خبرگزاری فارس: در حاليکه يک هفته ديگر به پايان مهلت فدراسيون بينالمللی (فيفا) باقيمانده، خبرهای رسيده حکايت از تعليق فوتبال ايران دارد و اين در شرايطی است که مسئولان سابق فدراسيون ادعا میکنند جلساتی را برای رفع اين مشکل با مقامات فيفا برگزار کردهاند.
به گزارش خبرگزاری فارس، پس از برکناری محمد دادکان از سمت رياست فدراسيون، بحث تعليق فوتبال ايران به وجود آمد؛ اين اتفاق زمانی رخ داد که تيم ملی در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان با کسب نتايج ضعيف، ياس و نااميدی را برای مردم ايران به ارمغان آورد.
سازمان تربيت بدنی که شرايط را اينگونه ديد، حکم به برکناری دادکان داد. آنها برای اين کار به اساسنامه فدراسيون استناد کردند. طبق اين اساسنامه رئيس سازمان بدنی به عنوان رئيس مجمع حق برکناری روسای فدراسيونهای مختلف که زير مجموعه آن محسوب میشوند را داده است.
اين اساسنامه در مقر فيفا نيز وجود دارد؛ اما بعدها عنوان شد، مسئولان سابق فدراسيون در اساسنامه دست برده و آن را به سود خود تغيير دادند.
با اين حال پس از اين اتفاقات، تلاشهای زيادی از سوی برخی افراد صورت گرفت تا زمينه تعليق فوتبال ايران فراهم شود. در اين ميان ملاقات برخی مديران با مقامات فيفا و کنفدراسيون آسيا نيز اين شبهه را بيشتر میکرد؛ اگرچه عنوان میشد مديران سابق برای حل اين مشکل با مسئولان فيفا وارد مذاکره شدند؛ اما نتيجه اين جلسات و مذاکرات نامههايی بود که از سوی فيفا به فدراسيون ايران ارسال شد.
در اين نامهها هشدار داده شد که ورزش ايران تا ۲۴ آبان فرصت دارد درباره تغييرات انجام شده توضيحات لازم را ارائه و اقدامات مقتضی را انجام دهد؛ در غير اينصورت فوتبال ايران به حالت تعليق در خواهد آمد. انتشار اين نامهها برای آنهايی که برای تعليق فوتبال ايران لحظه شماری میکردند، بهترين فرصت بود تا به هدف خود برسند.
از برخی افراد در داخل که بگذاريم، به لابی صهيونيستی میرسيم که تلاش گستردهای را برای تحقق اين موضوع انجام داده است. آنها البته در اين کار تنها نبودند؛ کسانی که در داخل منافع خود را در خطر می ديدند، همگام با اين جريان حرکت کردند.
شرايط به گونهای پيش رفت که اين روزها فوتبال ايران فاصله زيادی با تعليق ندارد. يک هفته ديگر فرصت فيفا تمام میشود و به احتمال فراوان حکم تعليق فوتبال ايران صادر خواهد شد.
البته رئيس سابق فدراسيون بارها تاکيد کرده از سمت خود استعفا نمیکند؛ اين در شرايطی است که بارها از حس ميهنپرستی و علاقه به ايران سخن گفته است. به هر حال فوتبال ايران در آستانه تعليق قرار دارد و عدهای که شعار وطن پرستی میدهند، ...
برای آنها ظاهرا مهم نيست فوتبال ايران از حضور در مجامع بينالمللی محروم شود. اگر اين اتفاق روی دهد، حضور در رقابتهای آسيايی دوحه را از دست خواهيم داد. فوتبالمان چند سال عقب میافتد و در هيچ ردهای نمیتوانيم در ميادين بينالملی حضور يابيم. شايد جام ملتهای آسيايی در سال ۲۰۰۷ را هم از دست دهيم. اين موارد برای آنهايی که میخواهند فوتبال ما را تعليق کنند، مهم نيست؟ اين مسائل در قالب مهين پرستی جايی ندارد؟ اين محروميتها ارزش اين را دارد که منافع شخصی را بر منافع ملی ترجيح دهيم؟
بحث تعليق فوتبال ايران کاملاً جدی است؛ فقط چند روز به پايان مهلت قانونی فيفا باقی مانده است. اين موضوع را بايد جدی گرفت. اگر فوتبال ايران محروم شود، چه کسی بايد پاسخگو باشد؟ آنهايی که ادعای وطن پرستی دارند، امروز کجا هستند؟ مردم ايران آنهايی را که ناخواسته به اهداف لابی صهيونيستی کمک میکنند، قطعاً نخواهند بخشيد؛ کسانی که در ملاقات با مسئولان فيفا و کنفدراسيون آسيا زمينه تعليق ما را فراهم کردند، نزد مردم جايگاهی ندارند.
پروژه تعليق فوتبال ايران که در دوران جام جهانی ناکام ماند، اکنون در حال به نتيجه رسيدن است و اين در حاليست که شماری سرخوش از اين اتفاق، روزگار را میگذراند.