جناب آقای دکتر مصطفی معين باسلام
چنانکه جناب عالی خود به نيکی می دانيد مملکت ما در هيچ دوره ای از تاريخ حيات خود با چنين درجه ای از فساد مالی، اداری، جنسی، اخلاقی، سياسی و دينی روبرو نبوده است. و اين در حالی ست که کسانی که خودشان را وارث اخلاق ناب محمدی می دانند و شايد نيز اين طور باشد نزديک سه دهه است که بر خزانه های مادی و معنوی اين ملک و ملت کمر تخريب بسته اند و هر روز بخشی از اين ثروت را صرف ماندگاری بيشتر خود می کنند. اين جانب که خود در کسوت روحانيت هستم و البته بايد گفت متاسفانه، بارها از اين صحيفه مجاز نوشتاری را به عرض مردم ايران رسانده ام که حضرت عالی نيز حتما آنرا ديده و خوانده ايد، که اگر نه که حتما آنرا بخوانيد، زيرا بنظر می رسد که شما و ديگرانی که دم از اصلاحات می زنند از درجه بيماری و فساد و تخريب اين کشور آگاهی لازم را نداريد، و يا بدليل وابستگي های مالی و سياسی از استفهام آن خود داری می کنيد. ولی از آنجا که اين کشتی در حال غرق شدن است و همه را با خود به کام مرگ می برد لازم دانستم ديگر بار از سر مسئوليت با نظراتی چند مستدعی اوقات شما و خوانندگان محترم شوم. شما اگر خود کتمان نکنيد روحانيت شيعه يکی از فاسد ترين ، ارتجاعی ترين ، انتحالی ترين، جعلی ترين و در عين حال مافيايی ترين روحانيت جهان است. برای دريافت درجه فساد اين روحانيت لازم است گفته شود که طبق تاريخ نوشته و نانوشته روحانيت همه اديان از فاسدترين هايند و اينک به تجربه و عمل و هم علم و روئيت اين روحانيت تشيع است که گوی سبقت از همه ربوده است. زيرا هزار چهارصد سال است که تمامی سرکشی های علمی و جامعه شناسی و هنری را که لازمه پيشرفت است در زير عبا و عمامه و نعلين له و نابود کرده است و زالو صفت از ماليات های من درآوردی سود جسته و مردم را در نوعی رخوت بيمارگونه نگه داشته است. اينجانب در جايگاهی هستم که با احتساب اجدادم تا چندين نسل به اين جرثومه های فساد و زالو های مکنده خون جسم و روح خلق متصلم، و افتخار می کنم که بر اين دستاورد پافشاری کنم و آنرا در معرض ديد همگان بگذارم!
آقای دکتر مصطفی معين، گر چه می دانم که شما و دوستانتان در وسوسه قدرت تمامی حتا معيارهای خودتان را نيز فراموش کرده ايد ( چنان که بارها و بارها) و اينک نيز خواهيد کرد. ولی از آنجا که ياس مرگ و نيستی ست بخود اجازه می دهم اميدوار باشم. شايد که از اين مسير سرکار بتوانيد دست کم برای ايران فردا، و همين ايران فردايی را می گويم که به زودی در راه است ، کاری بکنيد. رهبری حکومت ظلم و جور با شورای نگهبان فاسد و ارتجاعيش و دستگاه مافيايی و سرکوبگرش برای شما از پيش داستانی نوشته بود که آنرا در اين چند روزه به ظهور رسانيد. اين جانب از پيش توسط دوستانی در جريان بودم و می خواستم شما را از آن آگاه کنم ولی به دو جهت اين کار را نکردم، يکی اينکه بسيار بيمارم، و ديگر اينکه ماجرا چنان اظهر من الشمس بوده و هست که لازم نبود من بنويسم که شايد اگر می نوشتم رهبر فاسد حکومت اسلام ترفندی ديگر می زد. بنا بر اين گذاشتم تا رهبری جنايت پيشه چنان کند که رسواتر شود.
آقای معين رهبری چند روز پيش در مورد اصلاح طلبان و شخص شما گفته است که شما ها را تبديل به کله های حيض خواهد کرد. و اينک بر شماست تا به او نشان دهيد که لکه ی حيض او می شويد يا نه . شما در ضمن بايد امروز به مردم ايران نشان دهيد که قادريد حتا يک بار راستگو باشيد. شما اصلاح طلبان پيوسته به مردم ايران دروغ گفته ايد، دروغ نوشته ايد، بياييد راست بگوييد، برای نه گفتن به اين حکومت فساد و فحشاء اين همه ترديد نکنيد. وقت تنگ است. ايران در لبه پرتگاه است. دشمن مرتجع، روحانيت خائن و حتا احمق بر قدرت است، اگر شما چاره ای نينديشيد اگر به طور وسيع اين انتخابات را تحريم نکنيد در فردا، و اگر فردايی باشد نمی توانيد مشارکتی در بازسازی اين خرابه آبادی داشته باشيد که اسلام و روحانيت با اين روزش انداخته است. شما بارها گفته ايد که زير بار حکم حکومتی رهبر شياد و همدست و همداستان او رفسنجانی نخواهيد رفت. اينک اگر مرد راهيد غرورتان را که من می شناسم زير پا نگذاريد و با تحريم صدر در صد اين انتخابات در شکست حتمی آن شرکت کنيد.
اينجانب به عنوان روحانی هفتاد و هفت ساله ، و هم به عنوان کارشناس اسلام، و هم به عنوان ايرانی، هم به عنوان پدر اعلام می کنم که شرکت در اين انتخابات گناه کبيره ملی ميهنی و دينی ست. بر هر مرد و زن ايرانی از هر قوم و هر قبيله و هر زبان و هر دين و ايمان واجب ملی و ميهنی ست که در روز انتخابات نه تنها حتا يک رای به صندوق نيندازند بلکه با هر وسيله و امکان مخالفت و ضديت خود را با اين انتخابات که در واقع امتداد حکومت اسلام، ادامه تخريب هر چه بيشتر ماديات و معنويات اين کشور را تضمين می کند نشان دهند. اين انتخابات فرصتی طلايی برای مردمی ست که شرف و ايرانيتش و انسانيتش در زير فساد و تخريب و حيله آخوند ها به تارج رفته تا خود را از آن رهايی بخشد.
والسلام
کرج محمد هادی معصومی