جمعه 31 تير 1384

خداحافظي هفتمين رييس ورزش؛ مهرعليزاده: رغبتي براي ماندن ندارم، ايسنا

* سليقه‌اي كار نكرده‌ام كه سليقه بعدي آن را كنار بگذارد

* روي گنج نشسته ايم و گرسنگي مي‌كشيم!

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ورزشي - سازمان ورزش

مهندس محسن مهرعليزاده در دوره‌ي دوم دولت آقاي خاتمي و در سال 1380 بود كه مديريت ورزش كشور را به عنوان رييس هفتم، به دست گرفت. پيش از اين نيز هاشمي‌طبا در دوره‌ي دوم دولت هاشمي رفسنجاني و دوره‌ي اول دولت خاتمي، غفوري‌فرد در دوره‌ي اول دولت هاشمي رفسنجاني، درگاهي در دوره‌ دوم دولت حضرت آيت‌ا...خامنه‌اي، اسماعيل داودي شمسي در دوره‌ي اول دولت حضرت آيت‌ا... خامنه‌اي، مصطفي داودي در دولت شهيد رجايي و شاه‌حسيني در دولت مهندس بازرگان بر ورزش كشور مديريت كرده بودند.


چهار سال مي‌گذرد و رييس سازمان تربيت بدني هم اكنون آخرين روزهاي رياست خود را مي‌گذراند. او كه پيش از اعلام كانديداتوري‌اش براي رياست جمهوري علاقه‌ي زيادي نسبت به ادامه‌ي كار در ورزش داشت و تاكيد مي‌كرد، اگر در انتخابات پيروز نشود، مي‌ماند و كار را در ورزش تمام مي‌كند، اينك نظر ديگري دارد.


وي كه اقدامات پايه‌گذاري شده در دوره‌ي دوم دولت خاتمي را متفاوت از هر دوره‌ي ديگر مي‌داند، هم اكنون شرايط را به گونه‌يي ارزيابي نمي‌كند كه فعاليت خود را در ورزش ادامه دهد.

سوال خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در نشست با معاون رييس جمهور اين بود؛ شما گفتيد مي‌مانيد و كار را تمام مي‌كنيد، آيا هم اكنون كه مي‌رويد كار شما ناتمام مي‌ماند؟

مهرعليزاده تاكيد دارد مدير بعدي نمي‌تواند خارج از مسايلي كه طي چهار سال گذشته پايه‌گذاري شده حركت كند:« بي‌ترديد اگر مدير بعدي با مقوله‌هاي مديريتي كلان ناآشنا و تجربه‌ي لازم را نداشته باشد، در روند كار تاثيرگذار است، اما روند كار متوقف نخواهد شد. من سعي كرده‌ام هيچ‌گاه كار سليقه‌اي انجام ندهم كه نفر بعدي با سليقه‌ي خود آن را كنار بگذارد. بنابراين نمي‌تواند صد در صد آنچه انجام شده را ناديده بگيرد. اتفاقا تفاوت اين دوره با دوره‌هاي قبل اين است كه مسايلي پايه‌گذاري شده كه مدير بعدي نمي‌تواند خارج از آن حوزه كار كند. به طور مثال وقتي در نظام جامع تربيت‌بدني و ورزش شوراهايي طراحي شده كه روي ورزش تمام ارگان‌ها نظارت كند، هيچ رييس ورزشي از اين مقوله بدش نمي‌آيد. در بدترين شرايط كه مديري بيايد و با شرايط آشنايي نداشته باشد، (اميدوارم مديري بيايد كه به مديريت كلان تسلط داشته باشد) شايد يك كندي در پيشرفت كار صورت بگيرد (اميدوارم صورت نگيرد) اما اين نظام طراحي شده از بين نمي‌رود.»

رييس سازمان تربيت بدني پيش از اين براي ادامه‌ي فعاليت‌ در ورزش بيشتر راغب بود در حالي كه هم اكنون ديدگاه وي با چرخشي جدي روبروست. وي پاسخ مي‌دهد:« به هر حال بايد با فراهم بودن مجموعه شرايط ، مدير انگيزه‌ي لازم براي تداوم كار را داشته باشد؛ شايد آن زمان كه كانديدا نشده بود و پيش‌بيني‌هايي از وضعيت دوره‌ي پس از خاتمي داشتم، اين علاقه‌مندي وجود داشت كه كار را ادامه دهم، ولي هم اكنون تصوراتم ازآينده با پيش بيني‌هايي كه در گذشته انجام دادم، متفاوت است.»

پس رغبتي براي ادامه‌ي كار نداريد؟« بايد شرايط به گونه‌اي باشد كه مدير رغبت لازم را داشته باشد. به نظر مي‌آيد افراد ديگري هستند كه مي‌توانند كار را با همين رغبت انجام دهند. آن روزها كه اين حرف‌ها را مي‌زدم، تصورم اين بود كه كارهاي نيمه تمام زيادي در ورزش هست، واقعا كارهاي نيمه تمام و تكميلي وجود دارد. به عبارت ديگر بيست سال طول مي‌كشد تا صد و هشتاد طرح موجود درنظام جامع تربيت بدني و ورزش به اجرا برسد؛ مانند آن چيزي كه در استراليا اجرا شد. بديهي است، ايستادن پاي كار و نتيجه گرفتن طي چند سال آتي ايده‌آل مديري است كه خودش اين وضعيت را ايجاد كرده، اما واقعا از اين كه حركت بازگشت به عقب خواهد داشت، نگران نيستم؛ اگر اين نظام جامع تربيت بدني و ورزش را بعد از بيست سال، صد در صد كار بدانم، واقعا نزديك به هشتاد درصد كار صورت گرفته و بقيه‌ي كار، مراقبت كردن و اجراي صحيح آن است، بنابراين هم‌اكنون كه در اوج كار قرار داريم، نگران نيستم و مي‌توانم در عرصه‌ي ديگري فعاليت كنم.»

رييس سازمان تربيت بدني ورزش را به جاي ديگري ترجيح نمي‌دهد، او به خبرنگار ايسنا مي‌گويد:« هيچ عرصه‌اي را بر ورزش ترجيح نمي‌دهم، ورزش جايي است كه به آن عشق و علاقه‌ي خاصي پيدا كرده‌ام، ورزش جايي است كه جوانان زيادي در آن وجود دارند و به جامعه شور و نشاط تزريق مي‌كنند.»

در ادامه معاون رييس جمهور تاكيد دارد كه اين جمله را براي همه‌ي ورزشي‌ها به يادگار باقي بگذارد:« اساسي‌ترين نياز جامعه‌ي امروز ايران، توسعه‌ي نيروي انساني است، ضعف ما اين است؛ با توجه به وضعيت موجود منابع در كشور، عدم توجه به نيروي انساني سبب شده تا روي گنج باشيم و گرسنگي را تحمل كنيم!! ورزش از مقوله‌هاي توسعه‌ي نيروي انساني است. پس هيچ مقوله‌اي را به ورزش ترجيح نمي‌دهم. از طرفي فكر مي‌كنم ادامه‌ي كار با اين شرايط در ورزش براي من ميسر نيست اما در عرصه‌هاي ديگر، يعني اقتصاد و صنعت كه سابقه‌ي طولاني در آن دارم و رشدم از آنجا بود، به فعاليتم ادامه خواهم داد.»

ادامه‌ي اين گفت‌وگو به سوالي منتهي شد كه بسياري از دانشگاهيان آن را خواسته‌ي خود مي‌دانند؛ «چرا در هيچ دوره‌اي پس از انقلاب، دانشگاهيان بر مسند رياست ننشستند» مهرعليزاده در اين رابطه گفت:« داشتن يك مدير با سبقه‌ي ورزشي، در ورزش، آرماني و خوب است. اما در درجه‌ي اول، مدير بودن و سپس ورزشي بودن براي مديريت در اين عرصه، داراي ارزش است. همين تركيب در عرصه‌هاي ديگر (صنعت، اقتصاد، سياست، فرهنگ و …) نيز صدق مي‌كند. البته ما مدير محض نمي‌خواهيم كه به امور تخصصي زير مجموعه‌اش تسلط داشته باشد، بي‌ترديد اين مدير به بي‌راهه خواهد رفت. بنابراين مطرح كردن اين قضيه به عنوان آرمان كه چه زمان يك ورزشي مدير مي‌شود يا ورزشي حاكم بر ورزش، اشتباه است. ما بايد به دنبال يك فرد مدير و ورزشي بگرديم. پس لزوما اين طور نيست كه هر فردي مدير و هر مديري ورزشي باشد. به اين فكر كنيد كه در ورزش نيز مانند مقوله‌هاي ديگر تفكري بلند مدت وجود داشته باشد، ابتدا روي مديريت سپس روي تخصص فكر كنيد. از طرفي همه‌ي قهرمانان ورزشي براي ما عزيز هستند و عناوين آنها ارزش دارد، اما داشتن مدال براي مديريت نيز هنر نيست. مثل اين كه بگوييم هيچ گاه يك رييس جمهور، رييس جمهور نداشته‌ايم؛ مگر رييس جمهور بودن درس يا رشته‌اي است؛ از ميان 67 ميليون انسان يك مدير كلان انتخاب مي‌شود!»

ارزيابي عملكرد دو دوره‌ي دولت آقاي خاتمي، محور ديگري گفت‌وگوي ايسنا با مهندس مهرعليزاده بود. وي ديدگاه بلندمدت دولت خاتمي در عرصه‌هاي فرهنگي، اقتصادي، سياسي و … كه در ورزش با تدوين نظام جامع تربيت بدني و ورزش به اوج خود رسيد را از بزرگ‌ترين دستاوردهاي اين دولت مي‌داند.

رييس سازمان تربيت بدني كه عملكرد چهار ساله‌ي خاتمي را مثبت ارزيابي مي‌كند به خبرنگار ايسنا گفت:« اين در حالي است كه در ابتداي كار دولت خاتمي؛ مقاومت، كارشكني و مخالفت زيادي انجام مي‌شد و در ادامه‌ي كار هم حداقل فضاهاي تبليغاتي در رسانه‌هايي كه مسووليت دارند، به نفع دولت نبود. آنها از موضع ضعيف نشان دادن، دولت خاتمي را مورد انتقاد قرار مي‌دادند. اما به صراحت مي‌گويم كه در طول چهار سال گذشته واقعا در هيچ موردي نبود كه بخواهم كاري را انجام بدهم و حمايتي از من به عمل نيايد. حتي بعضي مواقع كه فكر نمي‌كردم آقاي خاتمي بتواند از من حمايت كند، ايشان اين كار را انجام مي‌داد. ايشان در بسياري مواقع به اندازه‌ي من كه رييس سازمان بودم به اتفاقات ريز و درشت ورزش حساس بود.»

ورود افراد سياسي و غير سياسي به ورزش عموما به مزاق ورزشي‌ها خوش نمي‌آيد و آنها اين حضور را به دليل در تيررس بودن مقوله‌ي ورزش در ميان افكار عمومي، سكوي پرتابي براي آنها مي‌دانند. البته كانديداتوري سه رييس سازمان براي رياست جمهوري به اين ديدگاه كه ورزش سكوي پرتابي براي سياسيون شده است، دامن مي‌زند.

مهندس مهرعليزاده با رد اين ديدگاه نظر ديگري را ارايه مي‌دهد:« شايد اين بسيار اتفاقي باشد كه سه رييس سازمان ورزش طي دوره‌هاي گذشته در انتخابات رياست جمهوري شركت كرده‌اند. غفوري فرد، وزير نيرو بود، هاشمي‌طبا، وزير صناع و من استاندار خراسان بودم كه در جايگاه رييس سازماني كانديداي رياست جمهوري شديم. اما در واقع اين گونه نيست كه فردي از كوچه رد مي‌شده و خودش را به سازمان رسانده و خواسته است از اين جايگاه براي كانديداتوري‌اش استفاده كند. افرادي كه كانديدا شده‌اند، كمترين حساب را روي جامعه‌ي ورزش براي گرفتن راي انجام داده‌اند. جامعه‌ي ورزش عزيز است، اما درعين حال بخشي از كل جامعه است. بي‌ترديد فرد كانديدا شده روي توانمندي‌هاي خودش حساب مي‌كند؛ پس نمي‌توانيم بگوييم اينجا سكوي پرشي براي ما بوده است. اما برعكس، كساني كه به سازمان تربيت بدني آمده‌اند، از اول انقلاب تا حالا با ترك سازمان تربيت بدني، جايگاه هم طراز اين پست را هم دريافت نكرده‌اند.»

رييس سازمان تربيت بدني در پاسخ به دليل اين وضعيت پاسخي را ارايه نداد: «واقعا نمي‌دانم!»

آيا چنين شرايطي براي مهندس محسن مهرعليزاده نيز به وقوع مي‌پيوندد، وي پاسخ مي‌دهد:« باز هم نمي‌دانم. اين بستگي به روحيات افراد و اتفاقاتي كه درجامعه افتاده، دارد. اگر شرايط سياسي جامعه در دوره‌ي بعد از هاشمي به گونه‌اي ديگر بود شايد عده‌اي كه قبلا در سازمان تربيت بدني مسووليت داشتند، موقعيت مناسب‌تري براي كار كردن، پيدا مي‌كردند. همين طور در دوره‌ي خاتمي به شرايط بيرون بستگي داشت. به طور كلي تا كنون دو سابقه‌ي مشترك در روساي سازمان‌ها وجود داشته، كساني كه از سازمان تربيت بدني تصميم به كانديداتوري در رياست جمهوري گرفته‌اند، هيچ گاه به موقعيت‌هاي هم طراز موقعيت‌هاي قبلي برايشان بوجود نيامده. در رابطه با خودم نيز ديدگاه خاصي نسبت به دولت آينده ندارم كه بتوانم شرايطي كه براي من پيش مي‌آيد را پيش‌بيني كنم.»

يكي از مهمترين مسايلي كه در طول دوران رياست مهرعليزداه بر سازمان ورزش در تيررس اخبار ورزشي قرار مي‌گرفت و از بررسي خاصي برخوردار بود، عزل و نصب‌هايي بود كه در سطح مديران ورزشي صورت گرفت، البته تغييرات انجام شده مصادف با آغاز سال 84 نيز بيشتر از گذشته مورد توجه بود. وي در ارزيابي عزل و نصب‌هاي انجام شده به ايسنا مي‌گويد: « بي‌ترديد در هر عزل و نصبي، ما روي توانمندي‌هاي فرد اتكا مي‌كنيم؛ ممكن است در محاسباتي كه انجام مي‌دهيم، اشتباهاتي هم رخ داده باشد، اما در دوران مديريت چهار ساله‌ي خودم ثابت كردم كه در مديريت با كسي تعارف ندارم. ضمن اين كه هيچ‌گاه از بستگانم را در هيچ جايي منصوب نكردم. در طول تاريخ بيست‌وشش ساله‌ي مديريتم هيچ دوستي را از دستگاهي با خودم نياورده‌ام شايد تنها از دو تا سه نفر براي برخي پست‌ها دعوت به عمل آورده باشم. به دليل همين سيستمي كه در كارم داشتم و در دريافت اطلاعات از افراد مختلف، ممكن است اشتباهي صورت گرفته باشد يا اين كه آدم روي محاسبه‌اي كه روي فرد انجام مي‌دهد، نتيجه درست از آب درنمي‌آيد. در اين شرايط آدم با كمال شهامت عذرخواهي مي‌كند و شخص ديگري را جايگزين او مي‌كند. بر اين اساس نمي‌توانم بگويم صد در صد عزل و نصب‌هايم، در عين صحت مطلق بوده است. ولي در مجموع چون نتايجي كه از روند حركتي ورزش حاصل شده مثبت بوده، مي‌توان برآيند كار را مثبت ارزيابي كرد. اما در رابطه با انتصاباتي كه مصادف با آغاز سال 84 انجام شد، بايد بگويم به دليل كانديدا شدن من در انتخابات، دو ماه قبل از انتخابات و بعد از آن هر حركتي كه انجام مي‌داديم بديهي بود كه جامعه‌ي ورزش روي حركت من حساسيت داشته باشند. حساسيتي به مراتب بيشتر از آنچه كه در انتصاب‌هاي قبلي رخ مي‌داد. در اينجا دو راه حل داشتيم. عليرغم اين مسايل به هيچ چيز دست نزنيم و دوم اين كه كار را ادامه بدهيم و بدانيم كه يك سري تبعات به همراه خواهد داشت. ما راه دوم را انتخاب كرديم.»

نظر مهندس مهرعليزاده در مورد تغييرات مديريتي باشگاه استقلال چيست؟« اين انتصاب از جمله مواردي بود كه كاملا به كار كارشناسي نياز داشت. باشگاه بايد خودش را براي مسابقات ليگ برتر آماده مي‌كرد و ما نمي‌توانستيم اين تغيير را انجام ندهيم. هم اكنون در خصوص برخي اداره‌هاي كل بايد تغييراتي را انجام بدهيم كه اين كار را انجام نخواهيم داد. ما معتقديم آنها يكي دو ماه ديگر همچنان به كار خود ادامه دهند تا سيستم جديد با خيالي آسوده كار خود را انجام دهد. اما در جايي مثل باشگاه استقلال وقتي ليگ تمام شد، بايد تغييرات انجام مي‌شد.»

هنگامي كه قريب وارد باشگاه استقلال شد برنامه‌يي سه ساله را بايد اجرا مي‌كرد؛ به عقيده‌ي كارشناسان در اين برهه از زمان هر گونه تغيير مديريتي ضررش بيشتر از منفعتش بود. رييس سازمان تربيت‌بدني در اين زمينه مي‌گويد:« اجازه دهيد بيش از اين به صورت ريز وارد قضايا نشويم. در استقلال تنها كاري كه انجام داديم، يك عضو هيات مديره را به جمع حاضر اضافه كرديم. بنابراين در رابطه با وضعيت پس از تغيير مديرعامل نيز بايد منتظر بمانيم تا مديرعامل جديد قطعي شود و هيات مديره وي را به من پيشنهاد كند. من تمايلي ندارم در رابطه با اظهارات قريب عكس‌العمل خاصي نشان دهم. فقط با مطالعاتي كه انجام شد بايد يك نفر با ديد منابع مالي به تركيب هيات مديره اضافه مي‌شد. حال هر گونه بهره‌برداري از اين كار براي اين كه كساني موقعيت‌هايي كسب كنند، اين به طبيعت فضاي سياسي بعد از انتخابات بازمي‌گردد و من هيچ موضعي ندارم، چراكه مي‌دانم كار را كارشناسي انجام داديم. ممكن است در يك آشوب يك ماهه حرف‌هاي زيادي زده شود، اما وقتي اين حواشي فروكش كرد، نتيجه‌ي اصلي موضوع نمايان مي‌شود.»

سياست سازمان تربيت‌بدني در رابطه با باشگاه پرسپوليس اين بود كه مديريت آن از تمركز روي يك فرد خاص خارج شود، در حالي كه بسياري معتقدند؛ سازمان اجازه‌ِي تحقق اين امر را با تغيير مديريت در باشگاه پرسپوليس به غمخوار نداد.

معاون رييس جمهور كه سياست سازمان تربيت بدني در مورد پرسپوليس را اين قدر محدود و خرد نمي‌داند ادامه داد:« سياست ما اين بود كه پرسپوليس را از دست كساني كه فروخته بودنش خارج كنيم و به تثبيت رسانده و آن را جزء اموال دولت بكنيم. مراحل قضايي انجام اين كار پنج تا شش مرحله‌ به طول انجاميد. در اين مدت از سوي شاكيان تبصره‌ها و بندهاي قانوني به اين پرونده اضافه مي‌شد كه روال كار پرونده‌ي پرسپوليس همچنان مدت‌دار مي‌شد. اما چون ما مصمم بوديم حق مردم را به خودشان برگردانيم، مستقل از حضور غمخوار، هدف اين بود كه كار آغاز شده را براي ارايه‌ي سهام آن به بورس يا مزايده به پايان برسانيم. ما در راستاي نهادينه شدن اين امر پيش مي‌رفتيم كه اتفاقا هيات مديره‌ي بعدي نيز همان راه را ادامه دادند و به جاي اين كه روي فرد تاكيد داشته باشيم، سازمان كار خود را انجام مي‌داد. اما به لحاظ عملكردي، نتيجه‌ي عملكرد باشگاه پرسپوليس به گونه‌اي بود كه در هواداران و مردم اين توقع را ايجاد كرد كه از نظر مديريتي نيز تغييراتي در باشگاه ايجاد شود تا باشگاه از نظر ورزشي به جايگاه خاص خود دست يابد. ما نمي‌توانستيم شاهد چند سال سقوط باشگاه باشيم و كار اساسي انجام ندهيم.»

آيا باشگاه پرسپوليس با تراز مالي منفي مواجه بود؟:« در اين رابطه دو مقوله مورد نظر بود، تراز مالي و عملكرد مالي هر موسسه. در اين رابطه يك شركت حداقل بايد براي ورود به بورس سه سال تراز مالي مثبت داشته باشد. اما شوراي عالي بورس مي‌تواند در جاهايي كه پتانسيل دارد به برخي شركت‌ها فرصت لازم را براي ورود بدهد. مثل باشگاه پرسپوليس كه به دليل حضور نداشتن در بورس باعث شد تراز منفي داشته باشد. اين يك استثنا بود كه مي‌توانست به بورس وارد شود. اما براي انجام اين كار پرسپوليس يك شركت هم نبود. بنابراين بايد تبديل به يك موسسه، سپس به شركت سهامي عام و بعد از آن تبديل به شركت سهامي خاص مي‌شد. تازه در اين شرايط بايد سه سال فعاليت مالي مثبت از خود به جاي مي‌گذاشت تا وارد بورس شود. ما اين زمان را نداشتيم، چرا كه دو سال از وقت ما در دادگاه‌ها گذشت. اما كار جالبي كه سازمان ثبت اسناد انجام داد، اين بود كه اين موسسه را طبق نظر شوراي معاونين خود يك ضرب از موسسه به شركت سهامي عام تبديل كرد و يك قدم جلو رفتيم. ما از دولت اجازه‌ي واگذاري سهام را گرفتيم تا از طريق مزايده شصت و پنج درصد سهام را واگذار كنيم. در اين زمينه چهل و پنج درصد به صورت بلوك در اختيار افراد حقيقي يا حقوقي كار كرده در ورزش و بيست درصد از طريق صندوق حمايت از قهرمانان و پيش‌كسوتان ورزشي در اختيار هواداران قرار مي‌گيرد. 35 درصد نيز در اختيار سازمان تربيت بدني خواهد ماند. به اين ترتيب باشگاه پرسپوليس از مسير مردمي بودن خارج نخواهد شد. اين فاز را از طريق مزايده انجام خواهيم داد. اما به لحاظ تراز مالي سود و زيان، عملكرد باشگاه طي سه سال گذشته مثبت بوده و مجمع حسابش را تاييد كرده است. ما همچنين به سازمان خصوصي‌سازي براي فروش وكالت داده‌ايم، اميدواريم اين سازمان آگهي واگذاري را اعلام و وظيفه‌ي من نسبت به پرسپوليسي‌ها به پايان برسد. البته بايد بگويم كه اين فرايند براي استقلالي‌ها راحت‌تر بود. ما منتظر بوديم هر موقع پرسپوليس به اين جايگاه رسيد در مورد استقلال نيز اقدام كنيم. از نظر ما امروز همه چيز قابل عمل است و ما مجدانه پيگير امور هستيم و طي چند روز آينده اقدامات جدي انجام خواهد شد.»

پس از كنار رفتن غمخوار و انتصاب خطيب از سوي مهرعليزاده در باشگاه پرسپوليس و از آنجا كه با مديريت خطيب نيز اين تيم به جايگاه اوليه‌ي خود بازنگشت و از طرفي سياست مديريت پشت درهاي بسته نيز از سوي وي اعمال شد، موضع رييس سازمان تربيت بدني نسبت به مديريت اين شخص قابل توجه است، مهرعليزاده با خنده گفت: « اجازه دهيد روي افراد بحث نشود، شايد بعضي از افراد عملگرا و بعضي افراد مثل من حرفگرا باشند! فكر مي‌كنم در مورد پرسپوليس هر مطلبي را مدير عامل بگويد بازتاب‌ مخلتفي در پي خواهد داشت و مدير عامل سعي مي‌كند، وارد حاشيه نشود.»

پس ارزيابي خاصي در رابطه با نوع مديريت خطيب نداريد؟« رييس سازمان تربيت بدني در پاسخ به اين پرسش تنها سكوت مي‌كند. »

حتي نمي‌گوييد دليل انتخاب وي براي مديريت اين باشگاه چيست؟:« شايد يكي از دلايل انتخاب اين بود كه وي كمتر وارد مقوله‌هاي حاشيه‌يي مي‌شود و دنباله‌رو حاشيه نيست. سكوت خطيب در برابر رسانه‌هاي گروهي نيز از جمله مسايلي است كه به روحيات شخصي مدير بازمي‌گردد.»

دكتر دادكان رييس فدراسيون فوتبال با تصويب هيات دولت صاحب نشان لياقت شد، رييس سازمان تربيت بدني درباره انتقادهايي كه در كنار راهيابي تيم ملي فوتبال به جام جهاني نسبت به عملكرد فدراسيون در رده‌هاي ديگر از جمله تيم اميد مي‌شود، به ايسنا مي‌گويد:« در اين كه براي هدايت تيم ملي و تقويت تيم‌هاي ملي فوتبال حركات خوبي انجام شده و باشگاه‌هاي ما نسبت به گذشته قدرت بيشتري يافته‌اند هيچ شكي وجود ندارد . هم اكنون در باشگاه‌ها شرايطي ايجاد شده كه انتخاب افراد از حالت اتفاقي درآمده و دسترنج باشگاه‌ها در طول ليگ مشخص خواهد بود. در رابطه با تيم ملي بايد بگويم كه بحث حضور برانكو بسيار مثبت و حائز اهميت است. همچنين دادكان در طول كليه‌ي اعزام‌ها، در حفظ روحيه‌ي تيم عملكرد مثبتي داشته است. همان طور كه مي‌دانيم شكست ايران مقابل بحرين در رقابتهاي مقدماتي جام جهاني 2002 ناشي از عدم مراقبت‌هايي بود كه در آن برهه از زمان روي داد، اما هيچ گاه اين وضعيت تكرار نشد. البته در خصوص نوجوانان، جوانان و تيم اميد نيز حركات خوبي انجام شد و چند ايستگاه استعداديابي كه به نظر مي‌رسيد بايد از سوي باشگاه‌ها صورت گيرد توسط فدراسيون در چند نقطه از كشور ايجاد شد. در مجموع من از فدراسيون فوتبال ناراضي نيستم. اما بايد بگويم طبيعي است كه اگر دادكان يا هر مدير ديگري از برنامه‌ريزي‌هاي گذشته بهره‌برداري كند، مديران بعدي نيز از اقداماتي كه هم اكنون انجام شده بهره‌برداري لازم را خواهند كرد. در رابطه با تيم ملي اميد هم اشاره مي‌كنم كه بيش از يك و نيم سال است براي انتخاب سرمربي اين تيم تاكيد مي‌شود، حتي زماني كه كفاشيان از معاونت ورزشي نرفته بود، براي به خدمت گرفتن يك مربي برجسته در اين تيم تاكيد مي‌شد. من معتقد بودم مربي تيم اميد بايد بسيار باهوش‌تر از تيم ملي بزرگسالان باشد. چرا كه اين تيم براي بزرگسالان ساخته مي‌شود و اينجاست كه ساخته‌هاي تيم اميد به بهره‌برداري مي‌رسد. در اين رابطه مكاتبات زيادي از سوي فدراسيون فوتبال انجام شد. اما اين تاخيري است كه انجام شده و فدراسيون فوتبال به جايي رسيده كه اگر براي تعيين سرمربي تيم ملي اميد اقدام نكند، دير مي‌شود.»

مهرعليزاده حضور در مسابقات المپيك را از جمله برنامه‌هايي مي‌داند كه بايد در دستور كار فدراسيون فوتبال قرار گيرد:‌« حضور ايران در بازيهاي المپيك براي من از اهميت بسزايي برخوردار است؛ خيلي اميدوارم كه فوتبال و واليبال به المپيك راه يابند. بنابراين بايد از همين حالا اقدامات زيربنايي انجام شود.»

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اما كميته‌ي ملي المپيك با برنامه‌ريزي‌هاي علمي كه براي مدال‌آوري در مسابقات دوحه‌ي قطر و المپيك 2008 پكن انجام داده، عملي شدن اين برنامه‌ها را در قالب يك بودجه‌ي 26 ميليارد توماني مي‌داند كه خارج از اين قاعده تضميني براي كسب آن نمي‌دهد. معاون رييس جمهور نظر ديگري دارد و معتقد است نبايد به صورت يك جا به فكر جذب اعتبار بود: « تصور مي‌كنم، محاسبه‌ي بيست‌وشش ميليارد تومان اعتبار براي كميته‌ي ملي المپيك بيش از اندازه بود. البته اين قدر اعتبار لازم است، منتهي بخشي از طريق سازمان تربيت بدني، فدراسيون‌هاي ورزشي و …. تامين شود. نوع بودجه‌بندي سازمان تربيت بدني اين طور نيست كه يك صندوق در سازمان وجود داشته باشد و همه از آن استفاده كنند. امسال بودجه‌ي كميته‌ي ملي المپيك 2/6 دهم درصد افزايش يافته و آنها بايد بتوانند با استفاده از فرصت‌هاي قانوني، كمبودهاي خود را نيز جبران كنند. من مي‌گويم كه ثروت حاصل از بند ب تبصره 17 به قدري زياد است كه اگر يك چهارم آن را هم كنار بگذاريم، ثروت انبوهي حاصل خواهد شد. چون در ميان سازمان‌هاي مختلف جا افتاده كه از نظر قانوني و اجرايي براي كمك به ورزش خود را مكلف مي‌دانند. اگر اين همكاري ادامه داشته باشد، سازمان تربيت بدني مي‌تواند كسري مورد نياز خود را تامين كند.»

مهندس مهرعليزاده در ادامه بر هم‌سو شدن افكار سازمان تربيت‌بدني و كميته‌ي ملي المپيك پس از انتخابات سال گذشته تاكيد كرد و در ارزيابي خود از مسابقات پكن و دوحه توضيح داد:« افكار ما و مسوولان كميته‌ي ملي المپيك پس از انتخابات واقعا به يكديگر نزديك‌تر شده است و برنامه‌ها، مو به مو بر اساس نظام جامع تربيت بدني و ورزش انجام مي‌شود. البته تصور مي‌كنم به لحاظ بودجه‌اي هم مشكلي پيش نخواهد آمد. اما در رابطه با مسابقات المپيك پكن، هنوز هم به حضور صد نفر در اين بازيها اعتقاد دارم، چرا كه در رشته‌هاي رزمي بسيار قوي شده‌ايم و بي‌ترديد واليبال و فوتبال نيز از جمله رشته‌هايي هستند كه به آنها اضافه خواهند شد. پيش از اين نظر من براي حضور در مسابقات آسيايي بر سياست مدال‌آوري استوار بود، ما در آسيايي از شان خاصي برخورداريم كه بايد حفظ شود و خود را براي كسب تعداد زيادي مدال و كسب رتبه‌يي قابل قبول آماده كنيم. چراكه عدم كسب رتبه، شان و اعتبار ما را در مسابقات آسيايي پايين مي‌آورد. در مسابقات جهاني ما روي رتبه حساب نمي‌كنيم، چرا كه تعداد كشورهاي زيادي در اين مسابقات شركت مي‌كنند. در مسابقات المپيك نيز ما رتبه را كنار گذاشتيم، اما بحث مدال‌آوري براي ما مهم بود. ولي در مسابقات آسيايي به دليل همان شان خاصي كه گفتم هم رتبه و هم مدال در كنار يكديگر براي ما مهم است.»

پس از انتخاب دكتر قراخانلو به عنوان رييس جديد كميته‌ي ملي المپيك ايران عضويت خود را در كميته‌ي بين‌المللي المپيك (IOC ) از دست داد. كسب دوباره‌ي اين كرسي براي سازمان تربيت‌بدني چقدر اهميت دارد:« رييس كميته‌ي ملي المپيك بايد با حضور جدي در مجامع بين‌المللي، خودش را بيشتر بشناساند و اعتبار ورزش ما را تا حدي بالا ببرد كه ايران در ميان ديگر كشورها براي كسب كرسي دوباره مقبول باشد. در اين رابطه گزارش‌هايي را از دكتر قراخانلو گرفته‌ام و وي اقداماتي را در زمينه‌ي ميزان ارتباطش با كميته‌ي بين‌المللي المپيك، همبستگي كشورهاي اسلامي، شوراي المپيك آسيا انجام داده است، بنابراين فعاليت براي كسب كرسي ايران واقعا جدي است و در دستور كارمان قرار دارد.»

مهندس مهرعليزاده آخرين توضيحات خود را در رابطه با فدراسيون‌هايي كه نسبت به عملكرد شركت توسعه و نگهداري اماكن ورزش انتقاد داشتند، ارايه داد: « پيش از اين شركت تجهيز، تجهيز و بهره‌برداري از استاديوم‌هايي مانند آزادي، تختي و... را بر عهده داشت، اما هم اكنون عملكردي مشابه سازمان نوسازي مدارس كه سازمان بزرگي است، بر عهده دارد. ما يك معاونت طرح و توسعه نيز داشتيم كه در اينجا ادغام شد. بنابراين بخشي از نگهداري اماكن ورزشي به اين شركت بازمي‌گردد و بيشتر امور را به خود ورزشگاه‌ها واگذار كرده‌ايم؛ مثل ورزشگاه آزادي كه تقريبا براي عقد قرارداد با كليه‌ي فدراسيون‌ها اختيار تام دارد. بنابراين چند مشكل كوچك در مجموعه‌ ورزشي‌هايي مانند شهيد كشوري و … وجود داشت كه اين مسايل بايد در رده‌هاي پايين حل شود و در واقع جزيي است. شركتي كه در طول سال، چهار تا پنج ميليارد تومان گردش موجودي داشته، هم اكنون به هشتصد ميليارد تومان در سال رسيده؛ در مقابل فلان فدراسيون ورزشي به خاطر فدراسيون بودن خود مي‌خواهد سالن ورزشي خاصي دست خودش باشد و سپس آن را به يك شخص دومي بدهد. الان دعواي ما روي اين است كه اين هشتصد ميليارد تومان چگونه صرف شود و در مقابل فدراسيون‌ها روي چنين مسايل كوچكي بحث مي‌كنند. ما همچنان ديدگاه گذشته را داريم و شايد اگر عمري باقي بود با يك حكم ساده تكليف چند استاديوم كه يك دهم كار شركت توسعه و نگهداري اماكن ورزشي نيست، را روشن مي‌كنيم و آن را در اختيار رييس مجموعه‌ي ورزشي مربوطه قرار مي دهيم؛ با اين قاعده نارضايتي‌هاي كوچك نيز از بين خواهد رفت.»


سخن آخر مهندس محسن مهرعليزاده معاون رييس‌جمهور و رييس سازمان تربيت‌بدني:

« اگر به چهار سال گذشته بازگردم و اگر در اين نقطه‌يي كه هم‌اكنون قرار داريم، باشم، قدم‌هاي پخته‌تري را در وزرش برمي‌دارم اما اگر در همان شرايط چهار سال گذشته باشيم، همين راهي كه ادامه دادم را پي مي‌گيرم. من تصور نمي‌كنم كار هرز و بيهوده‌يي را انجام داده باشيم، چراكه پايه و اساس همه‌ي امور انجام شده كاملا محتوايي بود. در زمان معارفه‌ام 9 مورد كاري به من محول شد كه در شرايط فعلي هيچ موردي كه به آن عمل نشده باشد، وجود ندارد؛ جز در امور اجرايي كه نمي‌توانيم از آن تصوير ايده‌آلي ارايه بدهيم. كار دو باشگاه پرسپوليس و استقلال كه مي‌خواستيم آن را به هواداران و مردم واگذار كنيم و كار حرفه‌يي را در كشور جا بيندازيم به روزهاي آخر دولت موكول شد. اگرچه اقدامات بسيار زيادي در اين دوره انجام شد كه قابل قياس با هيج دوره‌ي ديگر نيست، اما انجام هيج اقدامي را به ارزشمندي تدوين و اجراي نظام جامع تربيت‌بدني و ورزش نمي‌دانم. نظام جامع مانند ساختمان صد طبقه‌اي است كه احداث آن با موفقيت انجام شده است.

صعود رشته‌ها‌ي ورزشي گروهي به مسابقات جام‌جهاني، توسعه‌ي ورزشي روستاها‌، افزايش چند برابري اعتبار دستگاه ورزش نسبت به سالهاي گذشته نه به صورت مقطعي بلكه بر اساس دستورالعمل گنجانده شده در برنامه‌ي چهارم، درآمدزايي از طريق بند چ تبصره هفت؛ (يعني دميدن روح حيات به باشگاه، باشگاهداري و ورزش حرفه‌يي)، علمي كردن ورزش، بكارگيري روش‌هاي تخصصي مديريت از جمله اقداماتي بود كه در كنار تدوين نظام جامع تربيت‌بدني و ورزش تحقق يافت.

در بحث توسعه‌ي ورزش قهرماني، همگاني، حرفه‌يي و ورزش زنان نيز بايد گفت كه راه‌يابي رشته‌هاي مختلف ورزشي به مسابقات جام‌جهاني، آمادگي تيم‌هاي ملي، افزايش قدرت آنها و كسب مدالهاي مختلف در ميادين بين‌المللي از جمله شاخص‌هاي توسعه‌ در اين بخش است كه واقعا طي يك سال و نيم گذشته هيج‌گاه ناكامي مفتضحانه و افت محسوس نداشته‌ايم. طي روزهاي اول كارم بايد كميته‌ي بررسي شكست‌ تشكيل مي‌داديم، اما هم‌اكنون با كسب پيروزي‌هايي كه هيج‌گاه اتفاقي نبوده‌اند، بيانگر توسعه در رده‌هاي پايه و باشگاههاست.

در بخش ورزش همگاني نيز دو رقم 8 و 10 درصد داشتيم كه هم‌اكنون به شانزده درصد توسعه رسيده‌ايم كه تا پايان برنامه‌ي پنج‌ساله‌ي چهارم بايد به چهل درصد برسد. البته با ايجاد مركز توسعه‌ي ورزش همگاني به آينده اميدوارتر خواهيم شد.

در بخش بانوان و بعد ساختاري آن، مسئله‌ي ادغام تنها يك مقوله‌ي اداري نبود، از بعد پتانسيل، هر درآمدي كه فدراسيون دارد بايد به شكل مساوي در اختيار زنان و مردان قرار گيرد.

در بعد ورزش حرفه‌يي نيز بايد بگويم كه چه بخواهيم و چه نخواهيم ورزش حرفه‌يي به عنوان يك ورزش پرسود و درآمد است اما از آنجا كه سيستم اقتصادي ما سوبسيدي و رانتي است، هنوز زود است كه ورزش حرفه‌يي در ايران اتفاق بيافتد. بنابراين بايد از پتانسيل تبليغات در سيستم اقتصادي استفاده مي‌كرديم كه به اين نتيجه رسيديم با توجه به دولتي بودن سيستم اقتصاد كشور درست نبود از اين راه وارد شويم، پس دولتي‌ها بايد باشگاه‌داري مي‌كردند. بنابراين با تصويب بند چ تبصره 7 (اختصاص يك درصد از درآمد دستگاههاي دولتي به ورزش) قدم در جهت تقويت باشگاهها برداشتيم. اما اين قدم ابتدايي است و قدم نهايي محسوب نمي‌شود. قدم بعدي اين است كه در اقتصاد كشور بخش‌هاي خصوصي به اندازه‌ي بخش دولتي بزرگ شوند و قدم بعدي فعاليت و درآمدزايي خود باشگاههاست.»

گفت‌وگو از خبرنگار ايسنا: سميه گودرزي

در همين زمينه:

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/25846

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'خداحافظي هفتمين رييس ورزش؛ مهرعليزاده: رغبتي براي ماندن ندارم، ايسنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016