تيم ملی ايران در جامجهانی ۱۹۷۸ آرژانتين با سه تيم پرقدرت هلند (نايب قهرمان آن دوره) پرو و اسکاتلند (مدعی قهرمانی) همگروه بود و فقط موفق شد يک امتياز از آن سه بازیبگيرد اما باتوجه به قدرت حريفان در آن دوره بايد تيم حشمت مهاجرانی را به مراتب موفقتر و سربلندتر از تيم ۲۰۰۶ برانکو دانست.
تيم ما در جام ۹۸ هم سه امتياز گرفت ضمن اينکه علاوه بر پيروزی مقابل آمريکا در ديدار با يوگسلاوی هم فوتبال بسيار زيبايی را انجام داد و تحسين کارشناسان و اهالی فن را برانگيخت. انتظار میرفت تيم برانکو که از آن به عنوان بهترين تيم تاريخ ايران ياد میکردند عملکرد به مراتب بهتری داشته باشد چرا که اين تيم علاوه بر مهرههای خوب، امکانات بسيار خوبی هم داشت و به مراتب بيشتر از تيمهای ۷۸ و ۹۸ برای اين تيم هزينه شد. شايد به جرأت بتوان گفت در هيچ مقطعی سابقه نداشته که رئيسجمهور مملکت دو بار در تمرينات تيم ملی حاضر شود اما احمدینژاد اين کار را کرد و در حد توان به تيم ايران و بازيکنان روحيه داد.
چهارم شدن تيم ايران بين چهار تيم آن هم در حضور تيم فقيری چون آنگولا يک شکست تاريخی و يک تراژدی وحشتناک است. در مورد اين شکست غيرقابل توجيه هم فدراسيون فوتبال بايد پاسخگو باشد هم کادر فنی و هم بازيکنانی که ديروز يک بار ديگر نشان دادند همگی ناآمادهاند و حتی يک نفر از آنها نتوانست به طور تمام و کمال انتظارات را برآورده کند.
ديروز ثابت شد آنگولا تيم ضعيفی است اما همين تيم ضعيف که هيچ سازمانی نداشت هم از ما امتياز گرفت و هم از مکزيکی که به مرحله يکهشتم نهايی صعود کرد.
آنگولا با تمام مشکلاتی که داشت به مراتب آبرومندانهتر از ما حذف شد. آنها با دو امتياز و با تفاضل گل منفی يک به کار خود پايان دادند ولی تيم ايران با يک امتياز و تفاضل گل منفی چهار بين چهار تيم چهارم شد تا ثابت شود که برای موفقيت در جامجهانی بايد برنامه، هدف و البته ابزار مناسب داشت. يکی از اين ابزار يک مربی خوب و نترس بود که متأسفانه ما نداشتيم، کسی که اگر از نظر فنی ضعف دارد لااقل مدير خوبی باشد اما برانکو نشان داد که در جمع کردن حاشيهها هم مشکل دارد و نمیتواند يک مربی ايدهآل در سطح اول فوتبال دنيا باشد.