انگار برانكو و دنيزلى روى دو كفه يك ترازو قرار گرفته اند. هرچند برانكو با بازيهاى ضعيف تيم ملى بيشتر جايگاهش را روى نيمكت تيم ملى از دست مى دهد و از محبوبيتش ميان مردم كاسته مى شود، كفه ترازو به سمت دنيزلى با سرعتى خيره كننده سنگين تر و او ميان مردم محبوب تر مى شود. نتايج خوب او در پاس و بازيهاى زيبا و تماشاگرپسند اين تيم باعث شده تا بسيارى از طرفداران تيم ملى كه در حسرت يك بازى زيبا از تيم ملى هستند، دنيزلى را گمشده تيم ملى بدانند.
ابراز علاقه دنيزلى براى حضور در كادر فنى تيم ملى كه بارها در روزنامه ترك زبان به چاپ رسيده، دليل ديگرى است كه نام او در ماه هاى گذشته بيش از هر گزينه ديگرى براى جانشينى برانكو بر سر زبان ها بيفتد اما درست در روزهايى كه بسيارى او را بهترين گزينه موجود براى جانشينى برانكو مى بينند، موضعش را تغيير داده و به گونه اى صحبت مى كند كه انگار روزهاى پايانى حضورش در ايران را مى گذراند. «به خاطر علاقه اى كه به مردم ايران داشتم گفته بودم اگر تيم ملى سرمربى نداشته باشد و اين پست را به من پيشنهاد كنند مى پذيرم اما اگر دوباره اين سؤال از من پرسيده شود مطمئن نيستم همان پاسخ را بدهم.»
اين گفته دنيزلى در روزهاى پايانى قراردادش با پاس، آيا مى تواند به معنى پايان حضور او در فوتبال ايران باشد؟
در آخرين ساعات يكشنبه و پس از پيروزى پاس مقابل شهيد قندى، دقايقى را در هتل صفاييه يزد در كنار دنيزلى بوديم. هرچند در ابتدا قرار بود از تيم ملى نپرسيم اما مى توانيد حرف هاى دنيزلى را درباره حضور ده ماهه اش در ايران و شايعه مربيگرى اش در تيم ملى بخوانيد:
براى بازى با قندى به نصرتى استراحت داده بوديد؟
<در حالت عادى نبايد به او استراحت مى دادم اما شرايط طورى بود كه مجبور شدم نصرتى را به يزد نبرم. او به من گفت كه نياز به استراحت دارد و من هم پذيرفتم . البته در يكى از روزنامه ها خبرى خواندم كه مطمئن نيستم صحت داشته باشد آن خبر هم در اين تصميم بى تاثير نبود
چه خبرى؟
<از قول سرمربى تيم ملى نوشته بود كه در كره از همه راضى بوده به غير از محمد نصرتى.
اين بخشى از حرف هاى برانكو پس از بازى بود كه از صدا و سيما هم پخش شد؟
<ضربه روحى اين جمله به محمد بسيار بزرگتر از اتفاقات بازى بود. اين جمله يعنى اينكه سرمربى تيم ملى ديگر هيچ وقت محمد را به تيم ملى دعوت نمى كند.
من بازيكنم را به تيم ملى مى فرستم كه پيشرفت كند و بهتر شود نه اينكه افت كند و روحيه اش هم از بين برود.
محمد روز خوبى در بازى با كره نداشت.
<اينكه توپ پس از برخورد به دو نفر به محمد مى خورد و وارد دروازه مى شود تنها يك بدشانسى است و او هيچ تقصيرى در آن صحنه نداشت. اين اتفاق در بسيارى از ليگ ها و بازيهاى ملى براى بزرگترين ستارگان فوتبال جهان هم مى افتد.
بدشانسى هاى نصرتى به صورت سريالى تكرارى درآمده است.
<اين نهايت بدشانسى است كه اين اتفاقات تلخ پشت سر هم براى محمد مى افتد اما بايد بپذيريم او نقش زيادى در اين اتفاقات نداشته است.
نصرتى افت شديدى داشته و اين اتفاقات تلخ و انتقاداتى كه از او مى شود روحيه اش را هم خيلى ضعيف كرده، چه برنامه اى براى احياى دوباره او داريد؟
<از همين جمعه بار ديگر محمد را در اوج مى بينند، او به كمى استراحت نياز داشت و با شروع تمريناتش بار ديگر به اوج برمى گردد. او بايد اين حوادث را فراموش كند و دوباره همان نصرتى سابق باشد.
وضعيت ديگر ملى پوشان تيمتان در بازگشت از كره چطور بود؟
<من به دليل جلسه با هيأت مديره پاس نتوانستم بازى را تماشا كنم اما مى دانم شكورى و منيعى بازى نكرده اند و برهانى هم دقايق كمى در زمين بوده است. يك سفر طولانى كه بيش از دو روز مسافرت هوايى داشته و چند روز دورى از تمرينات تيم و در نهايت بازى هم نكرده اند. اين اصلاً شرايط ايده آلى نيست. آنها در بازگشت به تمرين فقط خسته بودند.
انگار خيلى از حضور بازيكنانتان در تيم ملى راضى نيستيد. اگر حضور آنها در تيم ملى باعث افت بازى شان شود چه تصميمى مى گيريد؟
<تصميمى نمى گيرم چون در صورتى كه افت كنند به تيم ملى دعوت نمى شوند.
يك ماه از شكست پاس مقابل العين مى گذرد...
<ما در آن بازى نباختيم.
اما پاس از بازيها حذف شد و رؤياى قهرمانى را از دست داد. حتى خود شما هم در پايان مسابقه گفتيد اين بازى تلخ ترين بازى دوران فوتبالتان بود.
<با نگاهى به نتايجى كه در بازيهاى نيمه نهايى افتاد متوجه مى شويد كه چرا آن شب اين همه ناراحت بودم. ما خيلى راحت مى توانستيم قهرمان آسيا شويم. ما شايسته پيروزى مقابل العين بوديم اما چند اشتباه باعث حذفمان شد.
حتماً بارها نوار آن مسابقه را ديده ايد حالا فكر مى كنيد علت اصلى حذف پاس چه بود؟
<يك استرس بى دليل در دقايق پايانى باعث شد بچه ها نتوانند مثل دقايق قبل بازى كنند. وقتى با دو گل از حريف جلو هستى شانس زيادى براى پيروزى دارى و بايد خيلى راحت حريف را در اختيار داشته باشى اما در ۱۰ دقيقه پايانى بازى استرس بازيكنان باعث آن اتفاق شد. آنها بى دليل براى حفظ دو گل برترى عقب كشيدند و بازى دفاعى ما اين فرصت را به العين داد تا گل بزند. من اعتقادى به اين نوع فوتبال با ترس ندارم اما در آن دقايق هيچ راهى براى دور كردن اين فشار از بازيكنانم نداشتم، آنها احساسى بازى كردند و همه چيز خراب شد.
آسيب ديدگى برهانى و منيعى كمى عجيب نبود. به نظر مى رسد كه بازيكنان العين با قصد و نيت اين دو بازيكن را زدند؟
<براى خودم هم جاى سؤال دارد به خصوص آسيب ديدگى برهانى. اين يك بدشانسى بزرگ بود كه ما دو يار تأثيرگذارمان را به دليل آسيب ديدگى از دست داديم. اينكه من ديده باشم كه بازيكنان العين برهانى را عمدى زده اند خيلى اهميتى ندارد. آن صحنه بايد به چشم داور بازى عمدى مى آمد كه او اين عقيده را نداشت.
در پايان بازى گفتيد مشكلاتى داريد كه شايد باعث جدايى تان از پاس شود، آن مشكلات برطرف شده است؟
<قسمتى از آنها حل شده اما هنوز هم مشكلاتى وجود دارد.
هنوز هم علاقه اى به بازگو كردن مشكلات تان نداريد؟
<اين يك مشكل خانوادگى است. بين خانواده پاس.
هنوز هم اين سؤال در ذهن بسيارى از ايرانيان باقى مانده كه چرا شما به ايران آمديد؟
<بدون شك بزرگترين انگيزه ام حضور پاس در ليگ قهرمانان آسيا بود، اين يك عرصه جديد بود. دوست داشتم قهرمانى در ليگ قهرمانان آسيا را هم تجربه كنم. با حذف پاس هرچند ما هنوز بازيهاى ليگ برتر را درپيش داريم اما حقيقت اين است كه قهرمانى در ليگ برتر سقف خواسته اى كه از حضور در ايران داشتم نيست.
پيوستن به پاس آن هم در فاصله دو سال مانده به جام جهانى شما را از حضور در جام جهانى دور نمى كرد؟
<من براى هر تصميمى كه مى گيرم خيلى منطقى فكر مى كنم و پيوستنم به پاس هم با يك برنامه دقيق بود. قهرمانى در ليگ قهرمانان آسيا هدفى بود كه به نظرم افق تازه اى را در كارنامه ورزشى ام باز مى كرد.
اما شما در مصاحبه با روزنامه هاى ترك گفته بوديد كه تنها آرزوى بزرگتان حضور در جام جهانى است.
<شما اين جمله مرا بد متوجه شده ايد. من گفته بودم كه حضور در ليگ قهرمانان اروپا، جام ملت ها و بازيهاى مختلف ملى و باشگاهى را تجربه كرده ام و حالا دوست دارم كه در جام جهانى هم حاضر شوم. البته من مى توانستم در كره و ژاپن سرمربى تيم ملى تركيه باشم ولى به اين نتيجه رسيده بودم كه پس از ۴ سال حضور در تيم ملى زمانش رسيده كه از اين تيم جدا شوم و به فنرباغچه بروم. اگر مى خواستم مى توانستم مربى تيم ملى تركيه در جام جهانى ۲۰۰۲ باشم اما خودم از اين تيم جدا شدم.
چندى قبل روزنامه صباح از قول شما نوشته بود كه اگر مربى تيم ايران نشويد به دبى مى رويد؟
<آن مصاحبه اصلاً به اين صورت نبوده است. آنها درباره آينده كارى ام پرسيده بودند و من هم گفتم يك پيشنهاد از دبى، يك پيشنهاد از قطر و چهار پيشنهاد هم از تيم هاى ترك دارم كه يكى از آنها تيم سرشناس و بزرگى است.
حرفى درباره تيم ملى نزديد؟
<آنها از علاقه ام براى مربيگرى ايران پرسيدند و من هم گفتم صميمانه بگويم اگر روزى ايران مربى نداشته باشد و آنها به من پيشنهاد كنند مى پذيرم. اين جواب آن روزم بود اما اگر حالا بار ديگر اين سؤال از من پرسيده شود ممكن است همان چيزى كه آن روز گفتم را نگويم چون ازگفته هايم برداشت اشتباه مى شود.
تفاوت زيادى ميان گفته هاى شما با روزنامه هاى ترك و روزنامه هاى ايران وجود دارد. در تركيه شما هر روز از علاقه تان به مربيگرى در تيم ملى مى گوييد ولى در ايران علاقه اى به صحبت درباره تيم ملى نداريد؟
<من همان حرف هايى را به روزنامه هاى ترك مى زنم كه در پاسخ به خبرنگاران ايرانى مى گويم. همان طور كه گفتم هر بار درباره تيم ملى از من پرسيده اند گفته ام اگر مربى نداشتند و پيشنهاد بدهند مى پذيرم تا به حال هيچ وقت نبوده كه به دنبال كار در تيمى باشم و هميشه از ميان پيشنهادهايى كه داشته ام تيم مورد نظرم را انتخاب كرده ام. هيچ وقت نخواسته ام خودم را علاقه مند به مربيگرى تيمى نشان دهم و از اين پس هم نمى كنم. آن هم براى مربيگرى تيمى مثل ايران كه سرمربى دارد.
من مصطفى دنيزلى هستم، كسى كه ۱۵ سال در سطح اول فوتبال تركيه كار كرده و سرمربى تيم هاى بزرگ تركيه و سرمربى تيم ملى تركيه بوده است.
اگر سؤال روزنامه صباح را دوباره از شما بپرسم حالا چه پاسخى مى دهيد؟
<نمى خواهم درباره تيم ملى حرفى بزنم. هر تغييرى را كه در پاس به وجود بياورم كارى براى فوتبال ايران بوده است و فكر مى كنم وظيفه ام را نسبت به فوتبال ايران انجام مى دهم. شرايط حساسى دارم و ترجيج مى دهم در مورد تيم ملى حرف نزنم.
چرا ؟
<در اين چند هفته عده اى حرف هايى از قول من گفته اند كه صحت ندارد و من اصلاً هيچ كدام از اين حرف ها را درباره تيم ملى و بعضى از بازيكنان به زبان نياورده ام. به زودى در كنفرانس مطبوعاتى جواب سؤالات مردم و خبرنگاران را درباره تيم ملى مى دهم. اصلاً دوست ندارم از نام من سوء استفاده شود و پاسخ اينها را مى دهم.
نمى خواهيد اسمى از آنها ببريد؟
<در كنفرانس مطبوعاتى مى گويم.
درست زمانى كه چهره محبوبى ميان مردم شده ايد و همه شما را ناجى تيم ملى مى دانند نااميد كننده حرف مى زنيد.
<من هم اگر گفتم، تيم ملى ايران مربى نداشته باشد و به من پيشنهاد شود مى پذيرم، فقط به خاطر مردم بود. به خاطر علاقه اى كه آنها به من دارند و نسبت به من لطف دارند. در بين مردم ايران احساس مى كنم كه انگار در كشور خودم هستم. آنها همانقدر مرا دوست دارند كه در تركيه هم مردم به من علاقه مند هستند. يك حقيقتى را بايد بگويم، اگر به تهران نمى آمدم و مردم تهران را نمى ديدم هيچ وقت پيشنهاد پاس را نمى پذيرفتم. چهار نفر در پيوستن من به پاس نقش بزرگى داشتند. اول سردار آجورلو بعد سردار ايازى و يعقوبى و بعد هم دكتر قاليباف كه در رأس نيروى انتظامى حضور داشت. آشنايى با آنها مرا ترغيب به حضور در ايران كرد و پس از آمدن به تهران روز به روز بيشتر با مردم رابطه پيدا كردم و برخوردهاى خوب آنها هر روز علاقه ام را به ماندن در ايران بيشتر و بيشتر كرد.
تا به حال پيشنهادى براى مربيگرى در تيم ملى ايران داشته ايد؟
<چند سال قبل آنها پيشنهاد دادند اما شرايط طورى بود كه فكر مى كردم حضورم در فنرباغچه ثمربخش تر باشد.
مى گويند فدراسيون توان پرداخت رقم پيشنهادى شما را ندارد؟
<اين را براى اولين بار از شما مى شنوم!
فكر نمى كنيد تفاوت در گفته هاى شما در روزنامه هاى ترك زبان و انعكاس آنها در ايران به خاطر تغييراتى باشد كه در ترجمه حرف هايتان ايجاد مى شود؟
<حرف هايى كه من به رسانه هاى ترك مى زنم دقايقى بعد در ايران منعكس شود و اين ديگر وظيفه شماست كه حرف هايم را همان طور كه هست ترجمه كنيد. حضور من در ايران باعث شد تا ۵۰ روزنامه ترك و تعداد زيادى از شبكه هاى تلويزيونى تركيه با دقت اخبار ايران را دنبال كنند. اين براى اولين بار در تاريخ دو كشور است كه رسانه هاى ترك تا اين حد به ايران توجه دارند. همين اتفاق باعث شده كه احساس كنم سفيرى از تركيه در ايران هستم و بايد باعث گسترش روابط دوستانه دو كشور باشم. فكر مى كنم در اين ۱۰ ماه به بهترين شكل وظيفه ام را انجام داده ام.
قراردادتان با پاس يكساله بود؟
<بله قرارداد اوليه ما براى يك سال است.
چيزى تا پايان اين قرارداد نمانده، قراردادتان را تمديد مى كنيد؟
<هنوز قراردادمان تمام نشده، بعد درباره اش تصميم مى گيرم.
حرف هايى كه در مصاحبه زديد و اينكه گفتيد حالا براى حضور در تيم ملى مردد هستيد، اينكه قهرمانى در ليگ برتر سقف خواسته هايتان نيست و از همه مهمتر كنفرانس مطبوعاتى كه در آستانه پايان قرارداد با پاس، ترتيب داده ايد باعث نگرانى مان شده است. اين جلسه، جلسه خداحافظى دنيزلى با مردم ايران است؟
<كمى صبر كن جواب سؤالت را در كنفرانس مى شنوى.