از مربيان ۳۲ تيم حاضر در دور پايانى جام جهانى فوتبال ۲۰۰۶ حدود نصف غير بومى و خارجى هستند.
پيشتازى با كشورهاى هلند و برزيل است كه هركدام ۴ مربى در ميان تيم هاى مسافر دارند. هلند به جز ماركو فان باستن كه تيم ملى همين كشور را هدايت مى كند، گاس هيدينك را به استراليا فرستاده، لئو بين هاكر را مصدر كار در ترينيداد كرده و ديك ادووكات را نيز سرمربى كره جنوبى مى بيند. برزيل كه تا پيش از تغيير و تحولات اخير در عربستان ۳ نماينده در بين تيم هاى حاضر در «آلمان ۲۰۰۶» داشت حالا تا رقم ۴ ارتقا يافته است. طى تحولات مورد بحث گابريل كالدرون آرژانتينى از پست سرمربيگرى عربستان بركنار شده و جايش را ماركوس پاكه تا گرفته است. «پاكه تا»ى برزيلى كه سابقه قهرمان كردن كشورش در جام هاى جهانى نوجوانان و جوانان ۲۰۰۳ را به فاصله فقط ۳ ماه طى آن سال دارد تيمى را تحويل گرفته است كه در جام جهانى قبلى توسط آلمان له شد و ۸ گل از ميزبان دوره جديد جام خورد و اصلاً از گروهش بالا هم نيامد. قدر مسلم اين كه كار هموطنان او كارلوس آلبرتو پريرا در تيم ملى برزيل، لوييس فيليپه اسكولارى در تيم ملى پرتغال و زيكو در ژاپن آسان تر از كار او خواهد بود. هرچه باشد، برزيل حالا با هلند ۴-۴ مساوى است و اگر در ۵ ماه و نيم باقى مانده تا شروع رقابت ها تحول تازه اى روى ندهد با همين حالت مساوى به آلمان خواهد رفت.
• سهم كشور برانكو
كرواسى كه بخشى از يوگسلاوى سابق است و هميشه مهد مربيان و بزرگترين صادر كننده و سازنده مردان اين حرفه شناخته شده است، اين بار و تا اين مقطع از كار زير سايه هلند و برزيل ايستاده است تا ديگر ميدان دار نباشد. اين كشور اضافه بر زلاتكو كرانيكار كه رهبر تيم ملى كرواسى است، فقط برانكو ايوانكوويچ را به عنوان ديگر نماينده خود در راس تيم ملى ايران مى بيند ولى اگر راتومير دويكوويچ را كه هدايت كننده تيم ملى غنا و ظاهراً صربستان است و ايليا پتكوويچ را كه سرمربى صربستان است، براساس اصل و ريشه و نژاد مشترك و خاستگاه اوليه كروات و از همان نژاد اوليه (يوگسلاوى) بدانيد، كروات ها با هلند و برزيل همپا خواهند شد. فقط كرواسى نيست كه دو (و به روايتى ۳) نماينده در ميان مربيان شاغل در جام جهانى دارد، زيرا فرانسه هم در اين خصوص با كروات ها شريك و هم رديف است. كشور پلاتينى بدون هيچ شك و گمانى در اين زمينه سه مربى در جام جهانى ۲۰۰۶ خواهد داشت كه عبارت اند از: ريموند دومنك (فرانسه)، روژه لومه (تونس) و هانرى ميشل (ساحل عاج). از اين سه مربى، دو نفر قبلاً هم در دور پايانى جام جهانى مربيگرى كرده اند. لومه مربى تيم ملى فرانسه به زمان ثبت نتايج مشعشع جام جهانى قبلى و حذف در همان گام نخست آن دوره بود، ميشل سابقه كار با كشورش و مكزيك را دارد ولى دومنك براى اولين بار است كه دور پايانى جام جهانى و ميدانى به اين بزرگى را تجربه مى كند.
در رده بعدى به نام سوئد برمى خوريم. به كشورى كه به جز زمان رسيدن به مرحله نيمه نهايى جام جهانى خانگى (۱۹۵۸) و سپس كسب مقام سومى جام ۱۹۹۴ در ساير ادوار جام هاى جهانى كاره اى نشده اى است اما حالا اضافه بر لارس لاگربك كه تيم ملى سوئد را هدايت مى كند، اسون گوران اريكسون را هم در راس تيم ملى انگليس مى بيند و وى به واقع از ۵ سال پيش به اين سو حائز اين سمت در بريتانيا بوده است. آرژانتين هم كشورى است كه مثل سوئد دو مربى در جام جهانى حاضر خواهد داشت. يكى خوزه پكرمن (آرژانتين) است و ديگرى ريكاردو لاوولپه (مكزيك).
• كشورهاى يك سهميه اى
از اين رده به بعد به نام كشورهايى برخورد مى كنيم كه فقط يك مربى در جام جهانى خواهند داشت. شايد قدرى تعجب آور باشد كه چرا ايتاليا فقط همان مارچلو ليپى را (در راس تيم ملى همين كشور) مى بيند، ولى پس از نزول فراوان تيم ملى آلمان طى سال هاى اخير نمى توان گله كرد كه چرا ژرمن ها فقط همان كلينزمن را در دور نهايى جام جهانى هجدهم (و در راس تيم ملى آلمان) حاضر مى بينند و ديگر خبرى از امثال وينفريد شيفر نيست كه در جام جهانى قبلى كامرون را هدايت مى كرد. كار به جايى كشيده كه حتى فرضيه سپردن رهبرى تيم ملى آلمان به يك مربى خارجى طى سال هاى اخير بارها مطرح شده و طرفداران زيادى هم داشته است و اگر مسئله محبوبيت رودى فولر در اوايل دهه جارى و علاقه مردم آلمان به يورگن كلينزمن در حال حاضر مطرح نبود شايد انتقال قدرت از يك آلمانى به يك خارجى در تيم ملى ژرمن ها اينك انجام شده و به پايان هم رسيده بود، به خصوص كه تيم ملى فعلى آلمان به لحاظ فنى شايد ضعيف ترين تيم اين كشور در ۴۵ سال اخير بوده باشد و فقط مسئله ميزبانى رقابت ها است كه ناظران و آلمانى ها را اميدوار ساخته است تيم ملى اين كشور را صاحب شانس براى رسيدن به يك چهارم نهايى (و حتى نيمه پايانى) جام جهانى آينده نيز بينگارند. ساير كشورها مثل آلمان و ايتاليا يك مربى اى هستند. از لهستان (پاول ياناش) گرفته تا اوكراين (اولگ بلوخين)، اسپانيا (لوئيس آراگونس) و چك (كارل بروكنر). توگو هم كه چندى پيش براى شركت در تورنمنت چهارجانبه تهران به كشورمان آمده بود، از مربى غيربومى (استيفن كشى نيجريه اى) سود مى جويد و اين معادله تا حدى براى پاراگوئه (آنيبال روئيز) و اكوادور (لوئيس فرناندو سوارز) هم صادق است.
• بدون ترديد
اگر با بازگشت به مضمون اوايل مطلب دوباره تاكيد ورزيم كه از ميان ۳۲ تيم حاضر در جشنواره بزرگ «آلمان ۲۰۰۶» نيمى مجهز به مربيان خارجى خواهند بود، مجبوريم به سرعت به اين نتيجه برسيم كه فوتبال به عنوان يك ورزش بسيار پرطرفدار پديده اى «فرامليتى» شده است و همگان ايمان آورده اند كه براى كسب موفقيت در ميادين فوتبال و به ويژه جام هاى بزرگ بايد صرف نظر از هرگونه خط كشى ها از بهترين علم روز و پيشرفته ترين تاكتيك ها سود جست و اگر چنين متاعى فقط در خارج يافت مى شود، نبايد در ابتياع آن به هر قيمت و وسيله اى ترديدى را به خود راه داد. ايران يكى از كشورهايى است كه چنين مى انديشد و ظاهراً چنان رويكردى براى ما ثمربخش هم بوده زيرا تيم ايران با راهنمايى برانكو ايوانكوويچ جواز حضور در دور پايانى جام جهانى را كسب كرده است. ولى از يك سو ترديدهايى وجود داشته است كه آيا برانكو با همين ادوات و رويكردها براى دور پايانى جام جهانى هم جواب مى دهد و يا خير، و آنها كه مى خواهند ژرف نگرتر از اين باشند، مى پرسند آيا اصرار بر ادامه استفاده از مربيان كروات در اين مقطع از فوتبال ما مثمرثمر هست يا نه و آيا بهتر نيست كه مثل كشورهاى عرب حوزه خليج فارس (و مانند تيم ملى اميد كشور خودمان) به مربيان پرتغالى و برزيلى روى آورد و براى مدتى هم كه شده از مربيان يوگسلاوتبار دست و دل شست؟
درست است كه كروات ها و كروات تبارها هنوز پس از هلند و برزيل بيشترين نماينده را در ميان مربيان شاغل در دوره جديد جام جهانى دارند، اما اگر سهم مستقيم آنان را با سهميه دو كشور فوق قياس كنيم به رقمى نزديك به نصف مى رسيم كه نشان دهنده نزول نسبى يوگسلاوتبارها در اين خصوص است و اگر هلندى ها در اين چند سال تو بورس افتاده اند اين رايزنى كمتر از گذشته براى كروات تبارها صدق مى كند.
• جايگاه مربى ايرانى
در اين ميان جايگاه مربى ايرانى كجاست؟ متاسفانه پاسخ مثبتى بر اين قضيه يافت نمى شود. در هر دو جام جهانى اخير مربيان ما كروات بوده اند و در مقدماتى جام ۹۸ كه كار را با يك ايرانى (محمد مايلى كهن) شروع كرديم، در ميانه راه وى بركنار شد و افتخار صعود به درست يا غلط به نام يك خارجى (ويرا برزيلى) نوشته شد و از على پروين هم در مرحله مقدماتى جام جهانى ۹۴ كارى برنيامد. آيا امكان دارد باز يك ايرانى سكاندار تيم ملى در جام جهانى باشد؟ نمى دانيم. براى جام پيش رو اين احتمال بسيار كم و ضعيف است، مگر اين كه موج ناملايمات برانكو را در ماه هاى نه چندان پرشمار باقى مانده سرنگون و مسئولان فوتبال ما را به سبب ضيق وقت براى جذب مجدد مربى خارجى به مربى داخلى محتاج كند. در عصر و زمانه اى كه تقريباً هيچ كشورى از رويكرد به مربيان خارجى ابايى ندارد، نمى توان تيم ملى را بابت استفاده از برانكو سرزنش كرد اما امروز اين ترديد وجود دارد كه اگر ايوانكوويچ چيزى بسيار فراتر از يك مربى وطنى به تيم ملى ايران به لحاظ فن و تاكتيك نبخشد، چگونه مى توان اين فرضيه و پيشنهاد جدى را رد كرد كه چرا از مربيان داخلى براى هدايت تيم ملى استفاده نشود و به چه سبب سهم مربيان داخلى در حالى «صفر» است كه تيم ملى ايران با يك مربى خارجى گاه خيلى هم بدتر و بالاتر از «صفر» در مسابقات خود ظاهر نمى شود؟
اگر جواب اين سئوال را نيابيم بعيد مى دانيم كه سهم مربيان ايرانى براى جام ملت هاى آسيا ۲۰۰۷ و جام جهانى ۲۰۱۰ چيزى فراتر و بيشتر از امروز باشد زيرا بازى هاى آسيايى ۲۰۰۶ قطر و مقدماتى المپيك ۲۰۰۸ را هم از حالا به يك خارجى (سيموئز) سپرده اند.