خبرگزاری فارس: فوتبال ايران حرفهای است. اين عقيده بسياری از مسئولان ورزش است؛ اما بازيکنان بیشماری در حال فرار از اين فوتبال حرفهای هستند و امروز ميعادگاه آنها،ليگ امارات است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس، حضور بازيکنان ايرانی در ليگهای عربی از گذشتههای دور آغاز شد. بعد از پيروزی انقلاب اسلامی، نفراتی چون حسن روشن و ابراهيم قاسمپور راهی سرزمين شيخنشينها شدند. در دورههای بعدی ستارههايی چون ناصر محمدخانی، حميد درخشان و فرشاد پيوس به ليگ قطر پيوستند و در سالهای بعد نيز علی دايی و افشين پيروانی راه آنها را ادامه دادند.
در سال های اخير نيز فوتبال امارات پذيرای بازيکنان مستعد ايرانی است و در فصل آينده، ۱۰ ايرانی در ليگ اين کشور بازی خواهند کرد؛ ۱۰ نفری که بسياری از آنها برای بالا بردن اعتبار يک ليگ کافی هستند. به اين اسامی دقت کنيد:
فرهاد مجيدی و آرش برهانی (النصر)، ايمان مبعلی و مهرداد اولادی (الشباب)، رسول خطيبی و مسعود شجاعی (الشارجه)، رضا عنايتی و حسين کعبی (الامارات)، علی سامره (الشعب) و فرزاد مجيدی (العجمان). اين بازيکنان که در ليگ ايران پرورش يافته و رشد کردهاند، به جای بالا بردن سطح فوتبال وطن خود بايد برای شيوخ اماراتی هنرنمايی کنند.
بیشک اين بازيکنان مقصر نيستند. بازی در ليگ امارات برای ستارههای ايرانی که از غنای تکنيکی بالاتری نسبت به عربها بهره میبرند، بسيار دلپذيرتر است. از سوی ديگر، مبالغ دريافتی آنها نيز برخلاف باشگاههای ايرانی اغوا کننده است. طبيعت عقلی ايجاب میکند که آنها بار سفر را ببندند.
منوچهر اقبالی در اين خصوص میگويد: "بازيکنان به جايی میروند که در آن احساس آرامش کنند. وقتی با حضور در فوتبال ايران از هر لحاظ، از جمله مالی احساس امنيت نکنند، ناخواسته به سمتی ديگر میروند. نمیتوان هيچ خردهای به آنها گرفت."
در اين شرايط کاهش مبالغ قراردادها در فوتبال ايران نيز پيشنهاد شده و به زودی به مرحله اجرا درخواهد آمد. پيشنهادی که تنها مزيت آن افزايش صدور بازيکنان مستعد به ليگ امارات است. فريدون معينی يکی از مخالفان اين پيشنهاد است: "به يکباره نمیتوان بودجه باشگاهها را کاهش داده و برای مبالغ قراردادها سقف تعيين کرد. سازمان ورزش حتی اگر اعتقاد به کاهش مبالغ قراردادها دارد میبايست در برنامهای درازمدت طرح خود را به اجرا درآورد."
حضور ستارههای ايرانی در امارات غير از تخريب پايههای فوتبال به ظاهر حرفهای ايران چيزی عايد ليگ ما نساخته است. کار تا حدی بالا گرفته که برخی از آنها حضور در اين ليگ را به تيم ملی ترجيح میدهند که اين واقعيت اين روزهای پارادوکسی است که بازيکنان فوتبال ايران دچارش شدهاند.
منصور پورحيدری نگاهی واقع گرايانه به اين موضوع دارد و میگويد: "مبالغ پرداختی به بازيکنان در امارات سه برابر ايران است. ليگ برتر ما تنها نام حرفهای دارد. فوتبال آنها بیشک در حد و اندازههای ما نيست؛ اما بايد قبول کرد که ليگی حرفهای به معنای واقعی دارند. بازيکنان در ايران هميشه تحت فشار بازی میکنند. بيشتر آنها نيز مبالغ قرارداد خود را به سختی دريافت میکنند. اين در حاليست که در ليگ امارات با تحمل فشار کمتر، از لحاظ مالی بهتر تامين میشوند و مسير خود را به سمت اين ليگ تغيير میدهند. در اين ميان تنها فوتبال ايران صدمه می بيند."
حتی قبول کردن حرفه ای بودن ليگ امارات نيز نمیتواند توجيه قابل قبولی برای کوچ بیرويه بازيکنان ايرانی باشد. چرا حتی يک بازيکن از ژاپن، کره جنوبی يا چين در اين ليگ بازی نمیکنند؟ محمد زادمهر به اين پرسش اينگونه پاسخ میدهد: "شرايط فوتبال ما با کشوری چون ژاپن قابل قياس نيست. فوتبال آنها در اختيار بخش خصوصی است و به راحتی میتوانند در آن سرمايهگذاری کنند. متاسفانه با اين شرايط جز خارج شدن فوتبال از سيطره دولت و سپردن آن به بخش خصوصی راهکاری برای جلوگيری از انتقال ستاره ها به ليگ امارات وجود ندارد."
منوچهر اقبالی نيز راهکاری برای حل اين مشکل پيدا نمیکند و عنوان میکند: "دولت تاحدودی میتواند پول تزريق کند و با گذشت زمان مجبور میشود برای قراردادها سقفی مشخص تعيين کند. حتی با دريافت مبالغ کلان از بازيکنان برای صدور ITC نيز نمیتوان مانع حضور آنها در ليگهای ديگر شد. متاسفانه بايد قبول کرد که فوتبال ما ورشکسته است."
اما چرا بايد برای رسيدن به راهکاری قابل قبول نااميد شويم. مگر نه اينکه ادعای حرفهای بودن داريم پس چرا اجازه دهيم ستارهها، ليگ ما را ترک کنند. به عقيده پورحيدری میتوانيم به معنای واقعی حرفهای باشيم. وی میگويد: "شرايط موجود به گونهای است که بازيکنان را به فرار از ليگ ايران وا می دارد. اين در حاليست که میتوانيم با برآورده ساختن انتظارات آنها اجازه ندهيم ليگ امارات را ترجيح دهند. روزی که به اين هدف برسيم میتوانيم ادعا کنيم که ليگی حرفهای داريم."
فريدون معينی اما راهکاری مشابه مسئولان ورزش عربستان پيشنهاد میدهد: "میتوان با وضع قوانينی جديد مانع از انتقال سهل بازيکنان به ليگهای خارجی شد. به طور مثال وقتی بازيکنی مجبور شود ۵۰ درصد از مبلغ قرارداد خود با تيم خارجی را به دولت اختصاص دهد، به راحتی تن به امضای قرارداد نخواهد داد. هر چند میبايست انتظارات آنها در ليگ ايران نيز برآورده شود."
بايد قبول کرد که حضور بازيکنان ايرانی در امارات چيزی عايد فوتبال ما نمیکند. به غير از علی کريمی (که در بسياری از موارد استثنا است)، ساير نفراتی که در ليگ اين کشور حضور پيدا کردند، به موفقيتی که يک بازيکن به دنبال آن است نرسيدهاند. بازيکنانی چون نيکبخت واحدی و کاويانپور به خوبی به اين امر واقفاند. شايد روزی بالاخره مسئولان به اين نتيجه برسند که امروزه فوتبال يک صنعت است و بايد برای رونق آن سرمايهگذاری کرد؛ نه اينکه با وضع قوانين جديد در خصوص کاهش مبالغ قراردادها به پاک کردن صورت مسئله پرداخت.
به هر حال فوتبال حرفهای ايران در آستانه آغاز ششمين دوره ليگ برتر با معضلی به نام مهاجرت بازيکنان به سرزمين شيخنشينها مواجه شده است. امروز دوبی به سرزمين آرزوهای بازيکنان ايرانی تبديل شده است و مديران باشگاهها، به کم کردن مبلغ قراردادها میانديشند. باشد که با اين ترفند، بتوانند موجب توسعه فوتبال ايران شوند.
نويسنده: مهدی محمدی