شاید این تحلیل در ذهن برخی خیلی انتزاعی و دور از ذهن باشد .اما تصور هر شرایطی برای وضعیت حساس کنونی و فکر کردن به شرایط ممکن، به نظر لازم می آید.
از روزی که جریان اقتدارگرا با دستگیری عباس عبدی و دوستان همکار وی در تنها موسسه نظر سنجی معتبر علمی کشور، موسسه "آینده" را به تعطیلی کشاند، یکی از موتورهای مهندسی اجتماعی جریان اصلاحات را از این جریان گرفت. این امر سبب شد تا با نبود این مرکز افکار سنجیی قدرتمند، هر موسسه ای بتواند ادعای نظر سنجی علمی نماید. تبعات نظر سنجی هایی که بیشتر "نظر سازی" بود در انتخابات اخیر به خوبی آشکار است. اما اگر فرض را بر هدفمند بودن انتشار بعضی از نظر سنجی ها بگذاریم ، انتشار یک نظر سنجی در خبر گزار&! #1740; فارس جای تفکر دارد. به بخش هایی از خبر خبرگزاری فارس توجه کنید:
- به گزارش خبرگزرای فارس تازهترين نظرسنجي این خبرگزاري نشان مي دهد، محمود احمدينژاد با 79/47 درصد از اكبر هاشمي رفسنجاني با 73/35 درصد مقبوليت پيش افتاده است.
-اين نظرسنجي نشان ميدهد به جز استانهاي كرمان و كردستان كه هاشمي رفسنجاني حائز رتبه اول است، در 28 استان ديگر، احمدينژاد با حداقل نيم درصد (كرمانشاه) و حداكثر 33 درصد(قم) اختلاف با رقيب خود، پيشتاز است.
- همچنين آخرين نظرسنجي صورت گرفته از سوي سازمان صدا و سيما در مراكز استانهاي كشور نيز نشان ميدهد محمود احمدينژاد با 56/43 درصد در برابر اكبر هاشمي رفسنجاني با 5/36 درصد مقبوليت، شانس پيروزي بيشتري دارد.
- كارشناس خبرگزاري فارس مي گويد چنانچه طي 48 ساعت آينده، اتفاق غيرقابل پيشبيني در عرصه انتخابات رخ ندهد، آراي مردم در روز جمعه، سوم تيرماه، با نتايج اين نظرسنجي حداكثر 5 درصد اختلاف خواهد داشت.
اما در صورت محقق شدن پیش بینی کارشناس خبرگزاری فارس چه اتفاقی می تواند رخ دهد؟
1 – در روزهای گذشته لا اقل در سطح شهر تهران، تنها مساله مشترکی که بین مردم در جامعه در حال رد و بدل شدن بود، بحث بر سر ترس از پیروزی احمدی نژاد و به طور کلی ترس از بار تولید فاشیسم است. در لایه های بالایی بسیاری از اقشار فرهنگی از جمله هنرمندان ، روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و اجتماعی از ترس فاشیسم در حمایت از هاشمی متفق القول شدند. این همبستگی حول شخصی که نه تنها نمی تواند! قهرمان باشد ، بلکه با سابقه ذهنی بدی که در میان همین نیروهای حامی یاد شده دارد ضد قهرمان است. اما بیرون آمدن نام احمدی نژاد از صندوق های رای می تواند جوّی از عصبانیت و ترس عمومی را همراه داشته باشد.
2 - درگیری اصلی پیش آمده که به باور نگارنده صوری نیست، بین دو جریان قدرتمند است . با مشخص شدن حمایت آقای خامنه ای از احمدی نژاد ، این درگیری انتخاباتی درگیری بین رفسنجانی و خامنه ای است. نهایت این درگیری در صورت عدم رسیدن این دو فرد به تفاوت دو شکل غیر پایدار پیدا می کند.
اول - نام رفسنجانی از صندوق بیرون آمده و در گیری اصلی وی در دوران حکومتش ، مبارزه با جریان راست افراطی است که خود را پیروز انتخابات می داند. این امر سبب می شود که رفسنجانی مجبور باشد تا پس از رسیدن به قدرت نیز حمایت جامعه را داشته باشد.
دوم – احمدی نژاد را از صندوق بیرون آورند. در این صورت تنها راه باقی مانده برای دولت خاتمی ، رفسنجانی ، اپوزیسیون و در نهایت جامعه ایران مبارزه برای بقاست و تنها راه این مبارزه ریختن به خیابان است. شاید ریختن به خیابان باعث تغییر در ساختار های حکومت شود. در این صورت تنها می توان به قدرت معترضان درون نظام از جمله خاتمی ( که هنوز دولت را در اختیار دارد) و رفسنجانی (به عنوان کسی که وجود چنین شرایطی حتی بقای وجودی اش را به خطر می اندا! زد) برای جلوگیری از سرکوب مردمی امیدوار بود.
3 – در شرایط پیش آمده هاشمی به عنوان ضد قهرمانی که تنها ترس جامعه باعث حمایت از وی شده است ، نمی تواند به پرچمداری برای تغییرات موجود تبدیل شود. پس شاید اپوزیسیون و اصلاح طلبان جمهوریخواه برای چنین شرایطی باید برنامه داشته باشد و نهایتا برای استفاده از کمک یا عدم مداخله هر کدام از کسانی که در حکومت حاضر هستند ، بنا بر شرایط موجود می تواند به هر کدام از مسئولین امتیازاتی حتی ابقای برخی افراد در سمت خود را داشته باشد. شاید برای رفسنجانی تنها قول برای عدم پی گرد کافی باشد.
خوب شاید این هیچ کدام از مواردی که در بالا بیان شد اتفاق نیفتد. شاید روزهای پس از انتخابات خیلی ها بگویند که ما فریب یک سناریو را خوردیم. اما ترسیم فضای فوق تنها برای احتمالی است که شاید لازم باشد دقایقی به آن فکر کرد. شاید لازم باشد همین شنبه به صورت متمرکز در خیابان های پایتخت بی صدا بنشینیم!