حتی فريادهای ملتمسانه تماشاگران هم نتوانست تيم تنبل و مغرور امير قلعه نويی را ذره ای به جنب و جوش بياندازد!
عصر چهارشنبه، وقتی اين تيم روی زمين چمن استاديوم آزادی پا گذاشت کمتر کسی پيش بينی می کرد نتيجه بازی تدارکاتی مقابل امارات تکرار شود: برد خفيف يک بر صفر. همه توقع بازی و نتيجه بهتری را داشتند اما حتی اين هم تا دقيقه ۸۸ بود؛ وقتی توپ با ضربه سر زايد چابو، شماره ۲۰ سوری ها در دروازه وحيد طالب لو جا گرفت آه از نهاد تمام ايرانی های بهت زده برخواست.
اين نتيجه (يک-يک) می تواند فاجعه ای را در پی داشته باشد: حذف تيم ملی از مسابقات جام ملت های آسيا. ديگر رقيب تيم ما، کره جنوبی است که با استفاده از ضعف شديد رقيب غرب آسيايی خود، حالا با ۶ امتياز صدر جدول گروه را از آن خود کرده.
تيم ايران با اين نفرات بازی را آغاز کرد: طالب لو، شکوری، فکری، صادقی، معدنچی، مهدوی کيا، تيموريان، نکونام، واحدی نيکبخت، عنايتی و خطيبی. حسين کعبی که در تمام سال های اخير بازيکن ثابت و نسبتاً موفقی بوده، ۹۰ دقيقه بازی را از روی نيمکت ذخيره ها تماشا کرد. ضمن اينکه ايمان مبعلی پس از مدت ها برای تيم ملی به ميدان رفت. اين بازيکن جوان گرچه در بدو ورود، پاس تک گل بازی را به جواد نکونام داد ولی برخلاف جواد و مثل ديگر امارات رفته های ما، کند و سنگين نشان داد؛ زوج خط حمله يعنی رسول خطيبی و رضا عنايتی ناموفق بودند و گرچه هرکدام يک گل آفسايد زدند اما جز غرزدن به هم تيمی ها و اعتراض به تيم داوری کار ديگری از اين دو ديده نشد. خصوصاً عنايتی که با غروری عجيب در زمين قدم می زد و مدام با زلف افشانش ور می رفت!
از سرنوشت آرش برهانی هم که همه مطلعند: اين بازيکن در اقدامی کاملاً غير حرفه ای پيش از بازی های جام جهانی به تيمی اماراتی پيوسته بود وقبل از بازی مقابل سوريه اعلام شد از ليست تيم خط خورده است. به اين نفرات جواد کاظميان را هم اضافه کنيد که گرچه اخيراً به ليگ ضعيف امارات پيوسته ولی با ديدن افت شديد بقيه، متاسفانه بايد آينده نه چندان اميدوار کننده ای برای او متصور بود.
در اين بازی جواد به ضرب تشويق های شديد تماشاگران پرسپوليسی به ميدان رفت و جای مهدی مهدوی کيا را در جناح راست گرفت. در شرايطی که تيم ما به گل نياز داشت، معلوم نيست چرا مهدی که از بهترين نفرات تيم بود از زمين خارج شد. شايد اين پاسخی بود به اظهارات اخير او درباره کاپيتانی تيم ملی؛ مهدوی کيا عقيده داشت کاپيتان تيم بر اساس سابقه ملی تعيين می شود و به اين ترتيب به صورت غير مستقيم خود را کاپيتان اعلان کرد. اما او در اواسط نيمه دوم مجبور شد بازوبند کاپيتانی را بر بازوی فکری بسته و از زمين بيرون برود تا ياد بگيرد ديگر سرمربی خود را نرنجاند!
محمود فکری و مدافعان ديگر هم در مقابل معدود حمله های سوری ها روز آرامی را سپری کردند؛ آنها در همان تک حمله جدی حريف مغلوب شدند تا منتقدان اين خط دوباره لب به اعتراض باز کنند. هنوز بر سر دعوت فکری به تيم ملی و سپردن پست حساس دفاع پوششی به اين مدافع پا به سن گذاشته دعوا است. منتقدان می گويند او به دليل رفاقت آشکار با سرمربی به کار گرفته شده در حالی که در تيم باشگاهی اش بر سر نخواستنش دعواست! اين در حالی است که هنوز بازی های اصلی ايران در اين گروه (رفت و برگشت برابر کره جنوبی) باقی مانده و معلوم نيست اين مدافعان در برابر تيم های بزرگ تر چه کارنامه ای خواهند داشت.
شايد تنها نکته مثبت و اميدوارکننده بازی مقابل سوريه، آمادگی جواد نکونام بود که مثل روزهای اوجش می جنگيد و شوت می زد. تک گل ايران روی شوت محکم اين هافبک اوساسونای اسپانيا به ثمر رسيد تا ثابت شود ميان ليگ مضحک امارات تا ليگ های معتبر دنيا خيلی فاصله است. از ديگر نکات قابل توجه می توان از شماره های عجيب بازيکنان ياد کرد؛ مثلاً خطيبی ۴۴ و کاظمی ۴۷ پوشيده بود و در اتفاقی نادر، شماره ۱۰ در زمين ديده نشد. شماره ای که سال ها بود بر تن علی دايی می ديديم و گويا حالا بازيکنان بد جوری از پوشيدنش اکراه دارند!
در ديدی کلی بايد گفت: تيمی که امير قلعه نويی به دست گرفته پر است از بازيکنان جوان اما باتجربه و کارآمد. اگر او نمی تواند با اين نفرات نتيجه بگيرد، ايراد کار رابايد در جای ديگری جست. او می تواند تا ابد مشکلات تيم اش را بر سر برانکو ايوانکويچ آوار کند ولی گاهی خرج کمی انصاف هم ضرر ندارد؛ حدود دو ماه از پايان کار «آن مردک نامسلمان»(!) می گذرد و اگر قلعه نويی می خواهد باز هم پس از برد های تيم اش جمله کليشه ای «خدا را شاکريم» را به خبرنگاران بگويد، بايد يا فکری اساسی برای خود و تيم ملی کند و يا به همان استقلال محبوبش بازگردد.