خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: جام جهاني 2006
مكزيك, كشوري در آمريكاي مركزي به پايتختي مكزيكو سيتي است. اين كشور همچون آرژانتين و برزيل از پيشينهاي قابل توجه در فوتبال برخوردار است.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين كشور كه ميزبان جام جهاني 70 و 86 را نيز بر عهده داشت، در جام جهاني 2006 آلمان با تيمهاي ايران، آنگولا و پرتغال همگروه است.
تيم ملي كشورمان در روز بيستويكم خرداد بايد به ديدار اين تيم قدرتمند برود.
اسپورت بيلد با فرانسيسكو فونسكا گفتوگويي را انجام داده كه در زير آمده است:
- نام رسمي شما, فرانسيسكو فونسكا است؛ اما، در مكزيك شما را بيشتر با نام «كيكين» ميشناسند. معناي اين اسم چيست؟
كيكن نوعي نامي مستعار يا تخلص به شمار ميآيد. اين نام براي من بسيار با ارزش است، چرا كه مرا به ياد برادر درگذشتهام مياندازد.
- چطور؟ چه اتفاقي براي برادرتان رخ داده است؟
ما هفت خواهر و برادريم. هكتور فرانسيسكو برادر بزرگتر من بود. همه او را با نام كيكين صدا ميزدند. او يك استعداد ناب بود. او براي فوتبال ساخته شده بود و بر سر همان هم جانش را گذاشت.
- چطور؟
او با آن كه پانزده سال بيشتر نداشت، با اين حال در تيمهاي بسياري بازي كرد. كيكين در روز مرگش در سه بازي كامل شركت داشت. سپس در شب به تختخواب رفت و خوابيد و ديگر هرگز بيدار نشد. به همين سادگي! درست در كنار من. علت دقيق مرگ او هيچ گاه بر ما روشن نشد. تنها حدس ميزنيم او به يك ناراحتي قلبي دچار بوده است.
- و مگر او در كودكي شما تاثير عميقي گذاشت؟
البته. اگرچه تنها دو سال داشتم و خاطرههايم از او بيشتر به عكسها و تعريفهايي كه ديگران از او ميكنند، محدود ميشود؛ اما, اين ناراحتي و تاسف خانواده ما را بيشتر به هم نزديك كرد. كيكن با حضور من براي همگي آنها به نوعي زنده است.
- و شما براي همين موضوع خواستيد تا همواره يك بازيكن فوتبال بشويد؟
اين تصميم من كه نه، خواست خدا بود. تنها اوست كه سرنوشت ما را رقم ميزند. من اين امر را پذيرفتهام. من در سن هفده سالگي در برابر گزينهي دشواري قرار گرفته بودم. ادامهي تحصيل يا فوتبال. با تيم دسته سومي «لئون» قرارداد امضا كردم. خوشبختانه تصميم سراپا درستي از آب درآمد. امروز از صميم قلب از خدا بسيار سپاسگذارم كه مرا به اين راه فرستاد.
- واكنش خانواده برابر اين تصميم شما چه بود؟ و آنها چه واكنشي از خود بروز دادند.
آنها همواره يار و پشتيبان من بودهاند. پدر من خوزه فرانسيسكو فونسكا گارسيا در حدود شصت و چهار سال سن دارد؛ اما, همواره مشاور من بوده است. او پيش از نخستين بازيام براي تيم لئون با پولي كه با سختي فراوان اندوخته كرده بود، برايم يك فولكس واگن قديمي خريد. حيف كه اين خودرو تقريبا در حركت براي مسابقه از بين رفت.
-آيا خانوادهي شما به هنگام مسابقه تيمتان به ورزشگاه ميآيند؟
بله. روي هم رفته همهي افراد خانوادهام در سكوهاي ورزشگاه حضور دارند. به هنگام بازي تيم ملي برابر نروژ در شهر سان فرانسيسكو كه در ماه ژانويه برگزار شد، در حدود چهل و هفت نفر از آشنايان من به ورزشگاه آمده بودند. اين موضوع تا كنون بيسابقه بوده است. من در پيروزي دو بر يك مكزيك در يكي از گلها نقش زيادي داشتم. شايد براي جام جهاني حدود پنجاه نفر از فاميل من به آلمان بيايند.
- شما با هفده گل زده در بيست و شش بازي ملي نه تنها در مكزيك، موفقترين مهاجم به شمار ميآييد، بلكه در سراسر جهان هم موثرترين بازيكنان هستيد.
اين موضوع را خبرنگارها كشف كردهاند. روشن است كه از اين آمار بسيار خوشحال ميشوم و البته كمي هم احساس غرور ميكنم؛ اما, هيچ يك از اين گلها را بدون هم بازيهايم در تيم ملي به ثمر نرساندهام، همه كارها را آنها كردهاند. از همه آنها ممنونم.
-آيا هنوز نخستين گلتان را به ياد داريد؟
خير واقعا اين گل به يادم نميآيد. گلهاي زيادي زدهام.
- اما, بدون ترديد، مهمترين گل خودتان را به ياد داريد؟
طبيعي است. من و پدرم گلي را كه در هفتم اكتبر، روز تولدش در سال گذشته به ثمر رساندم, به خوبي به ياد داريم. آن روزها من هنوز در دستهي دوم و براي «يوكاتان» بازي ميكردم. آن روز هر دو گل تيم را برابر «تولوكا» من به ثمر رساندم. پيراهن آن بازي را به پدرم هديه دادم. او از خوشحالي گريه ميكرد. اين صحنه هنوز هم مرا تحت تاثير قرار ميدهد.
- ديگر چه؟
در نخستين بازي مليام در اكتبر 2004 برابر اكوادور دو گل تيم را به ثمر رساندم و يا در پيروزي پنج بر دو در مسابقههاي انتخابي جام جهاني برابر گواتمالا، چهار گل زدم. معلوم است كه اين گلها به اين زوديها از يادم آدم نميرود.
- چه ميزان از حضور در جام جهاني خوشحال هستيد؟
براي آن لحظهشماري ميكنم، جامجهاني جشن بزرگي است. حضور در جام جهاني هديهاي الهي است.
- مكزيك در جامجهاني كوچك (جام كنفدراسيونها) سال 2005 نقشي مهم و البته دور از انتظار به عهده داشت. شانستان را در جام جهاني چه اندازه ميدانيد؟
نميدانم كه ديگر تيمها تا چه اندازه قدرتمند هستند؛ اما, ما توان شكست دادن هر تيمي را داريم. برزيل بيگمان بخت بزرگ اين مسابقههاست. آلمان هم به عنوان ميزبان يكي ديگر از شانسهاي قهرماني به شمار ميرود؛ اما, بيشتر بر اين باورم كه در اين جام جهاني يك قهرمان غير منتظره خواهيم داشت. اميدوارم كه آن قهرمان، ما باشيم.
- از آلمان چه ميدانيد؟
در هنگام برگزاري جام كنفدراسيونها آلمان را كشوري تميز، جالب و مجذوب كننده با ورزشگاههايي باشكوه و هواداران با انگيزه يافتم.
- فوتبال آلمان را چه طور ديديد؟
- در مكزيك تنها بازيهاي باشگاهي انگلستان و اسپانيا از تلويزيون پخش ميشود. كان را ميشناسم. چون به او گل زدهام. بايرن را هم همين طور، لوركوزن، شالكه و بوروسيا دورتموند را هم ميشناسم؛ همين.
- هرتابرلين را چه طور؟ از قرار معلوم شما در تعطيلات زمستاني با اين تيم گفتوگوهايي داشتيد؟
بيشتر از سه بار؛ متاسفانه با اين باشگاه هرگز تماس مستقيمي نگرفتم.
- چرا متاسفانه؟
چون ميل دارم در بوندسليگاي يك بازي كنم؛ شايد اين براي من مهمترين آرزو است. به هر حال بوندس ليگا يكي از بهترين ليگهاي اروپا به شمار ميرود.
- اما, مگر شما تا 2008 با كروز آزول مكزيك قرارداد نداريد؟
فكر نميكنم كه اين موضوع، مشكل بزرگي باشد. هنگامي كه دو طرف باشگاه و بازيكن از يك نقل و انتقال، سود خوبي ببرند، قطعا كروز آزول با رفتن و فروش من موافقت خواهد كرد.
- پيش قرارداد شما چقدر است؟
حدود يك و نيم ميليون يورو
- واكنش خانواده درباره تغيير باشگاه و رفتن به اروپا از سوي شما چه خواهد بود؟ فكر نكنم مخالفتي شود. پدر از مدتها پيش موافقت خودش را اعلام كرده است. او آدم مهربان و باگذشتي است. مطمئنم كه هواداران در آلمان هم از من خوششان خواهد آمد.
- در پايان آيا شما از اين همه هياهو و جنجال نميترسيد؟
خير. چرا كه ميدانم، هيچ چيز پاينده نيست. خداوند در پايان همه را دوباره رو به راه خواهد ساخت. شايد در بازي بعد يك آسيبديدگي سبب پايان يافتن دوران ورزشي من شود. بايد هميشه آماده هر رويدادي بود.