1-اصلا آدم بدبینی نیستم,حتی در بدترین شرایط؛ولی وقتی در انتخابات مجلس پنجم شیراز به همت مثلث حاکم بر استان از مقام دوم به مقام پنجم تنرل کردم و کاندیدایی تندرو به جای من به مجلس راه یافت،به خوبی با واقعیت قدرت آشنا شدم،که اگر تو را نپسندند،چه راحت از صحنه حذف می شوی!
2-اگر از نتیجه انتخابات در دور اول متحیر و تقریبا شوکه شدم،از نتیجه دور دوم اصلا تعجب نکردم.
3-اتفاقاتی که در طی هفته گذشته رخ داد،همه قطعاتی از یک پازل بود،که نتیجه آن می بایستی پیروزی محتوم و قطعی احمدی نژاد باشد.اتفاقاتی که با نامه آقای کروبی در ابتدای هفته گوشه هایی از پرده را بالا زد وعملا در طول هفته تکمیل شد. تعطیلی برخی روزنامه هاحال چه به صورت موقت یک روزه یا موقت الی الابد، تعرض و برخورد با علمایی همچون آیت الله جوادی آملی و سکوت آنها که باید حافظ حریم مرجعیت باشند، اخباری حاکی از سازماندهی و انسجام جدی نیروهای نظامی -امنیتی درپشت سر یک کاندیدا که نمونه آن در روز انتخابات آشکار شد، تخلفات سازماندهی شده در روز اخذ رای که بی سابقه بود...
4- همه چیز دراین انتخابات عجیب، قابل پیش بینی بود. همان گونه که در دور اول برخی کاندیداها صرفا برای گرم کردن تنور انتخابات، شکستن آرای دیگران، بالا بردن مشارکت عمومی و ...، دیر هنگام به مهمانی انتخابات دعوت شدند و هاشمی اول شد، احمدی نژاد دوم و کروبی قربانی، در دور دوم هم قابل پیش بینی بود که هاشمی قربانی خواهد شد.
5- به گمانم در دور اول امکان اعلام پیروزی چهره ای همچون احمدی نژاد برای افکار عمومی غیر قابل هضم بود و این امر نیازمند ایجاد فضای روانی مناسب در جامعه بود که اجرای این سناریو آن را محقق کرد.