- خونسردم اما گاهى سيم هايم قاطى مى كند
- من آدم خونسردى هستم هرچند كه بعضى
خبرگزاری مهر - جواد نكونام اولين بازيكن ايرانى شاغل در لاليگاست و براى اين هافبك ايرانى كار آسانى نبود در جايى بازى كند كه زبان، فرهنگ و سبك متفاوتى از فوتبال را ارائه مى كنند. با اين حال او موفق شده اين موانع را پشت سر بگذارد.
جواد نكونام ۲۶ سال قبل در پنج هزار كيلومترى پامپلونا متولد شد. نكو در شهر رى، شهرى با ۲۵۰ هزار سكنه در جنوب شرقى تهران متولد شد. او اكنون با تعطيلى رقابت هاى لاليگا اين فرصت را پيدا كرده تا با والدين و سه برادرش ملاقات كند. نكو قبل از اينكه اسپانيا را به مقصد ايران ترك كند مصاحبه اى را با روزنامه Deportes de Navarra انجام داده و طى آن از حضورش در اوساسونا به طور مشروح سخن گفته است.
چطور به اين سرعت موانع بسيارى از جمله فرهنگ، زبان و مذهب را از پيش رو برداشتى و خود را با آنها تطبيق دادى؟
< از آغاز، هم تيمى هايم به من كمك كردند كه جزوى از تيم اوساسونا باشم. آنها خيلى مهربان بودند و فضايى را ايجاد كردند كه احساس كنم عضوى از آنها هستم. در اينجا هرگز احساس تنهايى و غربت نمى كنم. احساس بسيارخوبى دارم.
در خصوص كمك هم تيمى هايت گفتى. نزديك ترين دوست تو در هفته هاى آغازين حضور در پامپلونا چه كسى بود؟
< نمى توانم به طور مشخص از كسى نام ببرم. بيشتر بازيكنان براى من احترام قايلند. وقتى به اينجا آمدم آنها مرا به هتل بردند و در ضمن مرا به سر تمرينات رساندند. در واقع بايد بگويم بازيكنان تيم ما هميشه با من بودند. آنها بازيكنان بزرگى هستند و من براى تك تكشان احترام بسيارى قايلم.
برگرديم به خانواده ات. گفتى كه دلت براى آنها تنگ شده...
< خيلى زياد. دوست دارم هرچه زودتر به ايران برگردم و آنها را ببينم.
بيشتر درباره خانواده ات بگو.
< پدرم بازنشسته است و مادرم
خانه دار.ما چهار برادر هستيم. بزرگ ترين برادرم ازدواج كرده و يك پسر دارد. جوان ترين برادرم هم فوتبال بازى مى كند.
شما در جشن كريسمس شركت نمى كنى. بگو در ايام تعطيلات كريسمس در ايران به چه كارى مشغول مى شوى؟
< سال جديد ما سه ماه ديگر آغاز مى شود. بنابراين در حال حاضر موضوع خاصى براى جشن گرفتن وجود ندارد. من در اين فاصله با خانواده ام خواهم بود. استراحت مى كنم و از همنشينى با آنها لذت مى برم. در سفرهاى اخيرم به ايران فرصت نداشتم كه در كنار آنها باشم چرا كه تمام تمركزم بر روى تيم ملى بود. از آخرين بارى كه حسابى كنار آنها بودم زمان زيادى مى گذرد.
اميدوارم اين موضوع باعث نشود كه خيال بازگشت از ايران به سرت بزند...
< ( مى خندد) بايد خيلى ديوانه باشم كه دوباره به اينجا بازگردم.
در طول روز معمولاً چه فعاليت هايى انجام مى دهى؟
< من در آپارتمانم استراحت مى كنم. در آنجا مطالعه مى كنم، فيلم تماشا مى كنم و بعضى اوقات خريد مى كنم.
با هم تيمى هايت به رستوران يا سينما مى روى؟
< بله آنها مرا دعوت مى كنند تا غذايى را در بيرون از اينجا صرف كنيم. اما از اينكه اسپانيايى متوجه نمى شوم ناراحتم.
آيا زمان براى يادگيرى زبان در اختيار دارى؟
< بله زبان اسپانيايى ياد مى گيرم اما كار دشوارى است. يادگيرى زبان يكى از اهداف اصلى من است.
بعضى اوقات مشاهده مى شود كه تو با داوران و هم تيمى هايت صحبت مى كنى...
< اين زبان فوتبال است: آميزه اى از انگليسى، اسپانيايى، ادا و اطوار و فارسى
( مى خندد).
آيا مى توانى كانال هاى ايرانى را بگيرى؟
< بله با ماهواره كانال هاى كشورم را مى گيرم اما اغلب فوتبال اروپا و آسيا را تماشا مى كنم.
وقتى در حال بازى هستى آيا متوجه مى شوى كه تيم شما مى خواهد تاكتيك خود را تغيير بدهد؟
< بله اما زمان هايى كه اين موضوع را متوجه نمى شوم به زبان انگليسى و اسپانيايى مى پرسم و آنچه آنها مى گويند را متوجه مى شوم.
چه چيزى تو را غمگين و يا عصبانى مى كند؟
<چيزهاى معدودى، چيزهايى كه به فوتبال ارتباط داشته باشد. من آدم خونسردى هستم هرچند كه بعضى وقت ها سيم هايم اتصال مى كند.
درباره مردم پامپلونا چه نظرى دارى؟
< آنها به فوتبال و به تيمشان عشق مى ورزند. در مجموع، آنها مردم خونگرمى هستند و رفتار بسيار مهربانانه اى با من دارند. اما مسأله اينجاست كه همه اسپانيايى صحبت مى كنند( مى خندد).
تو چه پاسخى به آنها مى دهى؟
< با يك لبخند پاسخشان را مى دهم.