گروه فوتبال خبرگزاري ورزش ايران (ايپنا) -
اشاره : اگر بازيكني مثل وحيد هاشميان در يكي از معتبر ترين ليگ هاي فوتبال دنيا به اندازه آقاي گل فوتبال ايران گل بزند، در ليگي كه سطح آن از نظر مراتب تاكتيكي ، آمادگي جسماني، نظم و ... بالاتر از ليگ برتر ايران است ، اگر او يازده گل بزند و درست در اين هنگام به تيم ملي فوتبال دعوت نشود و اگر دعوت شد اخم بكند و اين استقبال را نپذيرد، مي توانيم به او بگوييم قهرمان غريبه ها.
و اين كلمه تركيبي معناي فراواني دارد. ما ايراني ها دوست داريم و سخت علاقه مند هستيم كه او قهرمان خودمان باشد ، نه ديگران و اگر براي غريبه ها هم افتخار آفريني مي كند، آن را از ما دريغ ننمايد. وحيد عزيز ولي از اين قهرماني براي غريبه ها به گونه اي ديگر استفاده مي كند و از اعتراض دم مي زند.
اعتراض قهرمان البته شايد به وضعيت فعلي هاشميان نزديكي داشته باشد او اعتراض فعال را برگزيده و نه اعتراض خاموش را. مرتب سخن مي گويد و وقتي سخن مي گويد بيت الغزل گفته هايش، بي مهري فوتبال ملي به اوست. زماني كه در ژاپن او را به نيمكت دوختند، در لبنان او را از تركيب خارج كردند و خلاصه از اين گونه حرف ها.
در مورد نيامدن او به تيم ملي ، نام بازيكني ديگر را پيش كشيدند و او را مسبب نيامدن وحيد دانستند اما او خود حرف ديگري مي گويد: "آقاي دايي خودش در تركيب تيم ملي بود. پس نيازي نبود كه براي بازي كردن دست به اين كارها بزند. "
او دخالت دايي را رد مي كند.
وحيد هاشميان بازيكن عجيبي است. بچه خوبي است خيلي بچه مظلومي است . آدم گاهي دلش براي او مي سوزد. زود عصباني مي شود و وقتي عصباني شد لحن صدايش تغيير مي كند. ديشب در تلويزيون ديديم وقتي به تيمي در آلمان گل زد به دستش بوسه زد و بعد آن را بر پيشاني چسباند، مثل كاري كه مقدس است، او از خداوند تشكر كرد. وحيد هاشميان بايد بداند كه بازي كردن در تيم ملي هم مقدس است ، هر چند كه ما براي اعتراض او حق قائليم.
ايپنا: دوست داريد به حال و هواي گذشته ها برويم؟
هاشميان: اتفاقا به ياد همان روزها افتادم. يادش بخير، البته ما بيشتر در نازي آباد تمرين مي كرديم . آقاي پرورش خيلي براي بچه ها زحمت مي كشيد روزهاي خوبي در تيم پاس داشتيم و بالاخره هم اين تيم را به مقصد هامبورگ آلمان ترك كردم اما هميشه گفته ام؛ من پاسي هستم.
ايپنا: از راه سخت هامبورگ تا درخشش در بوخوم ؟!
هاشميان: واقعا سخت بود . لطف خداوند آنقدر هم در كارم تاثير داشت . فقط سه جلسه در تمرينات تيم شركت كردم و بعد هم پاگلز دورف من را پسنديد، اما هنوز هم كارم خيلي سخت بود.
يبوآه در پست من بازي مي كرد و با توجه به اسم و رسم او كمتر فرصتي به من مي رسيد در همان شرايط هم در هر بازي 20 يا 30 دقيقه فرصت پيدا مي كردم كه به ميدان بروم در سيستم تيم ما فقط يك مهاجم وجود داشت كه طبيعتا نمي شد من بازي كنم و البته خودم به اين شرايط قانع نبودم و مي خواستم فرصت بيشتري پيدا كنم.
ايپنا: مهدوي كيا چطور جايگاه ثابتي پيدا كرد؟
هاشميان: مهدوي كيا شش ماه زودتر از من به هامبورگ پيوست در حالي كه پاگلز دورف او را از جام جهاني مي شناخت و البته در پست مهدوي كيا هم مشكل زيادي وجود نداشت. به هر حال او توانست جاي ثابتي در هامبورگ پيدا كند و در نهايت هم موفق باشد.
ايپنا: با توجه به فاصله سطح فوتبال ايران و آلمان از نظر شرايط بدني مشكلي نداشتي؟
هاشميان: فكر مي كنم در قدرت بدني كمبودي نسبت به آلماني ها نداشتم فقط از نظر استفامت كمي با مشكل مواجه بودم كه آن هم با تمرينات مداوم برطرف شد. در بوندسليگا نياز به دوندگي و انرژي بيشتري بودكه اوايل كمي برايم مشكل ساز مي شد اما حالا به اين شرايط هم عادت كرده ام .
ايپنا: چه شد كه مهاجم نيمكت نشين هامبورگ به ستاره بوخوم تبديل شد؟
هاشميان: شرايط دشواري پيش آمده بود ، با دو فصل نيمكت نشيني در هامبورگ بايد به تيم جديدي ملحق مي شدم. هامبورگ هم اگر مي خواست مي توانست يك فصل ديگر مرا نگه دارد اما اين طور نشد. و خدا را شكر كه تصميم درستي گرفت.
بازيكني كه در دو فصل بازي نكرده بود ، بايد در تست بوخوم شركت مي كرد كه خدا را شكر در تست هم موفق شدم. مصدوميت، بدشانسي ، سقوط به دسته دوم باشگاه هاي آلمان و مشكلات ديگري هم بود كه پشت سر گذاشتم و هيچ وقت نا اميد نشدم.
ايپنا: هيچ وقت نترسيدي كه موفق نشوي ؟
هاشميان: نمي گويم كه اصلا نترسيده ام چون همه آدم ها مي ترسند اما در فوتبال هيچ وقت نترسيدم. مطمئن باشيد كه اگر در همان روزها فكر نمي كردم كه روزي مي توانم در بوخوم اين قدر موفق باشم اصلا نمي ماندم و مثل خيلي هاي ديگر بر مي گشتم.
ايپنا: اصلا چرا هاشميان مثل خيلي از لژيونرهاي ديگر ناكام نشد؟
هاشميان: نمي خواهم بگويم كه از همه بهتر بوده ام ولي در مورد خودم بايد بگويم كه هيچ وقت نااميد نشدم. خيلي وقت ها مي شنيدم كه مي گويند از من قطع اميد كرده اند و در ايران مي گويند؛ هاشميان تمام شد اما خودم اين طور فكر نمي كردم.
هميشه فكر مي كردم كه براي پيشرفت بازهم فرصت دارم البته در اين بين تيم ملي هم خيلي وقت ها يك باره حركت من را متوقف مي كرد. نمي خواهم همه گناه ها را به گردن تيم ملي بگذارم، اما به هر حال مشكلات زيادي از اين طريق براي من پيش آمد.
ايپنا: بالاخره خودت شروع كردي. بهتر است ما ديگر نپرسيم و خودت توضيح بدهي!
هاشميان: مي خواهيد اين روزنامه هاي چند روزه را بخوانيد تا بازهم تكرار نكنم؟!
البته با اين حال فكر مي كنم هر چه قدر هم كه بگويم باز هم تمام نمي شود. حرف هايي كه روزي چهار پنج بار بر زبان مي آورم.
ايپنا: پس باز هم بگو!
هاشميان: نمي خواهم مظلوم نمايي يا شكايت كنم، اما اگر اين قدر سوال مي كنند بگذاريد بازهم جواب بدهم.
وقتي تازه در هامبورگ جايگاهي پيدا كرده بودم براي يك بازي عجيب و بي فايده با ژاپن دعوت شدم. رفتم و با يك مصدوميت شديد برگشتم و در حالي كه قرار نبود از من استفاده بشود. بعد هم با يك انتقاد ساده محروم شدم! يك سال بعد جلال طالبي براي باشگاه فكس فرستاد كه شما مهدوي كيا را در اختيار داشته باشيد و وحيد را به تيم ملي بدهيد. بيش از 40 روز با تيم ملي بودم و براي جام ملت هاي آسيا آماده مي شدم اما فقط در بازي با عراق چند دقيقه به ميدان رفتم در حالي كه قرار بود در تركيب باشم و مطابق معمول چند دقيقه قبل از بازي تركيب تيم عوض شد. ارنج را با نفوذ ديگران تغيير مي دادند.
ايپنا: چه كسي ارنج را عوض مي كرد؟
هاشميان : برويد و از آقاي طالبي بپرسيد، وقتي مي گويد اردو نظم و انظباط نداشت ، بپرسيد كه چرا تركيب را با نظرات اين و آن تغيير مي داد؟ من نبايد بگويم چه كسي يا چه كساني دست داشتند چون اين وظيفه من نيست.
ايپنا: وقتي تو يا ديگر بازيكنان از كسي اسم نمي بريد شايعه ها مطرح مي شوند؛ مي گويند دايي عامل اين نفوذ بود؟
هاشميان: با قاطعيت مي گويم كه اين مساله صحت ندارد، علي دايي يكي از 11 بازيكن اصلي بود كه براي حضور در تركيب نيازي به اعمال نفوذ نداشت. دايي بازي خودش را مي كند و براي تيم ملي هم مفيد است، اما بودند كساني كه به خاطر خودشان در ارنج دخالت مي كردند. موقعيت دايي به خطر نمي افتاد كه بخواهد چنين كاري بكند.
به آقاي طالبي كه مي گويد بازيكنان شب ها از پنجره بيرون مي رفتند بگوييد شما چرا قاطعيت نداشتي و تحت تاثير ديگران بودي؟ فكر مي كنم خود شما مطبوعات هم مقصر هستيد چرا آن روزها ننوشتيد؟ اگر حالا از من مي پرسيد كه چرا به تيم ملي كشورم نمي روم چرا آن روزها ساكت شديد؟
ايپنا: ما مي خواهيم بگوييم، اگر شما سكوت نكنيد . اصلا ما به دنبال همين جواب ها هستيم.
هاشميان: امروز دير شده و هنوز پاسخ سوال هاي آن زمان را نداده ايد . حالا اگر از من مي پرسيد مي گويم كه نمي خواهم مثل يك لقمه آماده باشم. رفتم و زحمت كشيدم حالا بعد از دو سال و نيم يك لقمه هستم كه دوباره دعوت شده ام و البته مي پرسند چرا به تيم ملي نمي آيي؟ بايد دوباره بيايم و بازي كنم تا موقعيتم را از دست بدهم و بازهم از اول شروع كنم؟ تا امروز هم زمان زيادي را از دست داده ام كه فكر مي كنم كافي است. اگر وحيد هاشميان 23 يا 24 ساله به اين موفقيت ها مي رسيد حالا خيلي موقعيت بهتري داشت.
ايپنا: تيم ملي ارزش اين زحمات را ندارد؟
هاشميان: حتما براي من ارزش آن را داشته كه دو سال به خاطر آن نيمكت نشين شده ام اما اگر قرار است در تيم ملي يك بازيكن ذخيره باشم بهتر است كه در يك باشگاه اروپايي براي كشورم افتخار آفريني كنم. موفقيت در فوتبال كشور فقط به درخشش در تيم ملي نيست.
ارزش پيراهن تيم ملي را مي دانم اما واقعا به تيم ملي رسيدن ديگر كار سختي نيست. فقط لازم است با تبليغات آن هم از تيم هاي ملي پيروزي و استقلال خودت را به تيم ملي برساني. مطمئن باشيد اگر اين تصميم را نمي گرفتم شايد حالا در تيم ملي بودم اما ديگر در اروپا بازي نمي كردم و احتمالا به يكي از تيم هاي شهرستاني پيوسته بودم. حالا انصافا خود شما قضاوت كنيد.
اينكه من به عنوان يك ايراني در بوندسليگا درخشش داشته باشم، تبليغات خوبي براي فوتبال ايران نيست؟
ايپنا: اما بازي در تيم ملي خيلي تفاوت دارد؟
هاشميان: فوتبال شغل من است و بايد آن را جدي بگيرم. من به آينده فكر مي كنم.
وقتي رفته ام زحمت كشيده ام و آمده ام حالا نمي توانم اين موقعيت را به خطر بياندازم. در باشگاه خودم موقعيت خوبي دارم و شايد اصلا به صلاح نباشد كه براي نيمكت نشيني به تيم ملي بيايم. شرايط موجود را خودم ساخته ام و نبايد آن را از دست بدهم.
ايپنا: اما حالا شرايط فرق كرده و تو ديگر يك بازيكن نيمكت نشين در تيم ملي نيستي.
هاشميان: درست نيست كه بگويم حتما بايد فيكس تيم ملي باشم . اصلا شايد همين حالا يك بازيكن جوان بتواند به جاي من در تيم ملي باشد و فرصت پيدا كند، چرا من جاي او را بگيرم. در حالي كه او مي تواند در آينده موفق باشد.
ايپنا: حالا نمي خواهي اين خاطرات بد را فراموش كني؟
هاشميان: اصلا صحبت از خاطرات بد نيست همه اين ها براي من تجربه مي شود من اصلا به خاطر اين مسائل از كسي دلخور نيستم و سعي مي كنم در اين مورد فكر نكنم.
ايپنا: پس اين مسائل را فراموش كن. حالا هاشميان چطور ممكن است به تيم ملي بازگردد؟
هاشميان: من اعتقاد و اطمينان و صداقت را نمي بينم. تا اين شرايط نباشد به هيچ وجه!
ايپنا: اعتماد چه طور بايد به وجود بيايد؟
هاشميان: من با فدراسيون هماهنگ مي كنم كه قرار نيست براي بوسان به تيم ملي بيايم. چون مي دانم كه جزء سه نفر منتخب نخواهم بود. آنها هم مي گويند هيچ مسئله اي نيست ، بعد از يك ماه از فيفا شكايت مي آيد كه چرا هاشميان تيم ملي كشورش را همراهي نكرده است ؟ شما بگويد كه اين يعني صداقت و اعتماد؟
ايپنا : علاقه به پيراهن تيم ملي تو را از اين تصميم منصرف نمي كند؟
هاشميان: پوشيدن اين پيراهن آرزوي هر بازيكني است . اما من عاشق شهرت نيستم و مي خواهم مفيد باشم اما اگر قرار نيست بازدهي مناسبي داشته باشم چرا جاي ديگران را تنگ كنم.
بازيكني كه 9 ماه است هيج تيمي ندارد هميشه صفحه اول روزنامه ها است . اما من بايد دو گل به دورتموند بزنم تا يك عكس كوچك من چاپ شود؟ همه اين ها نشان مي دهد كه نيازي به من نيست.
ايپنا: در باشگاه خودت اين مساله جنبه منفي ندارد؟
هاشميان: معلوم است كه دارد. بيشتر بازيكنان ما در كشور خودشان ملي پوش هستند. وقتي همه براي بازي هاي ملي مي روند، من بايد بمانم آن هم در شرايطي كه تيم ملي كشورم در يك بازي رسمي حضور دارد. ولي من بايد بوخوم را در بازي هاي دوستانه با تيم هاي دسته سومي و چهارمي همراهي كنم.
ايپنا: ما هنوز جواب اصلي سوال خودمان را نگرفته ايم. وحيد هاشميان با چه شرايطي باز مي گردد؟
هاشميان: رو راست و صادق باشند، فقط همين.
من نمي گويم كه خودشان را اصلاح كنند فقط مي خواهم همه چيزصادقانه و دوستانه باشد. اگر مي گويند بيا و به خاطر مردم بازي كن براي همان مردم بگويند كه تا امروز چه اتفاقاتي افتاده است. بگويند كه از من شكايت كرده اند اما خودشان انكار مي كنند. اگر اين ها صداقت است حق با شماست. به خدا مردم همه چيز را مي دانند اگر صحبت آنها است كه مردم هميشه به من لطف داشته اند. در بوخوم ايراني هاي زيادي نيستند اما در همان جا هم لطف زيادي به من داشته اند. در اين جا فكر نمي كردم گل هاي من تا اين اندازه براي مردم مهم باشد اما آنها توجه زيادي دارند و بازي هاي ما را پيگري مي كنند.
به خدا من هم اين مردم را دوست دارم.
ايپنا: همين مردم بازگشت تو را مي خواهند.
هاشميان: بعضي از اين حرف ها جنبه احساساتي دارد در حالي كه من مي خواهم در مقام منطق و استدلال تصميم درستي بگيرم.
اگر مي خواستم روي احساسات تصميم بگيرم به اين موفقيت هاي نمي رسيدم . ايپنا: مثل آلماني ها ، عقل گرا شده اي؟
هاشميان: فكر نمي كنم اينطور باشد . باور كنيد كه پوشيدن پيراهن تيم ملي هنوز هم براي من آرزو است.
ايپنا: بالاخره اين مساله چطور حل مي شود؟
هاشميان : ديگر نمي توانم توضيح بدهم چون واقعا خيلي از اين حرف ها را تكرار كرده ام. من به خاطر تيم ملي خيلي ضرر كرده ام در حالي كه تيم ملي من را به اين موقعيت نرساند.
با اطمينان مي گويم كه موقعيت كنوني خود را مديون تيم ملي نيستم . در عين حال ضررهاي زيادي به من وارد شد كه بعضي وقت ها ضررهاي مالي هم بود.
ايپنا: مثلا اينكه شما خودتان بايد براي بازي تيم ملي بليط بگيريد؟ هاشميان: اين مساله اهميت ندارد. براي من هزينه بليط چيز مهمي نيست . هر چند درست آن است كه فدراسيون اين هزينه ها را بپردازد اما ضررهاي مالي من خيلي سنگين تر بوده است.
باور كنيد ضررهاي مالي اصلا اهميت ندارد من وقت زيادي را از دست داده ام. امروز يك بازيكن 27 ساله هستم در حالي كه اگر 22 ساله بودم ، موقعيت خيلي بهتري داشتم.
من دنبال حاشيه نبودم اما از اشتباهات ديگران ضربه خوردم و حالا نمي خواهم كه باز هم اين تجربيات ناموفق را تكرار كنم. همه اين زحمت ها با چند اشتباه ساده بر باد مي رود.
ايپنا: ختم كلام اينكه وحيد هاشميان نمي خواهد به تيم ملي بيايد؟ هاشميان: فعلا تصميم ديگري ندارم. بهتر است تمامش كنيد. اصلا ديگر از تيم ملي نپرسيد چون واقعا خسته شده ام.
ايپنا: با اين موفقيت هايي كه به دست آوردي بازهم مي خواهي در بوخوم بماني؟
هاشميان: فعلا كه قرارداد دارم اما واقعا من به بوخوم علاقه زيادي دارم . شرايط خيلي بدي داشتم كه به اين تيم آمدم و با اعتماد آنها به موفقيت دست پيدا كردم. من قدر اين شرايط را مي دانم و حالا دوست دارم كه تا حد توان براي موفقيت بوخوم زحمت بكشم اين جا شرايط خوبي دارم و الان هم به ادامه موفقيت هايم در نيم فصل دوم فكر مي كنم هر چند سرو صداهايي در مورد يك پيشنهاد جديد وجود دارد.
ايپنا: از چه تيمي؟
هاشميان: خبرش را همين امروز در يكي از روزنامه هاي آلماني ديدم به زودي اين خبر منتشر مي شود يك پيشنهاد از بوندسليگا است. يكي از تيم هاي بالاي جدول.
ايپنا: حتما اشتوتگارت يا بايرمونيخ است؟
هاشميان: يكي از همين ها است!
ايپنا: خوب بازي پاس و استقلال چطور بود؟
هاشميان: بازي خوب و نزديكي بود كه البته فرصت هاي زيادي را هر دو تيم از دست دادند. دفاع بد كار نمي كرد اما واقعا پيشرفت هاي زيادي ديدم و فكر مي كنم هر دو تيم برنامه هاي خاصي داشتند به خصوص پاس روي نقاط ضعف دفاع استقلال خيلي كار كرده بود.
ايپنا: چه تفاوتي با گذشته احساس كردي؟
هاشميان: خيلي چيزها عوض شده بود همه بازيكنان نيمكت نشين و مربيان لباس هاي منظمي داشتند كه اين نشان دهنده انضباط خوبي است. البته تا جايي كه يادم مي آيد پاس هميشه تيم منظمي بود. پاس بدون تماشاگر، 4 بار قهرمان ايران شد و يك بار هم قهرمان آسيا.
پاس هميشه مربيان خوبي هم داشت. مربياني مثل كريمي ، شاهرخي و...
ايپنا: خودت چطور به پاس پيوستي؟
هاشميان: در فتح بازي مي كردم كه آنجا زوج خداداد در خط حمله بودم و خيلي از اين موقعيت لذت مي بردم آخرش در فتح مصدوم شدم در حالي كه باشگاه اصلا براي درمان آسيب ديدگي كمك نكرد و با پول خودم فيزيوتراپي كردم. بالاخره به پاس آمدم و بعد از مدتي باشگاه فتح مدعي شد كه هاشميان بازيكن ما است بالاخره به هر نحوي رضايت نامه ام را گرفتم ، يادش بخير.
ايپنا: حالا اگر بخواهي به فوتبال ايران باز گردي چه تيمي را انتخاب مي كني؟
هاشميان: در موردش فكر نكرده ام. هيچ تيمي را انتخاب نكرده ام اما بيشتر به مربيگري فكر مي كنم چون خيلي دوست دارم مربي شوم.