Click for Amazing Phone Card








شنبه 7 خرداد 1384

رهبران خوب، مردم خوب، مردمان خوب، رهبر خوب، محسن داوودى

اگر رسيدن به آرامش ، رفاه، آسايش، خوب بودن، موفقيت، ... آزادى، برابرى انسانها... و برقرارى عدالت را امرى تصادفى ندانيم ، آنگاه به موضوع چگونگى رسيدن به تك تك اين نعمات و شرايط مطلوب بهرمند شدن از آن ، اساسى تر فكر خواهيم كرد و بعد از آن، دست به اقدام خواهيم برد.

ولى قبل از اقدام و يا اقدامات تحقق راستين آن نعمات بهشتى، در جهنم كنونى ودر آستانه ى كلاه گذارى مجدد به اسم انتخابات در ظرف ِ شعبده بازى جمهورى اسلامى هستيم . در اثر مبارزات و فشارهاى داخلى و خارجى، شوراى خليفه گرى نگهبان نظام استبدادى اين بار نيز، تعداد زيادى از كانديدهاى رجل و غير رجل مقام رياست جمهور را بنجل ناميده، رد صلاحيت !! كرده تا فقط شش نفر را از صافى تنگ و انحصار طلبانه ى خود رد كرده باشد!! ( البته بر همه واضح و مبرهن است كه بين اين شش نفر هيچ تفاوت ديدگاهى يا ماهيتى وجود نداشته مگر تفاوت استاد و شاگردى!! يا پير و جوانى و يا با عمامه و بى عمامه گى و اين نيز فقط براى گرم كردن تنور انتصاب مجدد آقاى رفسنجانى يا شاه پنهان و پيداى اين سالهاست )

در چنين اوضاعى كه ( رسماً با آمدن تمام قد ديكتاتور ِ پشت صحنه ى بيست و شش، هفت ساله ى گذشته كشورمان ( ديكتاتورتر از جورج بوش پدر كه لااقل در چارچوب خانواده ى خود و منافع حزبى راه را براى پسرش دبليو باز كرد تا براى حفظ ظاهر رياست جمهور كشور آمريكا را براى حفظ منافع افراد پشت صحنه داشته باشد.))( كى گفته جورج بوش ديكتاتور بوده؟ و مگر اصلاً ميشود در نظام آزاد آمريكا ديكتاتورى كرد؟!)( راستى چرا جورج بوش پدر با دو دور سابقه ى رياست جمهورى ، دوباره خود را كانديد رياست جمهورى نكرد تا انتقام از صدام را، خود، بگيرد؟) (بابا قاچ زين را بگير، اسب تازونى پيشكشت!!) در چنين اوضاعى كه كفگير جمهورى اسلامى عملاً به ته ديگ خورده و از فرط بى اعتمادى كار به جايى رسيده كه خواجه حافظ شيراز در قبر خود حافظيه هم متوجه اين موضوع و موضوع ريخته شدن تتمه آبروى ايران و ايرانى و ناموس عشق و رونق شكل يافتن جمهور شده...) وظيفه ى ما باقيمانده از تجربه كسب كرده ها و صابون" اس تب داد" به تن ماليده، در اين روزهاى سرنوشت ساز كشورمان چيست؟

_ تشويق مردم به استفاده از سلاح قانونى عدم راى و پيوستن گسترده به صف تحريم كنندگان شعبده بازى انتخابات ؟

_ كه خود بارها اين تحريم و كج دهنى را نسبت به زمامداران از خدا بى خبر حاكم كرده و در آخر ناباورانه مواجه شده اند با رقم سازى و پر رو گرى و انكار تحريم ها !! در عين حال، زير بار يك همه پرسى ، زير نظر سازمان ملل هم، كه نميروند!! در مقابل افشاگريهاى بين المللى سفيران ظلم هم، افكار عمومى دنيا را با پرداخت پول ،فريب ميدهند و اين بار هم ، همين خواهند كرد. چرا كه اين قانون در دنيا رواج دارد كه:" اگر پول داشته باشى، روى سبيل شاه هم ميتونى نقاره بزنى!! آدم بكشى، قاچاق كنى…." ولى نباشد آنگونه كه آخوند بر منبر به مردم هشدار و براى اثبات آدرس خانه ى فساد ا ميداد و پا منبرى، براى رفتن به آنجا آدرس را يادداشت ميكرد!! بدانيم كه فرهنگ ما گفته :" اگر سگ ، پروار شد، گوشتش خوردنى نيست!!" حال بعضى ها ميخورند به خودشان و فرهنگشان مربوط است همانطور كه بعضى ها به غلط فكر ميكنند كه پول حلال تمام مشكلات است.

(الا يا ايها الطلاب ناشى، چند بار گفتم " به مطلب رو كن و كم كن حواشى" ولى اين را بگم كه توى ناشى، با اين حواشى آخرش هم ، نويسنده نميشى!!)

برگرديم به مطلب:

_ تشويق اپوزيسيون به اتحاد در راه رسوا سازى بين المللى و اتفاق در راه تغيير دمكراتيك؟

_ كه هميشه از آسمان به زمين ميبارد و نه از زمين به آسمان!! و اگر اپوزيسيون، واقعاً اپوزسيون باشد احتياجى به كار توضيحى من و امثال من و كار سمبليك آب پاشيدن براى بارش باران ندارد. در ضمن مگر در طول اين سالهاى سياه بزرگترها و با تجربه تر از من نگفته و تقاضا نكرده اند؟ .....( چرا براى نوروز طبيعت سبزه سبز ميكنى ولى براى نوروز زندگى اجتماعى و سياسى ات حاضر نيستى كنى؟!!)

_ تشويق حكومت به برگشت از راه گذشته و شنيدن صداى تحريم مردم؟

_ كه مگر آب كوبيدن در هاون تا به حال نتيجه اى در بر داشته و مگر كسى كه" ثم" (كر) است توان شنيدن دارد؟ مگر كسى كه از خون خوردن از ديگران بزرگ شده ميتواند بيايد و گياه خوار شود؟ و مگر ... ميتواند راه ديگرى را امتحان كند؟ و...( حاشيه: راستى حالا كه گذشته و ما نكرديم ولى خودمانيم اگر سال 1357 به نداى همان شاه خائن در شنيدن صداى انقلاب مردم در آخرين روزها گوش داده بوديم، بهتر نبود؟ آيا در اين بيست و هفت ساله ى گذشته كه زير چتر جمهورى اسلامى با اين همه اعدام و زندانى و آواره و جنگ و ….گذرانديم، با گرفتن امتيازاتى نميتوانستيم موفق تر و مرفه تر و مدرن تر زندگى كرده باشيم؟ نميتوانستيم لااقل ايمانمان را حفظ كنيم؟… تا باز صداى طلاب ناشى را نشنيده ايم برگرديم به اصل مطلب )

_ يا ساكت باشيم تا فواره خود پس از به اوج رسيدن، سرنگون شود؟

_ پس تفاوت ما با حيوانات و موجودات بى اختيار در چيست ؟ كاتاليزر كجا به كار ميرود؟ مگر چند سال عمر ميكنيم؟ جواب تاريخ و نسل بعد را چه خواهيم داد؟....

_ يا بدانيم كه اين رژيم دير و يا زود نه تنها به دليل اعتراض و تحريم و كم محلى مردم بلكه به دليل ظلم و جور و نا هم خوانى با طبيعت رفتنى است ، ( اين كه همان فواره شد!!) پس تا دير نشده زمينه ى برقرارى حكومت سالم و عارى از ستم و ظلم فردا را مهيا كنيم كه در سر بزن گاه غافل گير و دست پاچه نشويم و از هول حليم دوباره در ديگ گرم و سوزان آن نيفتيم؟

.....

بدور از آن راهها، به نظر ميرسد در يك جامعه ى متكثر و متنوع الفكر يك تقسيم كار نانوشته ( به دليل نبود احزاب آزاد و وجود خفقان ) يا نوشته ( به صورت فعاليت هاى سالم حزبى البته در كشورهاى ديگر) وجود دارد. اين امر اول، در كشور ما هم، مستثنى نبوده ، نيست .( انشالله در آينده شاهد تقسيم كار نوشته شده هم باشيم) چرا كه اگر به مسايل گذشته و در حال گذار با ديد بى طرفانه و موشكافانه و همه جانبه و.... مثبت نگاه كنيم متوجه خواهيم شد كه در اين سالها اين تقسيم كار نظامى، بين المللى، قضايى و حقوق بشرى، فرهنگى، هنرى، اقتصادى.... و نسل آينده سازى وجود داشته و دارد. ( هر چند كه بعضى ها با بعضى تقسيمات آن مشكل داشته و دارند.) آيا شما هم به اين تقسيم كار و نداشتن عيب آن، بدور از منافع گروهى و فردى خود، معتقديد؟ اگر بله مژده دهم كه در آينده ى سياسى ايران آزاد و وجود احزاب مختلف مشكلى نداريد و زندگى به كامتان تلخ نخواهد شد!! راستى شما در اين سالها در كدام بخش آن فعاليت، داشته ايد؟ و اگر نه ، پيشنهاد ميكنم يك بار هم با اين عينك به اوضاع گذشته و خواست خود براى مبارزه با اين رژيم انحصار طلب نظر بياندازيد شايد مطالب جديدى را از پشت آن ديديد. و اگر هم بله و هم نه نتيجه اين خواهد بود كه شما هم به اين موضوع تا اندازه اى كه تجربه شده معتقديد( به اين ميگويند ممتنع جمع كنى!!) بهتر است از امروز همپاى انسانهاى آزاد و بدون تعلق و غيرمتعصب و بى رنگ و ريا با توجه به كم و كسرى هاى موجود ، بدون سر و صداى جنجال آفرين و متشنج ساز، جاهاى خالى مبارزه ى موجود را پر ، به تلاش ديگر افراد مخالف اين نظام ميوه ى تلخ داده، احترام گذاشته و به فكر سيستم سازى و آماده كردن زمينه سازى براى كاشتن درختى با ميوه هاى شيرين باشيد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

و اما اصل موضوع اين نوشتار( اى بابا! بعد از اين همه وراجى!!) اينكه با مطالعه تاريخ به نكات بسيارى ميرسيم از جمله به اين نكته كه در دوره هاى مختلف جوامع بشرى يا " مردم خوب بوده اند" كه توانسته اند " رهبران خوب" بسازند، به صحنه بفرستند، انتخاب كنند…..(نميدانم مكانيزم دقيق تولد اين رهبران چيست ولى ميدانم كه مثل تخم در دل خاك وجود دارد و در اثر بهار خود بخود بيرونخواهد آمد) و آنها را به صندلى فرماندهى خود نشانند و يا، اين "رهبران خوب "بوده اند كه ( كه در اثر تربيت خاص توليد شده اند) توانسته اند به نحوى خود را به كرسى صدارت رسانده و مردم را در اثر تعليمات خود به سمت خوب و.... موفق شدن رهنمون شوند. جوامعى هم كه به دلايلى هم رهبر و هم مردمان هر دو به سمت بدى ميل داشته اند ناچار روزهاى تلخ را تجربه و راه زوال را به سرعت طى نموده اند. اين موضوع بعد از آن سركوبهاى وحشيانه ى سالهاى شصت و نابودى نسل از خود گذشته و سر آمد خانواده ها و محله ها و شهرها و تاثيرات روانى نابودى آنان، در طول اين سالهاى سياه، گريبان جامعه ى ما را هنوز ول نكرده و متاسفانه مردم در اثر تنفس و زندگى در پناه يك نظام استبدادى مطلق ، ناچاراً راه بد نگاه كردن، بد قضاوت نمودن، بد ...ى را بعنوان ارزش آموخته و اين نيز تاثير رهبر بد بر جامعه ميباشد و گرنه چه فرقى بين رهبر خوب و بد؟ اگر با اين ديد به موضوع نگاه كنيم متوجه بسيارى از نكات ناراحت كننده خواهيم شد از جمله اينكه : پس مردم بيخود هم نور به قبر شاه روانه نميكنند!! چرا كه در اثر عدم ظهور مبارزانى چون گلسرخى، جزنى و.... حنيف و ... در جامعه ى خود در اين سالهاى تاريكتر از گذشته، به اين نتيجه رسيده اند كه بنابراين "شاه" بسيار بهتر از اين "رئيس جمهور" هاى دروغين بوده !! چرا كه با همه ى بدى حداقل در اثر حكومت او، جوانان برومندى به بار نشستند تا آنها، ارزشهاى خوب را به رك جامعه بدوانند. ولى در اثر كرامات اين حكومت آن جوانان باقيمانده از آن نسل هم به ضد ارزشها پيوسته و ......( حاشيه: راستى ميتوان گفت: اپوزيسيون خوب، مردم خوبة حكومت نسبتاً خوب؟ و بر عكس؟)

اگر شما هم به اين تز وآنتى آن معتقد هستيد بياييد به كمك هم دست كسانى كه ميتوانند رهبران خوب براى فرداى ما باشند بگيريم و از پستو خانه ها و گوشه و موشه ها به ميدان حضور بكشانيم.( چرا كه آنان ناز دارند و حق دارند و بهتر است خريدار اين ناز هم بود!! نياز است و ناز) از آنها با وجود ضعف هاى مختصرشان پشتيبانى كنيم كه اگر نكنيد و نكنيم متاسفانه اتوماتيك وار زمينه ى حضور متملقان و رهبران بد را براى فرداى خود فراهم كرده ايم. همچنين در كنار آن ، زمينه هاى تشكيل احزاب در برگيرنده سلايق مختلف را نيز به كمك آنها فراهم كنيم تا با تشكيل آن، روشهاى با احترام نگاه كردن به سلايق مختلف را تمرين كنيم و با رفتار و كردار مسئولانه و بدون حب و بغض و توضيحات خود، مردم را نيز كمك كنيد و كنيم تا اثرات منفى استبداد را يواش يواش از وجود خود بزدايند و بر عكس… خود را بيالاييم تا با پاكى آن، آب را به آب زده تا زور بر دارد و عقب ماندگى سالهاى پر شتاب گذشته را جبران كند.

اولين جمعه ى ماه حساس خرداد ِ سال حاضر

در همين زمينه:

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/23363

فهرست زير سايت هايي هستند که به ' رهبران خوب، مردم خوب، مردمان خوب، رهبر خوب، محسن داوودى' لينک داده اند.
خبرنامه گويا از هيچ نامزد انتخاباتي حمايت نمي کند. همه نامزدان مي توانند در اين صفحه تبليغ کنند. براي درج آگهي با اي ميل advertisement @ gooya.com تماس بگيريد.

Copyright: gooya.com 2005