برنامهريزي و ارائه خط مشي را بايد داشته باشد. ويژگي هشتم طبق اصل ١٣٤ توانايي اجرايي كردن قوانين و مقررات است؛ يعني صرفا اگر قوانين مصوب شود ولي اجرا نگردد فايدهاي ندارد بلكه بايد اجراي اين قوانين در زندگي فردي و اجتماعي مردم ملموس باشد و لذا رييس جمهور بايد مرد اجرا و عمل باشد.»
وي ادامه داد: « ويژگي نهم، باز طبق اصل فوق توانايي حل اختلاف نظر و فن ايجاد تفاهم اعم از درون و بيرون كابينه است. ويژگي دهم توانايي حل تداخل در وظايف دستگاههاي دولتي و فن سازماندهي كه باز از اصل فوق استنباط ميشود. ويژگي يازدهم به موجب اصل ١٣٨ قانون اساسي تنظيم سازمانهاي اداري و درك پيچيدگي سازماندهي است. ويژگي دوازدهم به موجب اصل ١٢٤ قانون اساسي كه انتخاب معاون اول و ساير معاونان و همكاران ستادي به عهده رئيس جمهور است بايد مديريت ستادي را داشته باشد و فن انسجام اعم از ملي و درون كابينه را داشته باشد. ويژگي سيزدهم به موجب اصل ١٢٥ قانون اساسي كه انتخاب سفير و حضور در مجامع بين المللي به عهده رياست جمهور است لذا درك لازم از شرايط بينالمللي داشته باشد خصوصا در شرايط فعلي كه تهديدات دشمنان عليه نظام جدي است.»
وي ادامه داد: « ويژگي چهاردهم براساس اصل ١٣٩ قانون اساسي كه صلح دعاوي بين المللي و به موجب اصل ٧٧ قانون اساسي امضاي معاهدات بين المللي بر عهده رئيس جمهوري است ما از اين اصول استفاده ميكنيم كه حقوق بينالمللي را به شكل اجمالي بداند. ويژگي پانزدهم توانايي مديريت امنيتي است. به موجب اصل ١٧٦ قانون اساسي رياست جمهور رئيس شوراي عالي امنيت ملي است در جلسه اين شورا روساي سه قوه و عاليترين كارشناسان كشوري و لشكري شركت ميكنند در اين زمينه رئيس جمهور بايد قدرت هماهنگي اركان امنيتي كشور را داشته باشد. ويژگي شانزدهم، به موجب اصل ٥٧ قانون اساسي قواي سه گانه زير نظر ولايت مطلقه امر است و اين اقتضا دارد كه كسي كانديدا شود كه رعايت سلسله مراتب اداري را نسبت به رهبري كند و اين قدرت را در خودش ببيند كه با رهبري هماهنگ باشد.»
عضو شوراي نگهبان افزود: « ويژگي هفدهم، از قسم و سوگند رياست جمهوري در اصل ١٢١ استفاده ميشود كه رييس جمهور سوگند ياد ميكند كه دين و اخلاق را ترويج كند و پاسدار مذهبي رسمي باشد كسي كه ميخواهد سكان اجرايي كشور را برعهده بگيرد بايد با تهاجم فرهنگي بتواند مبارزه كند به آشفتگيهاي فرهنگي كشور خاتمه دهد و فضاي مناسب را براي ترويج دين و اخلاق شكل دهد. ويژگي هجدهم كه از اصل ١٢١ قانون اساسي و سوگند رياست جمهوري استفاده ميشود پرهيز از مديريت خودكامه، انحصارطلب و استبدادي و نيز رعايت اصل مشاركت سياسي اجتماعي همه جانبه آحاد ملت در سرنوشت خود و نگرش امانتي به قدرت داشته باشد و به اصطلاح شيفته خدمت باشد نه تشنه قدرت. ويژگي نوزدهم به موجب اصل ١١٩ قانون اساسي اين است كه بتواند براي پيشرفت كشور ايجاد انگيزه در ملت و دستگاههاي گوناگون كشور نمايد. ويژگي بيستم به موجب اصل ١٢٢ قانون اساسي رياست جمهوري در قبال ملت، رهبر و مجلس مسؤول است و از اين اصل استفاده ميشود كه مسؤوليت پذيري، رعايت تعهدات اداري جزو وظايف رياست جمهوري است.»
كعبي به تشريح ويژگيهاي ديگر رييس جمهور پرداخت و تصريح كرد: « ويژگي بيست ويكم فن بيان و سخنوري و قدرت مجاب كردن مخاطبان در عرصههاي داخلي و خارجي است. هدف از ويژگي اين است كه قدرت توجيه افكار عمومي را داشته باشد و بتواند تصميمات متخذه را به خوبي بيان كند تا بتواند اعتماد ملت به دولت را افزايش دهد و ويژگي بيست ودوم اين است كه كانديداي رياست جمهوري بايد در شرايط فعلي توانايي ارتقا بخشيدن به كارآمدي نظام اسلامي را دارا باشد. يك رييس جمهوري بايد سركار بيايد كه مطابق فرمايشات رهبري با فقر، فساد و تبعيض بر اساس توانمنديهاي مديريتي خود مبارزه كند و به اصطلاح بعد از دولتهاي انقلاب، دفاع مقدس، سازندگي و اصلاحات، دولت كارآمدي را كه بتواند مشكلات مردم را حل كند تشكيل دهد كه اين ويژگي از عملكرد گذشته كانديدا و سوابق او استنباط ميشود.»