(يادداشت روز)
اين روزها بازار وعده هاي انتخاباتي و تبليغاتي نامزدهاي رياست جمهوري كاملا گرم است و هريك درباره كارهايي كه خواهد كرد داد سخن مي دهد. نظرسنجي هايي كه از دو سه سال پيش به اين طرف بويژه در ماه هاي اخير از سوي وزارتخانه ها و سازمان هايي چون وزارت اطلاعات، وزارت كشور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، جهاد دانشگاهي و نيز خود گروه ها و احزاب حامي نامزدها انجام شده است، كار را براي كانديداها راحت كرده است و اكنون آنها مي دانند كه مردم به چه چيزهايي نياز دارند، حساسيت هاي آنها چيست و روي چه مسائلي بايد انگشت بگذارند و پيرامون آن شعار بدهند و سخنراني كنند تا آنها را به سوي خود جلب كنند. در اين ميان چون تمامي نظرسنجي ها- بدون استثنا- بزرگترين مشكل مردم را در طي 16-15 سال اخير، تنگي معيشت و فزوني تورم و گستردگي بيكاري و مشكلات اقتصادي اعلام كرده اند، طبيعي است وعده رفاه و آسايش و فراواني و ارزاني و پرداخت هاي بلاعوض ماهانه و اشتغالزايي و... در رأس برنامه هاي نامزدهاي محترم قرار گرفته باشد. اما نكته اي كه يادآوري آن در اين نوشته ضروري به نظر رسيده، اين است كه در كنار آنچه مردم نياز دارند، توجه به آنچه كه از آن تنفر دارند و به آن نياز ندارند نيز مهم است.
خوشبختانه دولت جناب آقاي خاتمي به مدد افزايش غيرقابل محاسبه قيمت نفت طي يكي دو سال اخير از سويي و توجه ويژه نمايندگان محترم مردم در مجلس هفتم به حل مشكلات معيشتي و اقتصادي مردم از متوقف كردن افزايش قيمت هاي رسمي كالاها و خدمات دولتي در سال جديد گرفته تا توجه به مسائل مالي و استخدامي مربوط به اقشاري چون معلمان، فرهنگيان، پرستاران، بازنشستگان و... از راه صدور مجوز استفاده دولت از صندوق دخيره ارزي براي هزينه كردن در اين موارد از سوي ديگر، توانسته است طي چند ماه اخير به نوعي از بار سنگين اقشار پايين و متوسط جامعه بكاهد و گشايش هايي را در زندگي مردم فراهم آورد و بدين وسيله مشكلاتي را كه بي برنامگي يا پربرنامگي سال هاي گذشته بر اقتصاد كشور ايجاد كرده بود تا حدودي جبران كند. اما آيا اين همه وظايف دولت و مجلس بوده است؟ آيا مشكلات اقتصادي سال هاي اخير عوارض سوء متعددي بر ساختار جامعه نگذاشته است به گونه اي كه ترميم آن نياز به سال ها كار و تلاش مستمر و منظم داشته باشد؟
شايد بتوان برخي از اين مشكلات را به شرح زير برشمرد:
1- كم توجهي به معيشت مردم چه در دوره توسعه اقتصادي كه موجب غفلت از عدالت اجتماعي و بالا رفتن شكاف طبقاتي شد و چه در دوره به اصطلاح توسعه سياسي كه به فراموشي نيازهاي ضروري يك زندگي حداقلي و بالا رفتن خط فقر انجاميد، پي آمدهاي سوء اجتماعي فراواني را به دنبال داشت، كه بالا رفتن سن ازدواج چه براي پسران و چه براي دختران، افزايش بزهكاري و فراواني ميزان اعتياد به موادمخدر در كشور از جمله آنهاست.
2- بي توجهي به بخش فرهنگ در تمام سال هاي فوق الذكر آنقدر بديهي است كه خود متوليان قديم و جديد آن هم بارها به اين موضوع اعتراف كرده اند، هرچند كه عوارض بعدي آن را به گردن نگرفته اند. نگاه كمّي به مقوله فرهنگ دردوره قبل موجب تبديل شدن دانشگاه ها به بنگاه هاي صدور مدرك شد و در دوره اخير با جولان احزاب و گروه هاي سياسي در عرصه مدارس و مراكز آموزش عالي، سياست بازي بر روحيه علمي و دانش پژوهي غلبه پيدا كرد و از اين رهگذر خسارات جبران ناپذيري به جايگاه دانش در كشور و قشر دانشجو و دانش آموز وارد آمد كه خوشبختانه با هوشياري و تأكيدات مكرر رهبر معظم انقلاب از بدنه اين مراكز، جوانان سالمي پا به عرصه تلاش هاي مؤثر فكري و علمي و نرم افزاري گذاشتند كه خيلي زود اين تلاش ها ثمرات شيرين و چشمگيري داد كه ان شاءالله با چشم انداز روشني كه اين جنبش فراراه كشور ترسيم كرده است، ايران اسلامي در آينده ثمرات شيرين تر و چشمگيرتر آن را مشاهده خواهد كرد. با اين همه، تلخي آن سال هاي پرازغفلت به هيچ وجه از ذائقه مردم حذف نخواهد شد چرا كه تأثيرات منفي آن غفلت ها تا همين امروز هم ادامه دارد. گزارش هاي محرمانه اي كه از رشد تأسفبار اعتياد در دانشگاه ها و حتي در بين دختران دانشجو منتشر شده است، گسترش برخي آسيب هاي اجتماعي در مدارس و مراكز علمي كشور و از همه مهمتر بخش فرهنگ و هنر اعم از سينما، تئاتر و حوزه كتاب و نشر به گونه اي است كه وظيفه رئيس جمهور ان شاءالله اصولگراي آينده كشور را در اين زمينه و براي اصلاح اين وضعيت، بسيار سنگين كرده است.
اگر دو مشكل بزرگ اقتصادي و فرهنگي كشور را در سطحي كلان تر در كنار هم نگاه كنيم- كه كار عاقلانه نيز همين است- و از تأثير و تأثر اين دو برهم غفلت نكنيم ابعاد فاجعه وخيم تر مي شود.
رئيس جمهور آينده حق ندارد بخش فرهنگ را به كسي بسپارد كه كاملاً اهل تساهل و تسامح باشد تا جايي كه رسيدگي قضايي به مشكلات خانوادگي و ازدواج هاي مكررش ماه ها و چه بسا سال ها وقت بطلبد. حداقل كسي باشد كه با تعمد، كتاب هاي مروج ابتذال و فساد اخلاق و پوچگرايي را به رايگان به مدارس و دانشگاه هاي كشور و حتي مساجد، هديه نكند و مثلا كار به جايي نكشد كه در غرفه فلان ناشر نمايشگاه كتاب هاي قرآني فلان شهر، كتاب ترانه هاي خواننده زن هرزه اي جا خوش كند كه در رژيم شاهنشاهي شهره آفاق بود!
رئيس جمهور آينده نبايد به خود اجازه بدهد براي آنكه در خجالت همه احزاب و گروه هايي كه براي رئيس شدنش از پول و رسانه هاي خود مايه گذاشتند نماند، وزارت اقتصاد و رياست كل بانك مركزي را به هركدام به گونه اي واگذار كند كه سر هيچ مسئله مهم اقتصادي از جمله قيمت ارز و نرخ سود بانكي و... كمترين توافقي نداشته باشند و بدين وسيله فاتحه اقتصاد كشور را بخوانند؛ آنهم كشوري كه روزي دو ميليون و چند صد هزار بشكه نفت مي فروشد و يكي دو تومان تفاوت قيمت دلار هم در يك بشكه نفت ضرب در يكي دو ميليون بشكه تأثيرات مثبت و منفي چشمگيري در قيمت خواهد داشت، چه برسد به مثلا اختلاف نظر 058 توماني در قيمت هر دلار !
آري مردم رفاه و آرامش و امنيت و اشتغال و آموزش مي خواهند، اما گسترش طلاق و هرزگي و زنان خياباني و اعتياد و بي ديني و بي فرهنگي و فساد و خودكشي را نمي خواهند. افزايش سالن هاي نمايش و تئاتر خوب است اما نه آنكه در آن سالن ها، رقاصه هاي نيمه برهنه ارمني چرخ بزنند، افزايش تعداد فيلم هاي سينمايي توليدي سالانه بسيار ارزشمند است به شرطي كه اين فيلم ها فضيلتي را انتشار دهند و فرهنگ سازي كنند و انسانيت را ارتقا دهند نه آنكه بر عشق هاي مثلث و خياباني و هرزگي و سياهنمايي و گسستن بنيان هاي خانوادگي و تخريب تربيت و زحمات چند ساله خانواده ها بينجامد.
advertisement@gooya.com |
|
قطعاً تمامي اين خواستن ها و نخواستن ها به شخص رئيس جمهورهاي گذشته و آينده برنمي گردد و در اين زمينه نقش گروه هاي مرجع و نهادهاي مدني اعم از خانواده، روحانيت، احزاب، تشكل هاي مردمي و اصحاب قلم و بيان و هنر در آن بسيار است اما همگي مي دانيم رئيس جمهور به همراه تعداد زيادي از وزيران خود، با اختيارات فراواني كه دارند و بودجه اي كه تصميم گيري هزينه كردن آن با آنهاست و عقل و تدبيري كه بايد داشته باشند، مهمترين نقش را در اين اصلاحات اصولگرايانه بازي مي كنند به شرط آنكه اولا مردم هم به وظيفه خود در انتخاب بهترين، بانشاط ترين، شاداب ترين، پرحوصله ترين و كارآمدترين كانديدا عمل كنند و ثانياً آقاي رئيس جمهور آينده، حداقل به اندازه اي كه جاذبه دارد، دافعه هم داشته باشد!