سينا مطلبی - لايپزيگ - بليتهايش را در دست گرفته و در لابی هتل از هر که می رسيد، می پرسيد: "بليت بازی ايران نمی خواهی؟"
می گفت: "سه تا از بچه ها بعد از بازی پرتغال برگشتن تهران، گفتن فوقش ايران ببره، مگه چی ميشه؟" يکی به او گفت که اگر می خواهد بليتهايش فروش برود، دنبال ايرانی ها نگردد. "برو سراغ آنگولايی ها، يا هرکی توی شهر که هوس کرده بياد يه بازی جام جهانی رو هم ببينه."
دودل بود و درنگ می کرد. يک ساعت بعد انگار اين توصيه در او اثر کرد، چون بليتهايش را برداشت و رفت.
اما برای ايرانی هايی که مانده اند. بازی با آنگولا آخرين شانس است تا در جشن شادی ۳۲ ملت شريک شوند. جشنی که تا اين لحظه جز فرسايش اعصاب و حسرت از فرصتهای به باد رفته، نصيبی از آن نداشته اند.
جام جهانی را در وبلاگ بی بی سی فارسی دنبال کنيد
برانکو ايوانکوويچ هم ظاهرا حساسيت اين ديدار را درک کرده است. او که گذشته از تعارفهای تشريفاتی می داند که پس از جام جهانی، جايی در ايران نخواهد داشت، نگران به دست آوردن دل هواداران رنجيده در آخرين روزها نيست؛ او مربی است و قصد دارد در کارنامه جهانی اش، دست کم يک پيروزی را ثبت کند.
برای روزهايی که بايد به دنبال شغل بعدی باشد، چنين کارنامه ای به کار می آيد.
برانکو حتی اگر نخواهد، ناگزير است در ترکيب ثابت و کم نوسان تيمش دست ببرد. يحيی گل محمدی در آخرين دقايق بازی با پرتغال مصدوم شد و سپس اعلام کرد که از بازيهای ملی خداحافظی می کند، جواد نکونام هم که همراه با آندرانيک تيموريان وظيفه جنگندگی در ميانه ميدان را برعهده داشت، در دو بازی دو اخطار گرفته و محروم است.
گذشته از اين، برانکو در مصاحبه مطبوعاتی خود، به پست سومی هم اشاره کرد که ذهن او را مشغول کرده است؛ مهاجم تيم.
زمانی که تيم ايران راهی آلمان می شد، همه مفسران اين تيم را متکی به ستارگان هجومی اش می دانستند.
اما زمانی که چهار بازيکن بوندسليگايی ايران که دست کم سه نفر از آنها از پايه های برنامه هجومی تيم بودند پس از آسيب ديدگی ناآماده نشان دادند و علی دايی هم با بازی کند و سنگين خود مقابل مکزيک نشانه های گذشت زمان را آشکار کرد، اين تفسيرها به سرعت رنگ باختند.
تغيير در ترکيب تهاجمی ايران و گماردن علی کريمی به جای علی دايی در بازی پرتغال هم اثر نکرد. کريمی که بسياری انتظار داشتند تيم ملی با مهارتهای او از ناممکن، ممکن بسازد، ناآماده، عصبی و بی تحرک نشان داد. تا جايی که در بازی پرتغال، هافبک دفاعی تيم، گاهی جور غيبت شماره هشت را در حملات ايران می کشيد.
تنبيه انضباطی کريمی، به دليل رفتارش در هنگام تعويض با فريدون زندی در بازی با پرتغال، و همچنين به دليل اعلام نشده تنشهای درون اردويی، احتمالا او را از ترکيب اوليه بازی با آنگولا دور نگه می دارد.
برانکو در روزهای گذشته کوشيده است تا برنامه های خود را در اردوی نا آرام ايران محصور نگه دارد و بروز ندهد. او در دو تمرينی که در لايپزيگ انجام داد، بازيکنان را برخلاف رويه معمول به دو تيم اصلی و ذخيره تقسيم نکرد بلکه بازيکنان اصلی و ذخيره ها را در کنار هم بازی داد.
آگاهی او از اينکه برای آخرين بار بر نيمکت ايران می نشيند هم شايد به برانکو جراتی بدهد تا دست از احتياط بردارد و تغييرات پيشبينی نشده ای را در ترکيب تيم ايجاد کند.
برانکو ايوانکوويچ که همواره به اصرار بر شيوه ای يکنواخت و قابل پيشبينی شناخته می شد، حالا در بازی خداحافظی خود با تيم ملی ايران به دليل شکستهای پياپی، آسيب ديدگی ها و تنش های فزاينده در شرايطی قرار گرفته که غير قابل پيشبينی شده است.
اما به احتمال زياد او از ترکيب آشنای خود چندان دور نخواهد شد و به همه بازيکنان پرانگيزه ای که دير به اردو دعوت کرد و کم به ميدان فرستاد، فرصت بازی نخواهد داد.
او ظاهرا ترکيب بازی پرتغال را با سه تغيير به ميدان آنگولا خواهد فرستاد.
سهراب بختياری زاده به جای گل محمدی، فريدون زندی (و به احتمال کمتر مسعود شجاعی) به جای جواد نکونام و علی دايی به جای علی کريمی، احتمالا تغييرات برانکو برای بازی آخر هستند.
البته برانکو که نشان داده چندان خود را پايبند نمی داند که بازيکنان را در پستهای تخصصی شان به ميدان بفرستد، شايد جابه جايی هايی را هم در چيدن نفرات اصلی خود انجام دهد.
به اين ترتيب امکان دارد که نصرتی به جای گل محمدی به دفاع وسط بيايد (که البته پست تخصصی اوست)، مهرزاد معدنچی يک خط به عقب برگردد و در دفاع چپ بايستد (جايی که در دوران مربيگری علی پروين در پرسپوليس بازی می کرد و موفق نبود)، فريدون زندی (يا شجاعی) به جای او به هافبک چپ برود و سهراب بختياری زاده در مرکز خط ميانی کنار آندرانيک تيموريان قرار بگيرد (نقشی که در بازی تدارکاتی ايران ايفا کرد و در نخستين سالهای مربيگری برانکو در ايران هم برای او در نظر گرفته شده بود.)
هرچند برانکو در آخرين مصاحبه مطبوعاتی خود، حضور علی دايی را در جمع يازده نفر ترکيب اوليه ايران محتمل دانست، اما اين امکان هم وجود دارد که در ابتدای بازی يکی از مهاجمان سرعتی خود را (آرش برهانی يا رسول خطيبی) کنار وحيد هاشميان قرار دهد و دايی را در دقايق پايانی بازی به زمين بفرستد.
به ويژه آنکه پيش از بازی با پرتغال، دليل خروج دايی از ترکيب اصلی را سرعت بخشيدن به تيم و نه آسيب ديدگی او اعلام کرد.
ولی يازده مرد ايران هرکه باشند، نگرانی اصلی تيمی که در هر دو بازی اخير خود پس از شصت دقيقه دچار افت بدنی شده و ميدان را به حريف واگذار کرده، قدرت بدنی بازيکنان آفريقايی است.
ايران برای نخستين بار به طور رسمی با تيمی از قاره آفريقا بازی می کند که ورزشکارانش به قدرت بدنی و استقامت مشهورند. آنگولايی ها اين استقامت را زمانی نشان دادند که ده نفره در برابر مکزيک مقاومت کردند؛ همان تيمی که ايران از دقيقه شصت توان نداشت که به بازی فشرده در مقابلش ادامه دهد.
گذشته از اين، آنگولايی ها با يک امتيازی که اندوخته اند هنوز شانس صعود دارند، در حالی که بسياری از بازيکنان ايران، پس از اردويی پر حاشيه و رقابتی ناموفق در جام جهانی، انگيزه ای برای تلاش در يک بازی تشريفاتی حتی اگر بر بزرگترين صحنه ورزشی اجرا شود، ندارند.
اما همين انگيزه آنگولايی ها، می تواند شمشير دولبه ای باشد که شکستشان را رقم بزند؛ اگر آنگولا به اميد پيروزی و بهبود تفاضل گل خود به دروازه ايران حمله بياورد، ايرانی ها فرصت دارند تا توانايی های هجومی خود را، گرچه نه با همه ستارگانشان، به نمايش بگذارند و بار ديگر ثابت کنند که پيشبينی ناپذيرترين تيم قاره آسيا هستند.