جام جهانى ژيمناستيك در تهران با قرارگرفتن ايران به عنوان آخرين كشور در رنكينگ جهانى به كارخود پايان داد و اين درحالى است كه ضعف در برگزارى اين رقابت ها تا حدود بسيار زيادى بر كيفيت آن اثر نامطلوب گذاشته بود.
پرونده جام جهانى ژيمناستيك تهران بسته شد. جامى كه دوسال خانواده اين رشته را تحت تأثير خود قرارداده بود وكارشناسان هم انتقادهاى تند وتيزى به آن داشتند. ميزبانى ايران خوب بود و اين موضوع را همگان اذعان كرده اند؛ ازكشورهاى خارجى شركت كننده تا منتقدان مخالف برگزارى آن در كشور. اما نبايد روى كاستى هاى اين رشته سرپوش گذاشت.
مسلماً در هر برنامه اى بعد از امور اجرايى، بحث ارتباطات و برنامه ريزى براى حضور تماشاگر و خبرنگار و حضور ميهمانان ويژه براى يك مسابقه حرف اول را مى زند اما در اين جام مطمئناً حرف آخر را مى زد.
متأسفانه برخلاف نظر مسؤولان فدراسيون ژيمناستيك ، در خصوص اينكه برگزارى اين مسابقات مى تواند تماشاگر جذب كند اما به اندازه اى كه پيش بينى مى شد، تماشاگران از اين رقابت ها استقبال نكردند . فدراسيون از ابتدا نسبت به استقبال تماشاگران از اين مسابقات چه از طريق تلويزيون وچه به شكل حضور در سالن مسابقات اطمينان خاطر داشت . اما رؤسا بايد اين را قبول كنند كه برنامه آنها در اين مورد ضعيف بود.
هرچند برخى از مسائل و مشكلات به وجود آمده طى برگزارى مسابقات مى تواند ارتباطى به فدراسيون نداشته باشد اما ارتباطات ضعيف فدراسيون باعث تشديد آنها شد. در روز دوم مسابقات شاهد بوديم به دليل برگزارى همزمان مسابقات فوتبال در مجموعه آزادى از ورود تماشاگران اندك اين رشته ، بانوان و حتى برخى از خبرنگاران به سالن جلوگيرى كردند. بسيارى از اين خبرنگاران كسانى بودند كه با وجود داشتن كارت سازمان موفق به حضور در سالن برگزارى رقابت ها نشدند و اين در حالى است كه فدراسيون ژيمناستيك با اين كار، بزرگ ترين لطمه را به پيكر خود وارد آورد.
در اين مورد سرپرست فدراسيون به هيچ عنوان براى رفع اين مشكلات اقدام نكرد وحتى نقطه نظرمسؤولان فدراسيون اين بود كه اين مسأله ربطى به كوتاهى آنها ندارد.ضمن اينكه آنها توپ را در زمين رسانه ها انداختند و تا حدودى آنها را در عدم استقبال تماشاگران مقصر قلمداد كردند.
روابط عمومى اين مجموعه نيزبه خوبى نتوانست وظايف خود را در قبال انعكاس مطالب به روز و كارآمد به رسانه ها انجام دهد. تجربه ثابت كرده كه اگر در برنامه اى حتى كوتاهى هم شده باشد ويا حتى مخالف هم داشته باشد چنانچه انعكاس برنامه ها خوب صورت بگيرد نتيجه به نفع همان مجموعه تمام مى شود.
عدم حضور ميهمانان رسمى همچون رييس سازمان، رييس كميته ملى المپيك و معاونان سازمان تربيت بدنى هم يكى از مسائلى بود كه اگر فدراسيون برنامه خوبى براى آن تدارك مى ديد مطمئناً شاهد حضور حاميان ورزشى در سالن مسابقات مى بوديم.
دومين نكته در اين مسابقات كنار گذاشتن ورزشكارانى بود كه در مسابقات غرب آسيا نتايج خوبى را كسب كرده بودند ولى شاهد بوديم كه ورزشكاران و مربيان اين كاروان به راحتى وقت خود را دركنار زمين به تشويق ژيمناست هاى هموطنشان گذراندند.
مطلب سوم اينكه ورزشكارانى از كشور اردن و عربستان موفق شدند از ملى پوشان ما جلو بيافتند و حتى مدال هم كسب كنند درحاليكه همين ورزشكاران در مسابقات غرب آسيا مدالى را بدست نياوردند.شايد اگر تركيب تيم ملى از ورزشكاران قديمى تر تشكيل شده بود حداقل يك مدال برنزبدست مى آمد.
بحث داورى هم قابل تأمل است . حضور داوران ما در اين رقابت ها خوب بود اما حضور ۴ داور ايرانى از ۷ داور كمى جاى تعجب داشت و مى توانست نكته منفى براى ما در پى داشته باشد و اين فكر را به ذهن متبادر كند كه شايد حضور ورزشكاران ما در فينال ها حقيقتى ساختگى باشد.
ديگر اينكه ميزبانى ايران هرچند باعث يك افتخار براى كشور و قاره آسيا بوده اما فقط باعث شده كه ما به عنوان كشور آخر در رنكينگ جهانى قرار گيريم و آيا اين موضوع ارزش اين همه جنجال و حرف وحديث را داشت؟ مسابقاتى كه نه مدالى،نه تماشاگرى ، نه ورزشكارى و نه مربى كارآمدى براى ژيمناستيك كشورمان به همراه داشت.
خريد تجهيزات براى فدراسيون ژيمناستيك موهبتى بزرگ بودكه آن هم از بركت برگزارى اين رقابت ها به دست آمد اما چگونه اين امكانات توزيع خواهد شد؟استانى كه بودجه اش كفاف مشكلات روز مره اش را نمى دهد تجهيزات را براى چه مى خواهد؟ بهتر است خانواده ژيمناستيك به جاى بحث كردن باهم يكى شوند و فكر اساسى براى تصميم گيرى هاى آنى و بدون نتيجه را در دستور كار خود قرار دهند.