جامعه ايران پس از انقلاب شاهد هشت حوزه انتخابات رياست جمهوري بوده و در حال حاضر نيز دوره تبليغات نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري را پشت سر مي گذارد و بعضي از اين دوره ها نقطه عطفي در تحولات سياسي اين كشور به شمار مي آيند. چنانكه اولين دوره انتخابات رياست جمهوري كشورمان پس از انقلاب دموكراتيك ترين دوره انتخابات در عصر تجربه انتخابات در جامعه ايران بوده است. و نيز پنجمين دوره انتخابات كه منجر به انتخاب هاشمي رفسنجاني شد نقطه آغاز عصر سازندگي پس از جنگ به حساب مي آيد كه با تمديد يك دوره ديگر، تجربه هشت ساله رياست جمهوري هاشمي منجر به تولد دوم خرداد و آغاز عصر اصلاحات شد. و اكنون پس از هشت سال چشم اميد دوختن مردم به گروه موسوم به اصلاح طلب و به دليل برخي ناكامي هاي اين گروه در تحقق اهداف اصلاحات، همچنان چشم ملت دوخته مانده است. و حال انتخابات پيش رو از جهات مختلفي مي تواند مورد اهميت واقع شود. اول از جهت قرار داشتن كشور در وضعيت جديد پيش آمده در منطقه و جهان و چالش هاي پيش روي كشورمان در عرصه بين المللي از جمله مسائل هسته اي و نيز خط رقابت ميان عصر اصلاحات كه معين نمايندگي آن را به دوش مي كشد و عصر سازندگي كه هاشمي رفسنجاني عهده دار مسئوليت آن است. بنابراين اطلاع از نظرات كارشناسان و صاحب نظران از زواياي مختلف مي تواند به جامعه در تعيين سرنوشت خود بر مدار صواب كمك كند . به همين دليل سوالاتي را با حسين انصاري راد نماينده پيشين مجلس و رئيس كميسيون اصل نود مجلس كه عملكرد چهار ساله اش آن را به يكي از بازوهاي اصلاحات و نقاط روشن كارنامه اصلاحات تبديل كرد، مطرح كرديم كه پاسخ هاي آن را كه با اعمال برخي محدوديت ها در پاسخ ارائه شده اند با هم مي خوانيم.
1- ويژگي اين دوره انتخابات چيست و چه تفاوتي با دوره هاي گذشته وجود دارد؟
به صورت اصولي فرق زيادي اين دوره با دوره هاي گذشته انتخابات نمي بينم. در اين انتخابات نيز مانند گذشته دو جناح درون حاكميت شريك هستند و نيروهاي خارج حاكميت، فعالان سياسي، احزاب و گروه هاي خارج از دايره قدرت و حكومت شركت داده نشده اند. اما با اين وجود فرقي كه مي توان تا حدي در اين انتخابات با دوره هاي گذشته بيان كرد اين است كه هر دو گروه محافظه كار و اصلاح طلب در درون خودشان دچار رقابت و تفرقه اي هستند كه قبلا چنين چيزي وجود نداشت و فرق ديگري كه هست وضعيت متفاوت جامعه، شرايط روحي مردم، تمايلات جديد، مشخص و روشني كه امروز جامعه از خودش نشان مي دهد. به همين شرايط منطقه و تحولات سياسي خاصي كه در منطقه و جهان وجود دارد كانديداها و داوطلبان را ناچار ساخته بيش از شعارهاي كليشه اي و رايجي كه تاكنون بوده، شعار آزادي، رفاه و شعار اقتصادي و صلح طلبي در عرصه جهان مطرح سازند.
با توجه به اينكه از سوي اصلاح طلبان نيز كانديداهاي متعددي مطرح هستند به نظر شما پرچمدار اصلي جناح اصلاح طلب كيست؟
به نظر من در بين كانديداها و داوطلبان كسي را كه شعارهاي هماهنگ با خواست و اراده عمومي مطرح مي كند و بر روي نقاطي كه حساسيت خاصي دارد انگشت مي گذارد و چالش هايي را نيز در تاريخ تحولات سياسي كشور در سال هاي اخير برانگيخته است و همچنين در جريان اصلاحات منشا حزب مردم به اصلاحات شده و در عين حال نقطه نظرات متناقض با برخي سياست ها و شيوه هاي اصلاح طلبان از خود نشان داده و با صراحت كم نظير و بي سابقه اي نيز مطرح كرده است، دكتر معين را مي دانم.
با توجه با انتخابات دور دوم شوراها و مجلس هفتم و جو حاكم بر جامعه استقبال مردم از انتخابات را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
تاكنون به نظر نمي رسد كه سرخوردگي و ملالت مردم از انتخابات و محصول شركتشان در گذشته تغيير كرده باشد اما تصور مي كنم در جهت شعارهاي شفاف و روشن دكتر معين و تكيه اي ايشان بر حاكميت ملي و مخالفت با نظارت استصوابي و حكم حكومتي و استفاده از كارشناسان و دانايان در اداره كشور و ارتباط وثيق و محكم با مردم و گرفتن مطالبات آنان از متن جامعه و تبديل آنها به سياست هاي دولت، موجي را به وجود آورد و تحركي در حد مطلوب در جهت شركت در انتخابات به وجود آيد.
با توجه به اينكه دكتر معين بسيار تأكيد مي كنند كه زير بار حكم حكومتي نمي روند و اين را يكي از ويژگي هاي خود بر مي شمارند، حال كه ايشان خود با حكم حكومتي به دايره انتخابات برگشته اند وضعيت ايشان را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
اولاً همانطور كه ظاهر توصيه اخير رهبري به شوراي نگهبان نشان مي دهد استنباط حكم و دستور از آن وجود ندارد ثانياً بر فرض حقي از كسي غصب شود و غاصب به هر دليلي آن حق را به صاحب اش بازگرداند، وجهي براي رد آنوجود ندارد و خردمندان همواره در مقام گرفتن حق تاملي در اين امر كه اين حق به چه شكلي به آنها برگردانده مي شود، ندارند. ثالثا رد صلاحيت دكتر معين موجب اعتراضات گسترده اي شد و به نظر مي رسيد ممكن است به صورت يك تنش و چالش اجتماعي فراگير در آيد كه مهار آن آسان نبود. و برخي از محافظه كاران از آن به فتنه و تأييد صلاحيت را كور كردن چشم فتنه اعلام كردند، خامسا رد صلاحيت معين جبهه تحريم را آنچنان مي گستراند و وسعت مي بخشيد كه در حقيقت انتخابات انجام نمي گرفت و اساسا انتخاباتي در آن صورت وجود نداشت. اما در مورد اصل حكم حكومتي بايد بگوييم كه اساسا اداره كشور در چارچوب قانون اساسي است و هيچ امري خارج از قانون اساسي رسمي و قانوني تلقي نمي شود و در زمان بنيانگذار جمهوري اسلامي نيز ايشان در پاسخ به سوال عده اي از نمايندگان در مورد نقض قانون اساسي با تصميمات ويژه و خاص گفته اند كه آن تصميمات در شرايط بحراني و جنگ اتخاذ شده و همه ما بايد درچارچوب قانون و قانون اساسي عمل كنيم امروز نيز ديگر هيچ حكمت و دليلي براي استفاده از حكم حكومتي در جهت خارج شدن از بن بست ها وجود ندارد.
اگر شركت در انتخابات بسيار محدود باشد به نظر شما وضعيت اصلاح طلبان چگونه خواهد بود؟
تصور من اين است كه در اين انتخابات يك جنبش اجتماعي در جهت حاكميت ملي و قانونمداري و عقلانيت سياست ها پديد خواهد آمد كه بر فرض عدم توفيق در انتخابات اين جنبش به تحرك خود ادامه خواهد داد و در نهايت ملت ايران به حاكميت ملي و قانونمداري نائل خواهند گرديد.
بر فرض اينكه معين رئيس جمهور شود ايشان چگونه مي خواهد از مجلس براي كابينه اش رأي اعتماد بگيرد؟
اولاً من مجلس را در صورت پيروزي اصلاح طلبان و معين با اين شكل و صورت فعلي ارزيابي نمي كنم، به نظر من مجلس به تبع ملت دچار تحول و تغييراتي در وضعيت اقليت و اكثريت اش خواهد شد. مجلس خوب مي داند و بايد بداند هنگامي كه ملت بر اساس شعارها و سياست هاي ويژه و خاص و در اين فضاي پررقابت بين اصلاح طلبان و محافظه كاران به شعارها و سياست هاي اصلاح طلبانه رأي مي دهد، بايد خود را با دولت جديد هماهنگ سازد در غير اين صورت رودرروي ملت قرار خواهد گرفت.
اما همين مجلس به آقاي خاتمي كه 22 ميليون رأي را پشت سر خود داشت جواب منفي داد و در نهايت به دستور رهبري به وزراي پيشنهادي ايشان رأي اعتماد داد؟
رئيس جمهور اصلاحات در صورت رأي ملت بايد با تكيه بر مردم سياست ها و شيوه هاي سياسي و كابينه خاص خودش را بر انديشه هاي سرسختي كه بخواهند در برابر اراده ملت مقاومت كنند، تحميل كند.
الان تيمي كه در پشت معين قرار دارند همان تيمي هستند كه در اين هشت سال اخير پشت سر خاتمي قرار داشتند و اداره دو قوه را در اختيار داشتند و موجب سرخوردگي مردم شدند حال با اين وضعيت چگونه مي توان به تحولي از سوي معين و تيم اش در صورت موفقيت، اميد داشت؟
شرايطي كه امروز معين و اطرافيانش در آن قرار دارند يكسره با شرايطي كه آقاي خاتمي در آن قرار داشت و حتي شرايطي كه در آن مجلس ششم شكل گرفت، متفاوت است. امروز عراق صدام حسين به طور نسبي به عراق آيت الله سيستاني تبديل شده است چنانكه همه جهانيان شاهد بودند در عراق انتخاباتي كاملاً آزاد انجام شد كه فرقه يزيديان نيز در آن سه نماينده دارد و همه گروه ها و طبقات اجتماعي با عقايد و مذاهب مختلف در اين انتخابات داوطلب و كانديدا داشتند و ملت عراق با آزادي كامل و مورد قبول همه جهانيان مجلسي آزاد و مشتمل بر نمايندگان همه ملت عراق را به وجود آورد. اين پديده سهلي نيست كه در عراق عرب با اكثريت شيعه طالباني رئيس جمهور است. امري كه بدون شك بدون صحه گذاشتن آقاي سيستاني امكان پذير نبود. و در افغانستان طالبان انتخابات آزاد برگزار شد كه حدود هزار نفر از تمام طوايف و فرقه ها و نژادها و حتي زن ها كانديدا وجود داشت و مردم آزادنه رئيس جمهور خود را انتخاب كردند و همه جهان و جامعه افغان بدون دغدغه او را به رسميت شناختند. از اين ها گذشته امروز آقاي معين تجربه هشت ساله دولت آقاي خاتمي را با همه موفقيت ها و ناكامي ها پشت سر دارد و مي تواند از مجموع اين تجربه در جهت اصلاح اشتباهات و استحكام بخشيدن به جنبه هاي مثبت، با موفقيت جامه عمل بپوشاند. علاوه بر اين منطقه و جهان در شرايط ويژه اي قرار دارد . تحولاتي در حال وقوع است كه هيچ دولتي نمي تواند بدان چشم فرو بندد و بدون ملاحظه آن تحولات سياسي اتخاذ كند. معادله قدرت در منطقه و جهان و نيز شرايط روحي ملت مان، نيروي جوان ملتهب و در حال اشتغال و نيازمند رفاه و كار و شرايط خاص فرهنگي و سياسي و علمي مقتضيات و الزاماتي دارد كه دولت مردان و دولت آينده هرگز نمي تواند نسبت به آنها بي توجه باشد. بلكه ناگزير بر آن پايه و اساس بايد سياست هاي مناسب و شايسته و قانع كننده اي براي نسل جديد جوان پديد آورد. اضافه مي كنم حتي اگر محافظه كاران هم به قدرت برسند شرايط جديد داخلي و خارجي سياست هاي مغاير با گذشته را بر آنها ديكته خواهد كرد و آنان نيز ناگزير بايد يا بپذيرند و يا شكست را قبول كنند.
با توجه به اختلاف دولت و شوراي نگهبان در مورد دخالت نظاميان در هيأت هاي نظارت بر انتخابات به چه اندازه مي توان بر سلامت انتخابات اطمينان داشت؟
دولت آقاي خاتمي در واپسين روزهاي حضور، هرگز نمي تواند و نبايد اخلال در كار انتخابات را تحمل كند بلكه دولت موظف است با هر وسيله و امكان و با تمام توان سلامت انتخابات را محفوظ دارد و عوامل اخلال در انتخابات را از عرصه انتخابات براند. در غير اينصورت ملت هرگز دولت را نمي بخشد و كساني كه در اين ميان حقشان ضايع مي شود با قدرت اين انتخابات را غيرقانوني و غيرعادلانه اعلام مي كنند و در نهايت اگر به نتيجه مطلوبي نرسند عدم صحت آن را به گوش جامعه خواهند رساند.
عده اي معتقدند اگر شركت در انتخابات محدود باشد، زمينه براي بالكانيزه شدن جامعه آماده مي شود؟
من اميدوارم و اعتماد دارم كه انتخابات در حد فعلي و شرايط موجود كنوني به صورت سالم انجام خواهد گرفت و رئيس جمهور آينده رئيس جمهور صلح و عقلانيت و حكمت و نماينده و بازگو كننده مطالبات و نيازهاي واقعي مردم خواهد بود و در عين حال هرگز از مردم جدا نخواهد شد. هر جا مردم باشند آنجا مشروعيت است و خدا نيز آنجا است.