همه چيز با ۷ مرگ آغاز شد. پيش از آن انگار هيچ چيز مشكلى نداشت. چمن سبز بود، آزادى زيبا بود و تماشاگران، بهترين دنيا. از فوتبال مى نويسيم. از مسابقه ايران - كره شمالى كه قرار است جمعه در آزادى ديگرى برگزار شود. اين يك شعار است: «جمعه آزادى ديگرى مى بينيد.» مى دانيم كه گفته اند از سال هاى پيش در فكر تحول بوده اند اما چه كنيم كه انقلاب بعد از مرگ ۷ تماشاگر در مسابقه با ژاپن شروع شد. ماجراى مرگ آن ۷ تماشاگر ساده بود. آنقدر بى اهميت كه مسؤولان جريمه فيفا را باور نداشتند!
ظاهراً مثل هميشه ديگران كاسه داغ تر از آش بودند كه ماجرا را جدى تر گرفتند. حالا هر چه كه بود، انقلاب در نحوه استقرار تماشاگران در ورزشگاه آزادى آغاز شد. فردا اولين تجربه است. اولين دفعه اى كه آزادى را شكل ديگرى مى بينيم.
آزادى، پيش از سوت آغاز چه شكلى دارد؟ اين بهانه اى است براى نوشتن مطلبى درباره مسابقه ايران - كره شمالى. از سفره غذا آغاز مى كنيم. برايتان پيش آمده كنار سفره اى بنشينيد كه پر از كمبود است؟ روى اين سفره ها قضيه «از كمى زياد آمدن» شكل مى گيرد؛ همه چيز كم است و عاقبت همه چيز زياد مى آيد. آزادى، روز جمعه چقدر به اين سفره ها شبيه است!
آزادى را با صد هزار تماشاگر به خاطر مى آوريم اما در اين ورزشگاه وقتى كه بيش از ظرفيت هم بليت مى فروشند، جا براى نشستن پيدا نمى شود، چه برسد به روزى كه بگويند تنها ۳۰ هزار قطعه بليت فروخته مى شود. حالا احتمالاً همه به اين فكر مى كنند كه بليت گيرشان نمى آيد و همين شايد باعث شود طبقه اول آزادى هم كاملاً پر نشود. ما از ماجراى «از كمى زياد آمدن» مى ترسيم. حكايت، حكايت سفره هاى پر از كمبود است كه هميشه رويشان غذا زياد مى آيد!
به خاطر كشته ها
«انقلاب بدون خون ممكن نيست.» اين تفكر چنان در مغزهايمان ريشه دوانده كه انگار راهى غير از اين براى ايجاد تحول وجود ندارد. قرار است جمعه آزادى ديگرى ببينيم و رسيدن آزادى به اين تحول - كه لايق ارائه شعار باشد - چند سطل رنگ مى خواست و بليت هايى به رنگ صندلى هاى آزادى!
حتماً بايد ۷ نفر مى مردند و ايران با محروميت فيفا مواجه مى شد تا آزادى را شكل ديگرى ببينيم. براى مسابقه جمعه ديگر فرآيندى به نام انتظار در صف هاى طولانى بليت وجود ندارد. سازمان تربيت بدنى با هماهنگى مؤسسه مالى و اعتبارى بنياد، اقدام به فروش بليت هاى مسابقه ايران - كره شمالى، در ۲۲ شعبه اين مؤسسه كرده است. پيش فروش بليت ها از پنجشنبه آغاز شده. اگر مى خواهيد جايى ميان ۳۰ هزار تماشاگر اين بازى پيدا كنيد، فقط پنجشنبه تا ساعت ۳۰:۱۴ وقت داريد كه خودتان را به يكى از شعبه هاى مؤسسه مالى و اعتبارى بنياد برسانيد. زرد، قرمز، آبى، سبز. اين رنگ ها آدم هاى منظم را خوشحال مى كنند.
قرار است هر كسى سر جاى خودش بنشيند. روى اين بليت ها حتى شماره جايگاه شما ثبت شده تا بيهوده از سر صبح روى صندلى ورزشگاه ننشينيد. بنابراين براى تماشاى مسابقه كه ساعت ۱۹ برگزار مى شود، حتى مى توانيد ساعت ۵۹:۱۸ در ورزشگاه باشيد و در جايگاه خودتان بنشينيد. مى بينيد كه چه ساده مى شود، آزادى را شكل ديگرى ديد. كاش قبل از مردن ۷ نفر زير دست و پا اين كارهاى ساده انجام مى شد. اما ببخشيد مثل اينكه يادمان رفت انقلاب بدون خون مفهومى ندارد!
راهنما
اين آدرس را يادداشت كنيد:
WWW.iriff.ir
امروز پيش از خروج از خانه سرى به سايت فدراسيون فوتبال بزنيد تا بتوانيد نزديك ترين شعبه مؤسسه مالى و اعتبارى بنياد به محل سكونتتان براى خريد بليت را انتخاب كنيد. در اين سايت آدرس دقيق ۲۲ شعبه محل فروش بليت ارائه شده است. بقيه ماجرا غلبه بر حس نااميدكننده «از كمى زياد آمدن» است و بعد هم گذاشتن يك اسكناس سبز يا آبى در جيب. قيمت بليت هاى مسابقه ايران - كره شمالى، ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ تومان در نظر گرفته شده. نكته مهم ديگرى كه حتماً بايد به خاطر داشته باشيد، اين است كه شبانه خوابيدن پشت درهاى آزادى ديگر نه افتخار است و نه حتى زرنگى. طبق اعلام سازمان تربيت بدنى، درهاى آزادى ساعت ۱۴ به روى تماشاگران باز مى شوند. بنابراين بيهوده زرنگ نباشيد!
باورمان نمى شود
عادت نداريم آزادى را شكل ديگرى ببينيم. هر كس كه رفتن به ورزشگاه برايش تبديل به عادت شده باشد، اين جمله را خوب مى فهمد. حالا چاره اى نداريم جز اينكه مرغ خيال را پرواز بدهيم و آزادى را در شكل تازه اش تصور كنيم.
خوشحاليم، اما اين نظم را باور نداريم! اين جماعت كه براى ديدن فيلمى از «عباس كيارستمى» به ورزشگاه نمى آيند تا مثلاً به شماره هاى روى بليت وفادار باشند. تازه توى سينما هم كم پيش مى آيد كه مجبور نباشى به كسى بگويى: «دوست عزيز، شما جاى من نشسته ايد» و جواب بشنوى: «حالا چه فرقى مى كند، شما روى يك صندلى ديگر بنشينيد.» اين نكته را در ذهن داشته باشيد و خيالتان را ببريد به ورزشگاه آزادى. قرار است بزودى تماشاگران روى صندلى هاى شماره گذارى شده بنشينند. جماعتى را تصور كنيد كه براى تماشاى مسابقه هاى تيم ملى ايران به ورزشگاه مى آيند و قرار است به شماره هاى صندلى كه روى بليتشان نوشته شده، وفادار باشند. باورتان مى شود تمام آن صد هزار نفر بدون دردسر بروند روى صندلى خودشان بنشينند؟
راستش نيازى به پيش بينى نيست، يقين داريم كه اين شماره صندلى ها هم بزودى تبديل به سوژه اى تازه براى مطبوعات مى شود. راستش ما به وفادارى به رنگ بليتها هم شك داريم، چه برسد به شماره صندلى. اين وسط فقط يك نكته باقى مى ماند. اينكه قرار است از اين پس آزادى ديگرى ببينيم. پس به خاطر وفادارى به اين شعار سر صندلى چانه نزنيد و جاى ديگرى بنشينيد. البته، لطفاً!
خطر
اين بازى خطرناك است. نام كره شمالى، شما را ياد چيزى نمى اندازد؟ مثلاً اختلال در بازى، جريمه و محروميت از حضور تماشاگران ايرانى در يك بازى داخلى. نزديك به ۲ سال پيش بود كه مسابقه ايران - كره شمالى در ورزشگاه آزادى به جنجال كشيده شد. يادتان باشد كره شمالى چيزى براى از دست دادن ندارد، اين ما هستيم كه براى رسيدن به جام جهانى بى تابى مى كنيم. بهانه دست اين تيم خطرناك ندهيد كه فيفا منتظر است!
دختران انتظار
كودكى هايمان را خوب به خاطر مى آوريم. روزهايى كه اگر بزرگترى نبود تا دستمان را بگيرد و به ورزشگاه ببرد، چاره اى جز حسرت خوردن برايمان باقى نمى ماند. اصلاً ما دلگيرى غروب جمعه را با همين نرفتن ها درك كرديم. آن روزها از دست دادن هر مسابقه فوتبال، بزرگترين افسوس دنيا بود. بزرگتر كه شديم، همين كه پاى رفتن پيدا كرديم، ديگر شوقى براى نشستن روى سكوهاى ورزشگاه نبود و... بگذريم، فقط اين حكايت عشق بانوان به حضور در ورزشگاه ما را ياد كودكى هايمان انداخت.
براى گفتن از بزرگترين حسرت بانوان خيلى چيزها نوشته اند. از يك SMS طنز روى صفحه موبايل بگيريد تا بحثهاى فلسفى، اما اينجا در ايران، قطعاً يكى از بزرگترين حسرت هاى بانوان - يا دست كم برخى از آنها - حضور نداشتن در ورزشگاه فوتبال است. بانوان فراوانى را مى شناسيم كه اين حسرت را در دل دارند. آنها منتظر فرا رسيدن روزى هستند كه بتوانند مثل مردها پا به ورزشگاه بگذارند. اين هم تحول ديگرى است كه در بازى هاى دوستانه ايران آغاز شد و قرار است كه مسابقه ايران - كره شمالى پررنگ تر شود. در اين مسابقه ۲۰ نفر از طرفداران ايران از بانوان عشق فوتبال هستند. خوشبخت ترين بانوان ايران مثلاً كسانى هستند كه به عضويت تيم فوتسال ايران درآمده اند يا در زمينه فوتبال بانوان فعاليت مى كنند. به هر حال تحول بايد از جايى آغاز شود. در خيابان به اطرافتان نگاه كنيد، همه چيز آنقدر ذره ذره تغيير كرد كه حالا اصلاً تا به مغزت فشار نياورى، باورت نمى شود كه گذشته شكل ديگرى بوده است. پس دختران انتظار - بانوان عشق فوتبال - بايد به اين ۲۰ نفر اميدوار باشند تا نوبت نشستن خودشان كنار اين ۲۰ نفر فرا برسد. اتفاقاً ما هم اميدواريم، فقط اميدواريم ماجرا شبيه حسرت كودكى هاى ما و بى ميلى بزرگسالى هايمان نباشد!
بچه ها نيايند
همه چيز براى اينكه آزادى را شكل ديگرى ببينيم، آماده است، اما بايد حساب همه چيز را كرد. تا حالا تجمع ۳۰ هزار نفر در آزادى كسى را نكشته، با اين حال چه تضمينى وجود دارد كه بچه ها زير دست و پا له نشوند؟ فردا بچه ها را به آزادى نبريد. اين يك دستور است. تعجب نكنيد، تغيير، قربانى هم مى خواهد، حالا جاى بچه ها با بانوان عوض شده، فقط همين!