خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس قهرماني - همگاني
بوكسوري قهرمان، روزهاي خوش گذشته را در آيينهي طلايي عمرش، كه ثمرهاي جز حسرت در پي نداشته است، مرور ميكند؛ اي كاش در عصر فوتبال زدهي ورزش كشورمان، كمتر توجهي نيز به قهرمانان ساير رشتههاي فقير ورزش ميشد، قهرماناني كه سالهاي جوانيشان را تقديم ايران كردهاند تا با كسب افتخارات جهاني، نام ايران را سربلند كنند.
چندي پيش قهرمان بوكس ارتشهاي جهان و آسيا، همراه پروندهي پزشكي پر از ابهام و به علت جراحتي كه در ناحيهي گردن وي مشاهده ميشد، در بيمارستان خاتمالانبيا تحت درمان قرار ميگيرد. ولي مسوولان اين بيمارستان با اطلاع از عدم توانايي وي براي پرداخت هزينههاي درمان، به دنبال پانسمان سطحي جراحت، پيرمرد 60 سالهاي را كه زماني پيامآور شادي براي ملت ايران بود، با بياحترامي و در وضعيت اسف بار روحي، مورد بيمهري قرار داده و در كنار خيابان، بيپناه و درمانده رها ميكنند تا شاهد به ثبت رسيدن نقطهي تاريكي در تكريم بيماران قهرمان باشيم.
پس از گذشت چند روز، يكي از اورژانسهاي شبگرد با اطلاع رساني مردم، جسم بيجان قهرماني را به بيمارستان شهداي تجريش منتقل ميكند، ولي در آنجا نيز پس از انجام معاينات، كمك موثري در حق وي صورت نميگيرد و مددكار اين بيمارستان با همياري فراوان، فدراسيون بوكس و مسوولان ورزش را در جريان بيچارگي و درماندگي قهرمان سابق قرار ميدهد، تا زمينههاي بستري شدن وي را در بيمارستانهاي ويژه از كار افتادگان، فراهم كنند، تلاشهاي اين مددكار نيز كارگر نشده و به دليل موارد پزشكي موجود در پرونده، همچنين مشكلات روحي و رواني بيمار، با تشخيص پزشكان وي به بخش رواني بيمارستان طالقاني! منتقل و تحت مراقبت قرار ميگيرد، كشميري به خبرنگار ايسنا ميگويد:« نميدانم چرا من را در بيمارستان رواني بستري كردهاند؟!»
مسعود كشميري، قهرمان بوكس در سالهاي 52 ـ 1345 از چهرههاي شاخص و برتر اوزان 61، 71 و 75 كيلوگرم كشور، آسيا و جهان بوده و در هر سه وزن موفق به كسب مقام قهرماني آسيا شد.
وي از همان سنين جواني سختيها و مشقتهاي فراواني را متحمل شد و در راستاي حوادثي كه موجب وارد آمدن صدمات بسيار روحي بر او شد، قرار گرفت. كه همهي اين عوامل، زندگي اين قهرمان را از روند عادي خارج ميسازد. دلايل بوجود آورندهي چنين شرايطي حتي براي نزديكترين دوستانش نيز مجهول است و كساني هم كه اطلاعي در اين مورد دارند، از بيان واقعيت خودداري ميكنند!!
كشميري در گفتوگو با خبرنگار ايسنا، ميگويد:« وضعيت جسمانيام مناسب است و به راحتي ميتوانم صحبت كنم، البته فكر ميكنم به روزهاي آخر زندگيام نزديك شدهام و به همين دليل نيز بستريام كردهاند.»
وي با ديدن عكس دسته جمعي تيم ملي بوكس كه خود در آن حضور دارد، به وجد آمده و خاطراتش تجديد ميشود و با معرفي دوستان ملي پوشش، ميگويد:« چرا بايد قهرمانان روي تخت بيمارستان بميرند، آرزويم قهرماني است و نميدانم چرا بر روي تخت بيمارستان هستم، دوست دارم دوباره به همان روزها بازگردم.»
كشميري در ادامه از بيمهريها گفت و اضافه كرد:« سالها در كنار خيابان زندگي كردهام و هيچ مرجعي نيز حمايتم نكرده، هم اكنون از وضعيتم راضيام و هيچ گاه فكر نميكردم كه سرنوشتم اين گونه رقم بخورد، نميدانم پس از اينكه حالم خوب شد، كجا بايد بروم، سرپرستي ندارم و هيچ كاري نيز از پدر 90 سالهام بر نميآيد.»
حسين نوهرودي، مربي سابق تيم ملي و يكي از قهرمانان بوكس كه با مسعود كشميري، در تيم ملي عضويت داشته در مورد وي ميگويد:« در زندگي گذشتهي كشميري خاطرات خوشي از وي به ياد دارم و يكي از سعادتهايي كه در زندگي نصيبم شده، آشنايي و دوستي با او بوده است، وي از قهرمانان با هوش و قدرتمند تيم ملي بود كه افتخارات بسياري را براي كشورمان به ارمغان آورد و حضورش در كنار ديگر مليپوشان و در سفرهاي خارجي موجب انبساط خاطر اعضاي تيم ميشد. وي بسيار با محبت و با اخلاق و مسلط به زبان لاتين بود و تا آنجايي كه به ياد دارم چندين بار قهرماني آسيا را تكرار كرد.»
نوهرودي با اظهار تاسف از شرايط بوجود آمده براي اين قهرمان، ميافزايد:« از همان روزهاي نخستين بيماريش، تنها به علت علاقه و دوستي كه در گذشته بين ما بود، و نه به عنوان نمايندهي فدراسيون، همواره پيگير مشكلاتش بوده و هستم و بايد اعتراف كنم كه نميتوانم رقم خوردن چنين روزهايي را آن هم براي يك قهرمان ورزشي باور كنم، ورزشكاري كه ميتوانست در ميادين آنگونه پيكار كند، چرا بايد دچار چنين وضعيتي شود؟»
پزشك معالج مسعود كشميري، دكتر حمديه، متخصص روانپزشكي، نيز در مورد وضعيت جسماني او به ايسنا، گفت: عوامل روحي، رواني بسياري در پيدايش بيماري رواني وي نقش داشته، از جمله مشكلات خانوادگي، شوك روحي شديدي را بر او وارد ساخته و ضربات مشتي كه در ورزش به سرش وارد شده است در بوجود آمدن اختلالات عصبي بيتاثير نبوده است، استرسها و ناكاميهايي كه در زندگي پيش رويش بوده وي را در معرض مشكلات عديدهي جسمي و ذهني قرار داده است.
دكتر حمديه افزود: در روزهاي نخستين بستري شدنش در بيمارستان، در شرايط بسيار بدي به سر ميبرد و حتي قادر به تكلم نبود و از مشكل قلبي نيز رنج ميبرد ولي پس از انجام درمان اوليه ـ الكترو شوك ـ (انتخاب رواني) به سخن آمد و ارتباط برقرار كرد.
اين متخصص روان شناسي خاطرنشان كرد: اطلاعات كاملي از علت جراحت در ناحيهي گلوي اين بيمار موجود نيست و تا كنون نيز بيمارستان خاتمالانبيا توضيحي در اين مورد ارايه نداده، البته با پيگيريهاي بيشتر به دنبال يافتن نقاط ابهام پروندهي پزشكي وي هستيم.
وي در پايان، گفت: به قهرماني مسعود كشميري، ارج نهاده نشده و همانند تكه گوشتي تحويل بيمارستان شد، به طوري كه در بهت رواني به سر ميبرد، لذا با ادامهي درمان وي قصد داريم شرايط بهتري را برايش فراهم كنيم.
بنابرگزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مسعود كشميري روزهاي بسيار سختي را سپري ميكند، در حالي كه هيچ مرجع مشخصي از وي اعلام حمايت نكرده است. چندي پيش صندوق حمايت از قهرمانان و پيشكسوتان نيز با تبليغات و شرح حال فراوان از سوي سازمان تربيت بدني شكل گرفت و رييس سازمان تربيت بدني بارها در مصاحبههاي خود اعلام كرد پس از اين پيشكسوتان و قهرمانان، داراي مرجع و حمايت كنندههايي هستند كه حقوق آنها هيچ گاه تضييع نخواهد شد، اين مرجع قانوني طي روزهاي گذشته شكل قانوني به خود گرفت و اعضاي هيات امنا و مسوولان آن نيز مشخص شد. نوشتن چنين مطالبي بسيار زيباست؛ حمايت از قهرمانان، ارج نهادن به پيشكسوتان و هزاران شعار ديگر! اما اگر بدانيم با چه دليل قانع كنندهاي مسعود كشميري بايد در بدترين شرايط، روزهاي آخر عمر خود را سپري كند، بدون آنكه دست نيازي به سوي مسوولان ورزش كشور دراز كرده باشد؟
در اين ميان دغدغهي تامين آتيهي ديگر قهرمانان و پيشكسوتان ورزشي كه سالهاي جوانياشان را تقديم كشورشان كردهاند، همچنان به قوت خود باقي است. حال اين كه اجراي قوانين صندوق حمايت از قهرمانان پيشكشي است براي آنان كه تنها شعار ميدهند...!