هم میهنان گرامی
27 خرداد امسال روز  " انتخابات" نهمین دوره ریاست جمهوری در نظام ولایت فقیه،  میتواند در حکم   نقطه عطفی  تاریخی تلقی شود که ملت ما را بین دو امر مخیر میسازد:
شرکت در انتخابات که به منزله   طولانی کردن احتضار استبداد  است و با حیات ملت در تضاد قرا دارد ویا تحریم که به منزله نه به استبداد و آغازی بر پایان ببخشیدن به  حیات انگلی مافیاهای حاکم است  .
   استبدادی که تمامی زمینه های هستی  سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مردم  و میهن  را هم، در صحنه داخلی و هم بین المللی  در لهیب  خشونت سوزانده  ، و   حبس وقتل  بهترین فرزندان ایران را کارمایه بقای خویش نموده است ، با   فقر و بیکاری و بی آیندگی و انزوا و بحران های پیاپی و... فرصت رشد  نسلی بلکه نسلهارا سوزانیده است و هنوز هم برای تمدید حیات و کسب مشروعیت خویش ملت را   به شرکت در نمایش رنگ باخته  برگزاری "انتخابات "میخواند.
    نمایش نهمين دوره "انتخابات" رياست جمهوري  اینبار  مزین  به" خار حکم حکومتی "نیز شد  . آقای خامنه ای آن را کافی نیافت و برای تحقیر بیشتر ملت از آنها میخواهد تا از آزادی  شرکت در انتخابات که دارند استفاده نمایند و از نامزدهای تصویبی او که در میان آنها   سه  آمر و عامل قتل (رفسنجانی آمر قتلهای زنجیره ای ، لاریجانی و احمدی نژآد از عوامل قتل های مخالفین)  و چند نظامی عضو سازمان ترور نیز  میباشد ! تدارکاتچی و نامه بر او را تعیین نمایند.
     گر چه امروز اینان چهره خشن و مستبد  خود را در لواها و در پس  نامهای کهنه و نو و پر طمطراق  همچون محافظه کار ،آباد گر، اصلاح طلب حکومتی ، دموکرات ، سردار سازندگی و ... پنهان میدارند اما  از دیدگان بصیرت ملت پنهان نمیمانند .
حربه هایی که در ترساندن مردم بکار میبرند تا با بی ارزش شمردن رای خود ، با حضور در حوزه های رای گیری ، هیزم گرم کن تنور انتخابات و وسیله مشروعیت نظام بگردند ، پیوسته یکسان است: 
-	القای ترس از حمله خارجی
-	یکسانی رژیم با هستی ایران و القای ترس نابودی ایران در صورت به خصر افتادن نظام حاکم
-	واینک ترس از ظهور فاشیسم جدید
   چنانچه در  القای انواع این ترسها که هر کدام را جناحی از رژیم حاکم و یا گروههایی از اپوزیسون داخل و خارج که  اذن دخول درقدرت را  طلب  میکنند ، بکار میبرند ، تأمل کنیم  یک محور  و دو مبنای مشترک مشاهده مینماییم : محور ،قدرت حاکم است  و مبانی ،فعال مایشاء و توانای مطلق دانستن نظام حاکم و ناتوانایی و منفعل دانستن ملت ایران  است و از رهگذرقائل شدن به این دوگانگی،انواع تبعیض ها به نفع نظام و به ضرر مردم  القا میکنند . 
در تمامی نظرات و مقاله ها و شعارهایی که موافقان شرکت در  "انتخابات " ابراز کرده اند  یا برشته تحریر در آورده اند، حتی نمی توان به یک استدلال  ساده برخورد کرد که مشکل اصلی را نقض حقوق اساسی و پایه ای ،فردی  و جمعی مردم دانسته  و آنان را رشید وقادر به خلع ید از غاصبین وناقضین این حقوق بداند! و  مبنا را  بر انگیختن مردم به اقدام برای احقاق حق حاکمیت خویش و استمرار آن قرار داده باشد. و از انجا که استبداد و ذهنیت استبداد زده خود ،ناتوانی محض است و احساس توانائیش مجاز ی و  ساخته قدرت است  به تعبیر
 ذات نایافته از هستی بخش 
کی تواند که شود هستی بخش
نظام بحران ساز و ناتوان و ذهنیتهای ذوب شده در آن جز ایجاد بحران و استمرار پیاپی آن قادر  نیستند بنا را بر  توانایی مردم بگذارند . در حالی که جو حاکم بر این " انتخابات"   نزاع بي امان  مافیاهای نظامی مالی و كارگردانان سلسله استبداد و انحصار را آشکار میسازد ، نامزدهای این " انتخابات" نیز در عین واقف بودن به نقش خود به مثابه  تدارکاتچی مافیاهای نظام ، از آنجا که کسب قدرت و شراکت در آن اصل برتر و  اولشان  است  ،ژست قیم مابی را نیز نمیتوانند رها سازند.
 از این رو تحریم چنین انتخاباتی و نه گفتن به ترسهای کاذب ، حداقل ابراز شخصیت و اعلام تمایل به زیست در آزادی و کرامت است .
هم میهنان عزیز
ذهنیت و سابقه سیاه نامزدهای نهمین دوره " انتخابات" ریاست جمهوری نظام ولایت فقیه  ،خود خط فارقی است بین شرف و سربلندی ملتی بافرهنگ کهن که منتخبینش ،توانا یی و عزت نفس  و عزم  ملتی در زیست در آزادی و استقلال را بایستی نمایندگی کنند.  اکنون همه ما بعد از تجربه قرار داریم . تجربه اصلاح ناپذیر بودن نظامی مافیایی که سازنده بحران است و سازنده بحران هیچگاه حلال بحران نمیتواند باشد . اولین قدم در راه اظهار اراده توانایی شما ملتی در  مبارزه با استبداد حاکم با تحریم "انتخاباتی" صورت میگیرد که  انواع و اقسام تبعیضها را  بسود استبدادیان و به زیان شما استمرار میبخشد .ترسهایی که  استبدادیان  بدان متوسل میشوند ، همراه با خود استبدادیان  تنها زمانی چون برف آب خواهند شد که عنصر ایرانی  بر ﺁزادی، بمثابه حق ذاتی خویش ، معرفت درخور را بیاید و در رفتار و کردار  روزمره اش ،معرفت چیرگی فرهنگ آزادی و خشونت زدایی  برضد فرهنگ زور و خشونت ز ایی ، خود را باز نمایاند . 
از اینرو   مهمترین مانعی که بایستی از آن عبور کرد مانع انفعال ذهنی و باور به اصالت قدرت است و باور به این امر که حوزه تجلی ارا ده یک ملت بیدار بسیار گسترده تر و فراخناک تر  از حضور در پای صندوق رایی است که آنهم خود نه هدف که وسیله ای برای ابراز حق حاکمیت است و این وسیله نیز در فضای حضور نظامی نامشروع مخدوش است. تحریم چنین "انتخاباتی" قدم اول  یک ملت  توانا است در  قدم نهادن به حوزه وسیع شناخت حقوق خود و یافتن مشکلات و کمبودها و راه حل یابی آن معضلات و نه انتظار رفع آنها توسط کارگزاران  نظامی که خود آن معضلات را ساخته و پرداخته است .   تحریم "انتخابات" اگر منجر به عملی فعال تر و آن جریان دادن مدام  اندیشه و اطلاعات در راستای تحقق حضور عملی اقشار مختلف ملت در صحنه تصمیم گیری سرنوشت خود نشود ، جز انفعال معنای دیگری به خود نمیگیرد. و به تعبیر بسیار صحیح روزنامه نگار شجاع ایرانی آقای  اکبر گنجی :" روشنفكران و نخبگان نبايد از مسئوليت اخلاقي خود شانه خالي كنند. نخبگان در طول سالهاي گذشته يأس و سرخوردگي، نااميدي، انفعال و بيتفاوتي را به جامعه تزريق كردهاند. در حالي كه بايد اُميد آفريد، بايد شور و نشاط را به جامعه تزريق كرد. اينها نيازمند ازخودگذشتگي و ايثار، شجاعت و جسارتند. تاريخ نشان ميدهد كه گامهاي بلند را آدمهاي جسور، آرمانگرا و فداكار برداشتهاند"
مجامع اسلامی ایرانیان بر این باور راستین پای میفشرند که عامل اصلی هر تحولی، ملت ایران و نه بازیگران صحنه قدرت حاکمند و برداشتن مانع استقرار نظام مردمسالار در ایران که نظام حاکم باشد ، تنها در حیطه انتخاب و تصمیم ملت ایران و نه هیچ قدرت خارجی است . ملت ایران که تجربه 3 انقلاب و نهضت را در قرن معاصر داشته است تجربه را پی خواهد گرفت ، نظام مافیای حاکم را با تحریمی فعال و همه جانبه که بعد عملش بسیار فرا تر از عدم شرکت در انتخابات است؛به سراشیبی زوال راهنما و با جسارتی به تمام گامهای بلندی در راه استقرار نظامی مردمسالار درخور عنصر انسان ایرانی و در خور یک ملت پیشتاز را برخواهد داشت .