تاييد صلاحيت معين: تهديد يا فرصت، سيدحميد متقي

بسياري سياست را هنر تبديل تهديدها به فرصت مي دانند و به نظر مي آيد معين و حاميان وي نيز در اين بزنگاه تاريخي بايد كاملاً هنرمندانه عمل كنند، شايد بتوانند اين تهديد را به فرصتي مغتنم براي پيشرفت آزادي، دموكراسي و حقوق بشر تبديل كنند

تبليغات خبرنامه گويا	[email protected]

دوم خرداد نقطه عطفي در معادلات سياسي ايران بود، نقطه گذار از رويكرد سنتي به رويكرد مدرن در سياست، نقطه گذار از حركت هاي به اصطلاح هياتي و بدون سازمان به سمت حركت هاي برنامه ريزي شده و معطوف به اهداف معين و رسيدن كودك 2500 ساله سياست ايران به سن بلوغ...
و جالب اين كه شكست خوردگان آن واقعه پس از شش ماه "كما" و سه سال و اندك مقاومت دوران نقاهت، اين تحول را دريافتند و تلاش كردند تا از اين رويداد به سود خود استفاده كنند و نمونه بارز آن را مي توان در پيروزي آنها در آزاد ترين انتخابات تاريخ ايران و تبديل شدن يكي از مناسبترين فرصتهاي تاريخي آزاديخواهان ايران به تهديدي بزرگتر مشاهده كرد.
از اين مثالها زياد مي توان آورد...
همين جريان رد و تاييد صلاحيت دكتر معين را اگر با كمي دقت بررسي كنيم مي توان به خوبي تحول عملكرد جناح راست و بازي آينده نگرانه و حساب شده آنها را مشاهده مي كنيم...
بازي ئيكه معين واصلاح طلبان پيشرو را در مقابل دو راه متفاوت ا اما با مقصد نهايي مشترك يعني حذف كم هزينه از صحنه قدرت و سياست قرار داده است.
اگر معين از حضور در انتخابات آتي سرباز زند مي توان پيش بيني كرد كه حاميان وي كه در چند ماه گذشته با برنامه ريزي و تلاش فراوان دركنار هم جمع شده اند از هم مي پاشند. و تبليغات گسترده اي جهت ايجاد شبه ناتواني شخصي وي با توجه به استعفاهاي گذشته مطرح شده و از چند ماه پيش آغاز شده بود بيش از پيش گسترش مي يابد و پرسش درجامعه و تاريخ مطرح مي ماند كه با توجه به مهيا بودن زمينه و تهديدهاي روزافزون داخلي و بين المللي چرا صحنه مبازره را خالي كرده و از رقابت امتناع كرده است و از همه مهمتر كمك به رسيدن كم هزينه جناح اقتدارگرا به آرزوي ديريينه خود يعني در آغوش كشيدن شاهد قدرت اجرايي و كامگيري از پست رياست جمهوري...
حال فرض كنيم كه معين وارد كارزار انتخابات شود... با اين فرض نيز جناح مقابل از تفرقه نيروهاي حامي معين سود خواهد برد. از سوي ديگر معين با چالش حكم حكومتي روبرو خواهد بود از طرفي درباره تاييد صلاحيت خود به برخي از نهادهاي خاص احساس "دين" مي كند واز طرف ديگر با توجه به عدم انطباق شعارها و عملكرد معين اعتماد عمومي نسبت به وي كاهش خواهد يافت و در آخر كار به همان مقصدي مي رسيم كه از انتخابات گزينه اول رسيده ايم يعني حذف از عرصه سياست قدرت .
... حال بايد ديد كه چه راهكارهايي را مي توان در برابر اين برنامه حساب شده جناح راست به كار بست اولين هدف جناح اقتدارگرا از اين سناريو متفرق كردن نيروهاي آزادي خواه و تحول طلب ايران بوده و به نظر مي آيد كه كليد مقابله با اين طرح هم همين مساله باشد. اگر نيروهاي آزادي خواه اعم از مشاركت و مجاهدين انقلاب تا نهضت آزادي و طيف مهندس سحابي، جنبش مسلمان مبارز، تحكيم وحدت و ... بتوانند يك بار هم كه شده براي پيشبرد دمكراسي در ايران گذشته همديگر را فراموش كنند و در اتحاد دموكراسي خواهي در كنار هم قرار گرفته و معين را به نمايندگي خود به ميدان بفرستند و از سوي ديگر معين در مانيفيست خود به صراحت نظر خود را درباره حكم حكومتي، اخطار قانون اساسي، جايگاه اشخاص در قانون و خواسته های به حق مردم و نخبگان اعلام كند و جناح اقتدارگرا را با چالش بزرگ افشاگري روبرو كند...
... بسياري سياست را هنر تبديل تهديدها به فرصت مي دانند و به نظر مي آيد معين و حاميان وي نيز در اين بزنگاه تاريخي بايد كاملاً هنرمندانه عمل كنند، شايد بتوانند اين تهديد را به فرصتي مغتنم براي پيشرفت آزادي، دموكراسي و حقوق بشر تبديل كنند.