Click for Amazing Phone Card








سه شنبه 17 خرداد 1384

سقوط اخلاقی یا بلوغ سیاسی؟ آرشين ايراني

پاسخ زیر با هماهنگی با هفته‌نامه شهروند در انتقاد به سرزنش‌های اخلاقی آقای زرهی در سرمقاله شهروند نوشته شد. پیش از نوشتن و بعد از آن نیز قول مساعد برای انتشار آن داده شد. اما با وجود این که یک هفته از ارسال آن می‌گذرد و پس از آن دو بار مطالب سایت عوض شده است،‌ از انتشار آن خبری نیست. گویا مسؤولان محترم آن سایت انتشار این پاسخ را به صلاح ندانسته‌اند. اما از آنجا که خواندن دو دیدگاه متضاد می‌تواند برای خوانندگان مفید باشد، این مطلب در اینجا منتشر می‌شود.

آرشین ایرانی
http://harfha.com

چندی پیش سرمقاله‌ی آقای زرهی را در هفته‌نامه شهروند خواندم و با تضاد کاملی میان دیدگاه خودم و ایشان در مورد انتخابات روبرو شدم. من بازگشت معین را نقطه‌ی قوت و بلوغ اصلاح‌طلبی در ایران می‌دانم، اما ایشان چنین رفتاری را گناهی نابخشودنی و سقوط اخلاقی تلقی می‌کند. گمان می‌کنم گفتگو در این زمینه می‌تواند دیدگاه‌های ما را روشن‌تر کند.

1- دیدگاه آقای زرهی نسبت به سیاست که به سراسر مقاله‌اش سایه افکنده است بیشتر نگاهی اخلاقی و تا حدی صوفیانه است تا واقع‌بینانه. غایت یک سیاستمدار در نظر ایشان کسی است که محبوبیتش را بالا ببرد و در فرصت‌های طلایی نام خود را به عنوان قهرمانی تاریخی ثبت کند. اما نگاهی دیگر به سیاست نیز از منظر منافع ملی وجود دارد و آن این که سیاست‌مدار با درایت به شرایط و اوضاع کشور نظر کند و خطرات و تهدیدات را ببیند و فارغ از آن که باد به کدام سو می‌وزد بر تصمیم خود در دفاع از منافع ملی پافشاری کند و اهل مبارزه باشد به جای گوشه‌نشینی. اتفاقاً بسیار وسوسه‌کننده است که سیاستمداران هنگام دشواری بر بال احساسات برانگیخته‌ی مردم سوار شوند و صحنه‌ی مبارزه را با افتخار ترک کنند. اما کسی چون مرحوم بازرگان که امروز هم موافقان و هم مخالفان از او به نیکی یاد می‌کنند، زمانی که در مقابل هیجانات مردم انقلابی قرار گرفت، از آنجا که منافع ملی را درست برخلاف جریان باد می‌دید، تا جایی که توانست ایستادگی کرد و به جبهه‌ی مردم که آن زمان انقلابی بودند، نپیوست. گرچه آن زمانی کسی از او حمایتی نکرد، اما کم‌تر کسی است که امروز مواضع او را ستایش نکند. هشدارهای او به رهبری وقت در اوضاعی که همه‌ی فعالان سیاسی او را ستایش می‌کردند، به نامه‌ای تاریخی بدل شده است.

2- بحث‌های زیادی در مورد حکم حکومتی شده است، مخالفان و موافقان حرف‌های خود را زده‌اند. اما شماتت دکتر معین در این میان کمی دور از انصاف به نظر می‌رسد. اول این که اساساً حکم حکومتی در مورد نهادهای انتخابی جای بحث دارد، در مورد نهادی که زیر نظر رهبری است و می‌تواند هر لحظه آن را عزل کند، معنایی ندارد. دوم حتا اگر بر این نظر باشیم که این حکم حکومتی است، (رییس‌جمهور و وزیر اطلاعات و وزیر کشور آن را حکم حکومتی نمی‌دانند و فقط جنتی بر آن اصرار دارد) مسؤولیتی برای دکتر معین تعیین نکرده است. اشتباهی را با اشتباهی دیگر جبران کرده‌اند، چرا معین باید به خاطر چنین نمایشی از حق حضور خود در انتخابات و پی‌گیری مطالبات آزادی‌خواهانه‌اش صرف نظر کند؟ آن چه مهم است این که پیش از این با صراحت نظر خود را در مورد حکم حکومتی اعلام کرده است، بعد از رد صلاحیت هم باز موضع خود را تقویت کرده است و با صراحت عملکرد شورای نگهبان را غیرقانونی دانسته است و تأکید کرده است که او هیچ گاه تن به حکم حکومتی نخواهد داد و مهمتر از آن، این که اگر مسؤولیت دولت را بپذیرد نظارت استصوابی را هم نخواهد پذیرفت.

3 - دغدغه‌ی آقای زرهی برای عملی شدن برنامه‌های مصطفی معین قابل درک است، وقتی که خاتمی با مجلس ششم نتوانست، او چگونه خواهد توانست. برای پاسخ به آن باید دید مشکلات اساسی خاتمی و مجلس ششم چه بود که نتوانستند به اهداف‌شان دست پیدا کنند.

اصلاحات دوران خاتمی با دفاع از ولایت فقیه و پیش‌فرض حمایت متقابل دولت و رهبری آغاز شد و اصلاح‌طلبان بر چانه‌زنی با قدرت تأکید می‌کردند. اما آن چه که در اظهارات معین مایه‌ی امیدواری است، این است که او از یک طرف تکلیف خود را با حکم حکومتی روشن کرده است و بارها اعلام کرده است که تن به حکم فراقانونی نخواهد داد و از طرف دیگر گفته است که در هنگام بروز مشکلات از پشتیبانی مردم برای پیشبرد اهدافش استفاده خواهد کرد، کاری که خاتمی هیچ گاه نکرد.

موضوع دیگر این است که سخنان خاتمی همواره پرابهام و دوگانه بود، اما امروز دکتر معین با صراحت از مسائلی همچون بهبود رابطه با امریکا، رفع سانسور، استقلال دانشگاه‌ها، همکاری با ملی‌مذهبی‌ها و محکومان بی‌گناه دستگاه تفتیش عقاید و حذف نظارت استصوابی صحبت می‌کند.

مسأله‌ی بسیار اساسی دیگر این است که حامیان خاتمی که او را به قدرت رساندند طیف متنوع و گاه متضادی بودند، از کارگزاران، خانه‌ی کارگر و مجمع روحانیون مبارز تا مجاهدین انقلاب و دفتر تحکیم. راضی کردن تمام این گروه‌ها عملاً به معنای بی‌خاصیت شدن بود. اما امروز گروه‌های یک‌دستی چون مشارکت و مجاهدین انقلاب و ملی‌مذهبی‌ها از وی حمایت می‌کنند که دیدگاه روشن و مشترکی در قبال مسائل ایران دارند. از اینرو من بسیار امیدوارتر به برنامه‌های معین هستم، گرچه شاید شانس پیروزی او کم‌تر باشد، اما رأی مشخص و کم‌تر بهتر از آرای انبوه، پراکنده و سردرگم است. بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند که اگر خاتمی به جای 20 میلیون آرای پراکنده، 10 میلیون رأی یکدست و خالص می‌داشت مشکلاتش بسیار کم‌تر بود.

البته این گفته‌ها بدین معنا نیست که دستاوردهای دولت خاتمی را نادیده بگیرم. همین موضوع که هشت سال پیش مردم به استقبال کسی رفتند که یکی از شعارهایش این بود که ولایت فقیه در انحصار دیگران که «شعار ذوب در ولایت» سر می‌دهند، نیست؛ و امروز به خاطر شائبه‌ی پذیرش حکم حکومتی آن هم از سوی نهادی دیگر مردم نامزد انتخابات را بازخواست می‌کنند، نشانه‌ی رشد فرهنگ سیاسی ماست که بی‌شک مدیون فضایی است که در این هشت سال به وجود آمده است.

4- گفتن این موضوع که کمتر شخصیت شناخته‌شده و دلسوزی در ایران هست که بخواهد به معین رأی بدهد، با واقعیت چندان سازگاری ندارد، مگر این که بخش عمده‌ی اصلاح‌طلبان و روشنفکران را نادیده بگیریم. حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، نهضت آزادی و نیروهای ملی‌مذهبی و بسیاری از فعالان دانشجویی و برخی از جمهوری‌خواهان از حامیان دکتر معین در این انتخابات هستند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اگر آقای زرهی شناخت کافی از وضعیت دانشگاه‌ها داشته باشند گروه‌های دانشجویی را مدافع تحریم نمی‌خوانند، درست است که عده‌ای که اکنون خود را نماینده‌ی دانشجویان می‌دانند، بر تحریم اصرار دارند. اما اول این که همه اعضای دفتر تحکیم این گونه نمی‌اندیشند. دوم بیانیه‌ای از سوی انجمن 36 دانشگاه در دفاع از انتخابات آزاد و حضور فعال در فضای سیاسی در مقابل تحریم منتشر شد که بی‌شک بیشتر می‌تواند نماینده‌ی خواست دانشجویان باشد تا تشکلی که دیگر خصلت دانشجویی خود را از دست داده است، هم از نظر سن و سابقه، اغلب آنان بیش از 10 سال از دانشجو بودن‌شان می‌گذرد و هم از نظر ارتباط‌شان با دانشگاه.

5 - اما فارغ از این که چه کسانی از تحریم حمایت می‌کنند و چه کسانی مایلند در انتخابات حضور فعال داشته باشند، که من برخلاف آقای زرهی به نظر هر دو طیف احترام می‌گذارم. ناگزیر هستیم از منظر منافع ملی با دو پرسش مسؤولانه پاسخ دهیم. اول این که حقیقتاً اگر معین به بهانه‌ی حکم حکومتی یا هر چیز دیگری صحنه را ترک می‌کرد، جز این که یک نفر بر آمار قهرمانان ما و شمار اپوزیسیون اضافه می‌شد، چه حاصلی برای ما داشت؟ آیا همان مشکلاتی که مدعی هستید معین نمی‌تواند حل کند، برطرف می‌شد؟ اگر انتخابات را کنار بگذاریم چطور می‌توانیم به خواست‌های دمکراتیک و آزادی‌خواهانه دست پیدا کنیم؟ دوم تحریم انتخابات چه سودی برای مردم هوادار دموکراسی و آزادی دارد؟ آیا با انجام ندادن کاری مشکلی برطرف خواهد شد؟ تحریم‌کنندگان آیا برای فردای انتخابات هم فکری کرده‌اند یا همچون گذشته منتظر می‌مانند تا انتخابات بعدی سر برسد تا باز آن را تحریم کنند؟ اگر این تحریم کردن باعث شود، نظامیانی همچون لاریجانی و قالیباف و رضایی با آن سابقه‌ی خطرناک بر مسند دولت بنشینند، یا آقای هاشمی دوباره بازگردد و در هر صورت اصلاح‌طلبان از صحنه حذف شوند، و همین مجال اندک نفس کشیدن هم از بین برود، چگونه این نتیجه را توجیه می‌کنند؟

در همين زمينه:

5 خرداد » حکم حکومتی؟ آرشین ایرانی
دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/23965

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سقوط اخلاقی یا بلوغ سیاسی؟ آرشين ايراني' لينک داده اند.
خبرنامه گويا از هيچ نامزد انتخاباتي حمايت نمي کند. همه نامزدان مي توانند در اين صفحه تبليغ کنند. براي درج آگهي با اي ميل advertisement @ gooya.com تماس بگيريد.

Copyright: gooya.com 2005