امير صدرى
خونسرد و سرسخت هستم، پس مشكلى ندارم
برانكو: من از شكست نمى ترسم
عصبانى است، اين را از حرف هايش مى شود فهميد، اما ظاهرش همچنان آرام است، خيلى راحت تقاضاى مصاحبه را مى پذيرد و مى نشيند راحت حرف مى زند، آنقدر سريع صحبت مى كند كه گاه فرصت حرف زدن و جواب دادن به سؤالاتى كه او مى پرسد، ندارى، سعى مى كند منطقى و مسؤول پاسخ دهد اما گاهى هم در جواب برخى سؤالات مهم به «سليقه» و «تفكرات شخصى» به عنوان دليل اشاره مى كند، برانكو در حالى پاى صحبت نشست كه يك ساعت به شروع بازى حساس كرواسى _ سوئد در چارچوب مسابقات مقدماتى جام جهانى مانده بود و او همان اول توضيح داد كه نمى خواهد اين بازى مهم را از دست بدهد. اما وقتى حرف ها گرم شد تا دو دقيقه مانده به شروع بازى صحبت كرد، و البته سؤالات زيادى هم براى بعد باقى ماند، خودش به شوخى مى گفت كه شايد ماه ديگر در ايران نباشد كه بقيه سؤالات ما را پاسخ دهد، اما به نظر مى رسد او بايد تا جام جهانى بارها درباره ايران و انتقاداتى كه از او و تيم اش مى شود پاسخگو باشد. جريان مصاحبه بارها با درخواست هاى امضا، عكس يادگارى گرفتن با ابراز لطف مردم عادى قطع شد اما برانكو با خونسردى هر بار حرف هاى قطع شده را از سر خط آغاز مى كرد، مشخص بود كه ابراز احساسات همين مردم را خيلى دوست دارد ...
مطبوعات ايران و درصدى از روزنامه نگاران ايرانى به دلايل مختلف، از تيم ملى و از شخص سرمربى تيم ملى و عملكردش انتقاد مى كنند. چه آنها كه قضاوتشان تا حدى ناعادلانه به نظر مى رسد، چه گروهى كه سعى مى كنند منصف باشند و رعايت عدالت كنند، اما در حال حاضر ارتباط سرمربى تيم ملى با هر دوى اين گروه ها به يكسان قطع شده است ...
< من با اين حرف شما موافق هستم، من قبول دارم كه انتقاد كردن اصلاً بخشى از وظيفه يك روزنامه نگار است، اما شما به من حق بدهيد كه در درونم يك مقاومتى شكل بگيرد به خاطر يك سلسله انتقادات مغرضانه مطبوعات از من، من از اينكه از خودم انتقاد كنند ناراحت نمى شوم اما جواب اين سؤال را نمى دانم كه چرا اين گروه از افراد خير فوتبال ايران را نمى خواهند. اين گروه، از بازيكنانى به ناحق انتقاد مى كنند كه جوان هستند و تحت تأثير قرار مى گيرند و اينگونه انتقادها و جنجال ها فقط بر آنها تأثير منفى دارد.
شما به يك سؤال من جواب بدهيد: چطور مى توانم هيچ واكنشى، حتى در درونم، در مقابل اين همه مطالب منفى مغرضانه كه صرفاً از روى بدخواهى چاپ مى شود، نداشته باشم، كسى به من توضيح بدهد كه چطور مى توان عكسى را از من كه همراه ساير اعضاى تيم مشغول حمل دروازه هاى زمين هستم چاپ كنند و به جاى اينكه زير آن بنويسند: «براى هيچ يك از اعضاى تيم ملى كار كردن سخت نيست» بنويسند «در تيم ملى هيچ چيز سرجاى خودش نيست» ... من حاضر هستم براى آنكه بچه ها راحت تر تمرين كنند در كوتاه كردن چمن ها هم كمك كنم، اما يكى به من بگويد كه چطور يك روزنامه مى تواند بنويسد كه من مبتلا به اسكيزوفرنى شده ام، آيا در پشت اين مطلب قصد و غرض بزرگى نيست؟
در حال حاضر يك مقاومتى عليه مطبوعات در درون من شكل گرفته است كه به نظرم هر كسى هم جاى من بود چنين واكنشى داشت، من هميشه آماده شنيدن انتقاد هستم اما نمى فهمم چطور برخى بجاى انتقاد مى خواهند تخريب كنند، آن هم با شيوه هاى بسيار بد و ناشى از قصد و غرض. ما در حال حاضر فضاى بسيار بدى در رسانه ها داريم، در حالى كه در حال آماده سازى تيم براى جام جهانى هستيم مطبوعات تلاش مى كنند كه يك فضاى سنگين «ترس از شكست» ايجاد كنند، مدام به بازيكنان تأكيد دارند كه نبايد ببازيد، باخت يعنى فاجعه و ... اين در شرايط فعلى درست نيست، به هر حال ايران از لحاظ آمار و عملكرد كه بهترين تيم جهان نيست، از وقتى به ايران آمده ام در حال مبارزه با جو «هراس از شكست هستم.»
در خود شما اين احساس ترس از شكست به وجود نيامده؟
< اول بگذاريد من يك سؤال از شما بپرسم، چه كسى اين جو را به وجود آورده.
بخشى از حرف شما درست است، اما شايد در هيچ كجاى دنيا فوتبال تا اين حد در زندگى مردم مهم نباشد، ايران هفده نشريه ورزشى دارد و همه در آن به فوتبال گرايش شديدى دارند و به آن تعصب دارند، شايد در ساير كشورهاى جهان وضع اينگونه نباشد.
< نه، اصلاً اين طور نيست. مثلاً در كرواسى هم فوتبال همين قدر و شايد بيشتر از اين محبوب است و مهم، بليت هاى همين بازى كرواسى _ سوئد از ده روز قبل پيش فروش شده و حتى يك بليت هم پيدا نمى شود، وقتى اين بازى برگزار مى شود حتى يك نفر هم در خيابان ها نيست ... جشن صعود ايران پس از رسيدن به جام جهانى فوق العاده بود اما در همه جاى دنيا اين طور است. وقتى ما با عنوان سومى جهان به كرواسى برگشتيم فكر مى كنم تمام مردم كشور به استقبال ما آمدند، از فرودگاه تا كاخ رياست جمهورى مردم در دو طرف خيابان ها ايستاده بودند تا از ما استقبال كنند، فقط فرق مسأله اين است كه آنها مى دانند كه اين ورزش است، برد دارد و باخت، يك روز مى برى و يك روز هم مى بازى، يك روز عالى بازى مى كنى، يك روز نه چندان خوب. رسانه ها بايد اين مسأله را به مردم تفهيم كنند اما در ايران آنها كار را بدتر مى كنند و فقط و فقط مى گويند كه بايد برد، پيروز شد و نبايد باخت.
در كرواسى، در فاصله ۱۰ روز مانده به بازى مهم با سوئد تا روز بازى حتى نمى توانستيد يك مطلب منفى دو خطى درباره تيم ملى كرواسى پيدا كنيد اما در چند روز مانده به بازى با بحرين، بازى به آن حساسيت، من حتى يك مقاله مثبت در روزنامه هاى ايران نخواندم. يكى نوشته بود برانكو ايوانكوويچ از بحرينى ها پول مى گيرد، آن يكى نوشته بود تيم ملى پر از جنجال و دعوا است و يكى ديگر هم نوشته بود كه چرا على دايى و محمد نصرتى در تيم ملى بازى مى كنند.
آن وقت اين جو رسانه اى چقدر بر تمركز شما قبل از اين بازى دوستانه با كره تأثير مى گذارد؟
< بر من تأثير زيادى نمى گذارد اما بر بازيكنان چرا. من امروز اينجا هستم، فردا يا مى روم يا اخراج مى شوم آنچه مهم است بازيكنان هستند، ورزش ايران است، براى آنها كه جوان هستند مهم است كه چه چيزى در روزنامه ها درباره آنها نوشته مى شود. درباره من هميشه مى نويسند چيزى بلد نيست، نمى فهمد، اسكيزوفرنى دارد و...
اما احتمالاً يك مربى خيلى بيشتر از بازيكنان تحت فشار است، درواقع باور نمى كنيم كه شما با آرامش كامل كار مى كنيد.
< خدا را شكر كه روزنامه خواندن بلد نيستم من آدم كله شقى هستم. شايد اين طور به نظر نرسد اما آدم خيلى سرسختى هستم. واقعاً بدون حمايت مطبوعات نمى توان در فوتبال موفق شد اما كارى كه بازيكنان ما كردند و موفق شدند فوق العاده بود. من نمى دانم كه مطبوعات ايران چرا اين كار را مى كنند.
به هر حال شرايط به گونه اى است كه فدراسيون فوتبال ايران و مطبوعات روبروى هم ايستاده اند و شكاف عظيمى ميان آنها ايجاد شده است. چطور مى شود مجدداً اين دو را در كنار هم قرار داد و شكاف را از بين برد؟
< من نمى دانم. شما به من بگوييد من چه گناه كبيره اى مرتكب شده ام كه اينطور عليه من جبهه مى گيرند. من نمى دانم چه كسى را ناراحت كرده ام كه حالا اين طور عليه من موضع مى گيرند. مى خواهم بدانم تقصير من چيست كه اينطور با قصد و غرض از من انتقاد مى شود به من بگوييد اشكال و اشتباه من چيست. من خودم را اصلاح مى كنم اما چرا بازيكنان را قربانى مى كنيد. آنها چه تقصيرى دارند؟
به هر حال وضعيت فعلى شبيه يك كلاف سردرگم است و هيچ كس نمى تواند گره ها را باز كند.
< من نمى دانم فدراسيون چه نقشى در اين ميان دارد. دايماً به من مى گويند كه من عوض شده ام اما من متوجه اين حرف نمى شوم. من تاكنون هيچ وقت درخواست مصاحبه يك خبرنگار را رد نكرده ام، هميشه حاضر بوده ام حرف بزنم و حرف هاى ديگران را بشنوم. من فرقى نكرده ام. من و تمام بازيكنان تيم ملى اينجا هستيم و آماده حرف زدن و مصاحبه كردن هستيم اما كسى با ما حرف نمى زند اما در عوض دو ماه است كه حتى يك كلمه مثبت درباره تيم ملى نوشته نمى شود.
به نظر مى رسد درصدى از اين مسأله ناشى از اين است كه برانكو قربانى جنگ دايمى لفظى دادكان و مطبوعات مى شود.
< من مى خواهم بدانم چرا به دادكان اين همه حمله مى شود. مگر او موفق نبوده؟
مسأله اين است كه محمد دادكان هر بار صحبت از مطبوعات مى شود با لحن و با واژه هايى صحبت مى كند كه در تمام مطبوعات عليه او موضعگيرى مى شود. محمد دادكان درباره مطبوعاتى ها مى تواند نظر كارشناسى خود را بيان كند اما وقتى همه مطبوعات را متهم مى كند و هميشه آنها را بى ارج و قرب مى كند و به آنها تهمت مى زند مشخص است كه همه عليه او موضع بگيرند.
< من فكر نمى كنم كه محمد دادكان اشتباه كرده اما فرض كنيم او مرتكب اشتباه شده چرا بايد از تيم ملى انتقاد كرد؟ چرا بايد همه چيز را به نادرست و مغرضانه و از روى قصد و غرض بد خراب كرد؟ چرا بازيكنان را به جان هم مى اندازند تا به فوتبال ايران ضربه بزنند .روزنامه ها بايد در قبال تك تك خطوطى كه مى نويسند احساس مسؤوليت كنند اما در ايران اينطور نيست...
شما فكر مى كنيد كه همه روزنامه هاى ايران به ناحق از شما انتقاد مى كنند؟ يعنى در هيچ موردى حق را به آنها نمى دهيد؟
< هيچ كس نمى تواند بگويد كه هرچيزى كه مى گويد يا هر عملى كه انجام مى دهد درست است. من هم مثل تمام آدم هاى ديگر ممكن است اشتباه كنم اما مشكل من اين است كه برخى روزنامه ها با قصد و غرض و از روى سوء نيت انتقاد مى كنند. يعنى بهانه گيرى مى كنند و مطالبى را به ناحق منتشر مى كنند. من هم مى دانم كه خيلى از روزنامه نگاران ايرانى هم هستند كه تيم ملى كشورشان را دوست دارند و اگر انتقاد مى كنند يا نظر مى دهند براى بهبود اوضاع است اما بايد به من حق بدهيد كه در مقابل اين همه هجوم كه بسيارى از آنها به ناحق است مقاومت كنم من اصلاً نمى گويم كه آدم كاملى هستم به انتقادات درست هم فكر مى كنم.
اين فشار مطبوعاتى شما را با مشكل روبرو نمى كند؟
< نه، من كلاً آدم خونسردى هستم.
يكى از انتقادهاى اصلى اين است كه تيم ملى جذاب بازى نمى كند.
< اول به من بگوييد معيار شما براى اين حرف چيست؟ چطور مى توانيد بگوييد تيم ايران جذاب بازى نمى كند. وقتى تماشاگران به استاديوم مى آيند و از بازى تيم ملى راضى هستند شما چطور مى توانيد بگوييد كه تيم ايران زيبا بازى نمى كند.
ايران در چند بازى اخيرش فوتبال دلخواه تماشاگران را بازى نكرده است...
< به نظر من تيم ملى در دو سال اخير در حدود بيست و چند بازى كه انجام داده فقط در سه بازى شايد نمايش خوبى نداشته، در واقع هيچ تيمى را نمى توانيد پيدا كنيد كه در تمام بازيهايش تهاجمى بازى كند.
يعنى فوتبالى بازى كند كه صرفاً در حمله كردن خلاصه شود، به مسابقات اروپايى نگاه كنيد، انگليس، فرانسه، ايتاليا و ... همه به فكر صعود به جام جهانى هستند، نتيجه گرفتن اصل اول در فوتبال است، ما امسال مقتدرانه به جام جهانى صعود كرديم اما منتقدانى كه تا قبل از آن مى گفتند شما با اين تيم نمى توانيد به جام جهانى برسيد، بعد از آن به جاى اينكه بگويند ما اشتباه كرديم كه آن حرف ها را زديم شروع كردند به انتقاد كه تيم ما زيبا بازى نمى كند... همين حالا برويد و به سايت بايرن مونيخ نگاه كنيد. وقتى خبرنگاران از اولى هوينس پرسيدند كه شما در بازى مقابل بروخه بلژيك خوب و زيبا بازى نكرديد او در جواب آنها گفت: مگر شما به سيرك آمده ايد كه مى خواهيد سرگرم شويد؟ اينجا ليگ قهرمانان اروپا است، هر پيروزى اهميت ويژه اى دارد و هر پيروزى پانصد هزار يورو جايزه، پس ما بايد فقط به پيروزى فكر كنيم...
اما اين را هم بگويم كه ما هميشه يك فوتبال تهاجمى بازى كرده ايم. ما در هيچ بازى به جز بازى با ژاپن در خانه حريف و بازى با بحرين، تدافعى بازى نكرديم. در همان دو بازى هم ما يك بازى فيزيكى و سخت انجام داديم. من نمى فهمم وقتى شما مى گوييد ما زيبا بازى نمى كنيم يعنى چه.
اگر از لحاظ آمارى صحبت كنيم، فعلاً ما در بازى با آلمان موقعيت هاى گلزنى، درصد تصاحب توپ و ضربات كرنر بيشترى به دست آورديم تا بازى با بحرين. هر دو بازى در تهران بود. يعنى ما مقابل بحرين ضعيف تر از آلمان بزرگ بازى كرديم ...
< اين يك مقايسه نادرست است. بازى با آلمان يك بازى دوستانه بود اما بازى با بحرين يك بازى رسمى بسيار حساس، شرايط و فضاى حاكم بر بازى خيلى متفاوت بود. شما نمى توانيد بگوييد كه چون ما مقابل آلمان اين تعداد موقعيت گل داشتيم بايد در بازى مقابل بحرين دو يا سه برابر اين تعداد موقعيت را به دست بياوريم. اگر اينطور بود وقتى در كره شمالى دو بر صفر پيروز شديم بايد در تهران اين تيم را چهار بر صفر يا شش بر صفر شكست مى داديم. اگر اينطور بود چطور مى شود نتايج انگليس مقابل دانمارك و ايرلند شمالى را توجيه كرد يا مساوى كره جنوبى مقابل مالديو را؟
به هر حال ما در ايران دوست داريم يك فوتبال تهاجمى و زيبا ببينيم.
< من هم دوست دارم كه تيم ام هميشه تهاجمى بازى كند اما واقعيت ها را كه نمى شود نديد. ما در تمام بخش ها بالاخره با مشكلاتى روبرو هستيم. در فوتبال ايران چند باشگاه حرفه اى فوتبال داريم؟ كمتر از دويست باشگاه، در حالى كه در استان خودم در كرواسى كه فقط دويست و پنجاه هزار نفر جمعيت دارد، باشگاه هاى بيشترى وجود دارد. شما بايد تمام اين مسائل را در قضاوت خودتان لحاظ كنيد. در كار خود شما، در روزنامه نگارى شما هميشه در اوج هستيد؟ هميشه بهترين مطالب را مى نويسيد؟ هيچ وقت مسائل و مشكلات روى كار شما تأثير نمى گذارد؟ اگر كسى بدون اينكه مسائل و مشكلات كار شما را در نظر بگيرد و فقط و فقط از هر كارى كه شما مى كنيد انتقاد كند، ناراحت نمى شويد؟
خيلى از انتقاداتى كه از شما مى شود به خاطر فهرست نفرات انتخابى تيم ملى است. بحثى كه هر روز در مطبوعات است بر سر اينكه اين بازيكن بايد باشد و آن يكى نبايد باشد ...
< به هر حال در مسأله انتخاب بازيكن سليقه و افكار مربى حرف اول را مى زند. هيچ وقت نظر دو انسان در يك مورد، مشابه هم نيست. ممكن است من براساس افكار و استراتژى هاى ذهنى ام نفراتى را انتخاب كنم و مربى ديگرى بر اثر افكار و استراتژى هاى متفاوت خودش نفرات ديگرى را انتخاب كند. به هر حال بايد به سليقه و انتخاب افراد احترام گذاشت.
اما برخى از چهره هاى شاخص فوتبال ايران در فهرست شما جا ندارند.
< اول اين را بگويم كه در برخى موارد در اين مسأله هم مطبوعات مقصر بوده اند. وقتى مطبوعات جنجال سازى مى كنند و دو بازيكن را مقابل هم قرار مى دهند و با حرف كشى از اين دو نفر عليه همديگر جو را متشنج مى كنند من تنها كارى كه مى توانم بكنم اين است كه آن بازيكنان را به تيم دعوت نكنم تا اوضاع آرام شود.
اما مثلاً شما رضا عنايتى را كه بهترين گلزن ليگ بوده، به اردو دعوت نمى كنيد و بعد توجيه مى كنيد كه آرش برهانى و سياوش اكبرپور مى توانند در پست او بازى كنند و بهتر از او هم هستند اما آرش برهانى يك مهاجم كنارى است و سياوش اكبرپور هم بيشتر يك مهاجم مكمل بوده تا مهاجم نوك ...
< هم آرش برهانى و هم سياوش اكبرپور مى توانند در نقش مهاجم نوك، حتى تك مهاجم تيم خود بازى كنند، اتفاقى كه در باشگاه هاى آنها هم افتاده. در ضمن اگر مى خواهيد رضا عنايتى را با سياوش اكبرپور مقايسه كنيد بايد بگويم كه اكبرپور اين توانايى را دارد تا هم در نقش مهاجم نوك، هم در نقش مهاجم مكمل و حتى در نقش مهاجمان كنارى بازى كند اما عنايتى فقط مى تواند در نقش مهاجم نوك بازى كند ... عنايتى مهاجم خيلى خوبى است. من اولين مربى بودم كه او را به تيم ملى دعوت كرد و به او بازى داد و در تمام دو سال اخير او را در تركيب تيم ملى نگاه داشته ام. حالا هم مسأله به اين صورت نيست كه او ديگر جايى در تيم ملى نداشته باشد. او مى تواند در اردوهاى بعدى جزو نفرات تيم ملى باشد.
در بازى مقابل كره جنوبى بسيارى از بازيكنان شاخص فوتبال ايران حضور ندارند. نمى ترسيد كه با اين وضعيت شكست بخوريد و مجدداً مقابل سيل انتقادات قرار بگيريد؟
< من از شكست نمى ترسم. اين مسابقات و بازيهاى اينگونه، بازيهاى تداركاتى هستند. بازيهايى كه انجام مى شود تا ما نقاط ضعف خودمان را پيدا كنيم و روى آنها كار كنيم تا برطرف شوند. ما نبايد از شكست خوردن بترسيم و فكر كنيم با يك شكست، آن هم در يك بازى دوستانه، دنيا به آخر مى رسد. مى دانم كه در صورت باخت به كره، مطبوعات مجدداً شروع به انتقاد از من مى كنند و تمام تلاششان را مى كنند تا من را نالايق نشان دهند اما من براى خودم اهدافى را تعريف كرده ام و براساس آنها پيش مى روم و از باخت هم نمى ترسم.
با توجه به اينكه ما در جام جهانى با هيچ تيم آسيايى روبرو نمى شويم اين بازى يك بازى تداركاتى مناسب براى ايران است؟
< قبلاً هم گفته ام كه ما نتوانسته ايم با تيم هاى اروپايى كه مشغول انجام بازيهاى مقدماتى جام جهانى هستيم براى انجام بازيهاى تداركاتى به توافق برسيم. كره جنوبى به هيچ وجه حريف كوچكى نيست. اين تيم صاحب عنوان چهارمى جهان است. ستاره هاى بزرگى دارد و در حد برترين تيم هاى جهان است. ديدار با كره بازى تداركاتى و سخت براى ما مى شود كه به خوبى نقاط ضعف ما را مشخص مى كند. ما در فاز دوم آماده سازى تيم ملى براى حضور در مسابقات جام جهانى طبق تقويم فيفا پنج روز براى بازيهاى ملى در اختيار داريم كه در تمام آنها با حريفانى بزرگ و صاحبنام بازى مى كنيم. مطمئن باشيد.