يكشنبه 1 بهمن 1385

قلعه‌نوعی: ايران شايستگی قهرمانی جام ملت‌های آسيا را دارد، تقويم ۶ ماهه‌ برای تيم‌ملی تدوين کرده‌ايم، ايپنا

هرچند که شروع اميدوار‌کننده‌ای نداشت، اما رفته رفته توانست يک تيم ايده‌آل بسازد و باعث شد ايران در رده‌بندی فيفا باز هم به همان جايگاه قبلی خود، يعنی بهترين تيم قاره کهن دست يابد. امير قلعه‌نوعی با همان جسارت و پشتکاری که در هدايت استقلال از خود نشان داده بود، خيلی زود توانست فوتبال را به خود معطوف کند و به نوعی مردم را با تيم‌ملی آشتی بدهد.
روز گذشته امير قلعه‌نوعی، سرمربی تيم‌ملی کشورمان ساعتی را ميهمان خبرگزاری ورزش ايران (ايپنا) بود. وی در خصوص مسائل تيم‌ملی، استقلال و فوتبال ايران صحبت کرد.

در حال حاضر روند نتيجه‌گيری تيم‌ملی را چطور ارزيابی می‌کنيد؟

خوشبختانه از زمانی که مسووليت تيم‌ملی را برعهده گرفتم، از تمامی بازيکنان شايسته‌ای که لياقت پوشيدن پيراهن تيم‌ملی را داشتند، دعوت کرديم. تا بدين لحظه اين روند رضايت‌بخش بوده و فکر می‌کنم تا حدودی توانسته‌ايم انتظارات مردم از فوتبال ملی را جامه عمل بپوشانيم.

اين نکته را هم اضافه کنم که اگر بازيکنی بتواند خواسته‌های کادرفنی را اجابت کند و در پازل تاکتيکی تيم قرار بگيرد، پيراهن تيم‌ملی را بر تن خواهد کرد و مطمئن باشيد حق هيچ کس ضايع نمی‌شود. البته بازيکنانی مثل علی کريمی و آندرانيک تيموريان که در اکثر مواقع برای بايرن مونيخ و بولتون بازی نمی‌‌کنند به خاطر قرار گرفتن در پازل تاکتيکی تيم استفاده می‌شوند و اين مسأله اجتناب‌ناپذير خواهد بود.

برای آينده تيم‌ملی چه تدابيری انديشيده‌ايد تا برای حضور در رقابت‌های‌ جام ملت‌های آسيا دغدغه خاطری نداشته باشيم؟

طبق جلساتی متعدد با مسوولان فدراسيون فوتبال يک تقويم و برنامه شش ماهه‌ای تنظيم شده که بر اساس آن مشخص می‌شود تيم‌ملی چه زمانی به اردو خواهد رفت، با چه تيم‌هايی بازی می‌کند و از چه تدارکاتی برخوردار است. يکی از مسائلی که در تدارکات تيم‌ملی به آن بايد توجه ويژه‌ای شود بحث تغذيه بازيکنان است و طبق برنامه زمان حضور آشپز تيم هم مشخص شده و با نگاهی کارشناسانه تمامی مسائل ريز و درشت پيرامون تيم‌ملی را لحاظ کرديم.

انجام ديدارهای تدارکاتی و بازی با تيم‌های بزرگ عيار تيم‌ملی را بالا می‌برد، در اين خصوص چه تدابيری اتخاذ کرده‌ايد؟

رويارويی با سه تا چهار تيم مطرح فوتبال جهان در دستور کار برنامه‌های کادرفنی تيم‌ملی قرار دارد که تمامی اين اهداف مستلزم حمايت مالی فدراسيون فوتبال است تا چقدر اين تشکيلات می‌تواند انتظارات را برآورده کند.

همان طور که می‌دانيد تيم‌ملی از سال ۱۹۷۶ تا به حال نتوانسته در رقابت‌های جام ملت‌های آسيا قهرمان شود و اين قضيه به نوعی فوتبال ملی ما را آزار می‌دهد.

به خوبی به اين موضوع واقف هستم. تيم قهرمان اين رقابت‌ها جواز حضور در پيکارهای جام کنفدراسيون‌ها را هم پيدا می‌کند و در رقابت‌های وسيع‌تری مثل (جام‌جهانی کوچک) حاضر می‌شود. فوتبال ملی ما با برخورداری از بازيکنانی مستعد و مسوولان دلسوز شايستگی احراز اين عنوان را دارد اما اتفاقات فوتبال را نمی‌توان پيش‌بينی کرد به‌عنوان مثال در جام‌جهانی هيچ‌کس فکر نمی‌کرد برزيل، آرژانتين و حتی آلمان ميزبان هم از راهيابی به فينال باز بمانند و فرانسه و ايتاليا ديدار پايانی را انجام دهند. در واقع مردم فوتبالدوست ما بايد با حقايق فوتبال کنار بيايند و اتفاقات ناخواسته را به حساب بی‌تعصبی نگذارند.

به‌همين خاطر هم باعث شده که کادرفنی تيم‌ملی اقدام به تشکيل تيم‌ملی «ب» کرده و بازيکنان زير ۲۵ سال را برای پشتوانه‌سازی در نظر گرفته است؟

دقيقاً، بالاخره باتوجه به ميانگين سنی که تيم‌ملی در حال حاضر داراست و اکثر بازيکنان آن بين ۲۷ تا ۳۰ سال هستند بايد از يک نقطه اصل پشتوانه‌سازی را شروع می‌کرديم که با تشکيل تيم‌ملی «ب» قصد داريم به آن دست پيدا کنيم.

نکونام چند سال ديگر با فوتبال ملی خداحافظی می‌کند و وقتی که او نباشد يا به هر دليلی نتواند به تيم‌ملی بپيوندد، چه کسی بايد جالی خالی‌اش را پر کند؟ مازيار زارع، حسين کاظمی و کيانوش رحمتی گزينه‌هايی هستند که با ميدان دادن به آنها می‌توانيم بازيکنی را در حد و انداز‌ه جواد به فوتبال ملی معرفی کنيم. همين تورنمنت اردن و امارات هم از اين قبيل ميادينی است که بايد در آن به تجربه بازيکنان اين چنينی افزوده شود.

از چه طريقی عملکرد بازيکنان لژيونر شاغل در اروپا يا امارات را زيرنظر داريد و مطلع می‌شويد که وضعيت آنها در باشگاه طرف قراردادشان چگونه است؟

يکی ديگر از حرکت‌های مثبتی که کادرفنی جديد تيم‌ملی انجام داده، اختصاص يک پرونده برای بازيکنان داخلی، تيم‌های حاضر در ليگ برتر و لژيونرهای شاغل در امارات و اروپاست که جمع‌بندی اين اطلاعات هر هفته توسط مارکار آقاجانيان و افشين پيروانی در اختيار بنده يا ساير اعضای کادرفنی تيم‌ملی گذاشته می‌شود.

انجام يک چنين برنامه مدونی نياز مبرم به همکاری باشگاه‌ها دارد و بايد کادرفنی تيم‌ملی در اين خصوص حمايت شود؟

تيم ملی و باشگاه‌ها لازم و ملزوم يکديگر هستند و بايد در کنار هم حرکت کنند. ناگفته نماند نبايد از نقشی که مطبوعات در موفقيت تيم‌ملی ايفا می‌کنند به سادگی گذشت و اين قشر زحمتکش در کنار باشگاه‌ها و تيم‌ها ارکان اصلی تيم به شمار می‌آيند.

اما اکثر اين تيم‌ها يا باشگاه‌ها از تعطيل‌شدن رقابت‌های ليگ برتر به خاطر بازی‌های تيم‌ملی گله دارند و معتقد هستند که نبايد به هر دليلی مسابقات تعطيل شود؟

خوشبختانه کادرفنی تيم‌ملی هم به خوبی به اين نکته اذعان دارد و در همين رقابت‌های دوستانه اردن و امارات هم مشاهده کرديد که بدون وقفه‌ای در ليگ تيم‌ملی به اين پيکارها اعزام شد و در ديدار ۱۸ بهمن مقابل بلاروس هم همين برنامه را داريم.

بالاخره بگوويچ جانشين سيموئز در تيم‌ملی اميد شد و سکان هدايت اين تيم را برای المپيک در دست گرفت؛ نظرتان در اين خصوص چيست؟

در تمام دنيا مرسوم است که مربيان تيم‌های پايه‌ای ملی زير نظر سرمربی تيم ملی بزرگسالان کار و برنامه‌های خود را با وی هماهنگ کنند؛ اما متأسفانه در کشور ما به‌هيچ‌وجه اين مسأله اجرا نشده و نمی‌شود زياد فرد يا مجموعه‌ای را مقصر خطاب کرد؛ اما در حال حاضر همه وظيفه داريم از بگوويچ و تيم‌ملی اميد حمايت کنيم تا پس از ۳۲ سال ناکامی به المپيک راه پيدا کنيم.

اما سيموئز در تازه‌ترين اظهارات خود گفته قلعه‌نوعی باعث ناکامی تيم‌ملی اميد در دوحه بوده و او را نمی‌بخشم؟

هر مربی خارجی که به جای سيموئز در تيم‌ملی اميد کار می‌کرد هم همين گفته را به زبان می‌آورد؛ چرا که بهترين روش برای توجيه ناکامی اين است که گناه بی‌توجهی‌های اعمال شده را به گردن ديگران بياندازيم و از زير بار فشار انتقادات شانه خالی کنيم؛ ايشان يک بار خدمت آقايان قره‌خانلو و کفاشيان اعلام کردند اين صحبت‌ها را بيان نکرده و مطبوعات اين جنجال را به‌راه انداخته‌اند و يک بار هم خدمت آقايان مصطفوی و افتخاری؛ حال صحت و سقم اين مسأله را چطور برای شما و ديگران تأييد کنم نمی‌دانم؛ حتی به‌دليل اينکه حرف و حديثی به‌وجود نيايد دعوت کفاشيان را برای همراهی تيم‌ملی اميد در دوحه رد کردم تا سيموئز بدون هيچ اعمال‌فشار کار کند؛ خدا را شاهد می‌گيرم تنها مسأله‌ای که بين من و ايشان اتفاق افتاد معرفی سياوش اکبرپور به اردو تيم‌ملی بود؛ همين و بس البته بنده به اصرار خود اکبرپور که معتقد بود شرايط سنی‌اش به زير ۲۳ سال می‌خورد او و صابر ميرقربانی را به سيموئز پيشنهاد دادم نه تحميل؛ حتی سيموئز معتقد بود از طريق پيروانی به‌وی اعمال فشار می‌آيد که طی يک تماس تلفنی هم همکار بنده مسأله را تکذيب کرد.

اختلاف سليقه‌ای که ميان کميته انتقالی و فدراسيون فوتبال به‌وجود آمده ممکن است به فوتبال ما لطمات جبران‌ناپذيری را وارد کند، آيا با اين عقيده موافق هستيد؟

صددرصد؛ چرا که در مملکت ما با قدمت ۹ هزار ساله ديگر اين قبيل اختلاف سليقه‌ها محلی از اعراب ندارد و نبايد تفکرات و خط مشی سياسی را با فوتبال يکی کنيم و اين دو مقوله از يکديگر جدا باشند.

چرا ديگر از جلساتی که تحت عنوان خرد جمعی با مربيان ليگ برتری جهت ياری دادن به کادر فنی تيم‌ملی برگزار می‌شد خبری نيست؟

بنده هم به عنوان مسؤول مستقيم مسائل فنی تيم‌ملی با برگزاری يک چنين نشستی در ۲ بخش مطبوعات و مربيان موافق هستم و آنها را يکی از راه‌های رسيدن به موفقيت می‌دانم.

رقابت‌های ليگ حرفه‌ای که ساليانه در آن نزديک به يکصد ميليارد تومان هزينه صرف می‌شود را چطور ارزيابی می‌کنيد؟

در حال حاضر ۶ دوره از رقابت‌های ليگ حرفه‌ای می‌گذرد که اکثر تيم‌ها امکانات اوليه خود را در اختيار ندارند. استقلال نماينده ايران در ليگ قهرمانان آسيا يک زمين تمرين ندارد و بازيکنان اين تيم بايد از اتومبيل مسؤول تدارکات استقلال به عنوان رختکن استفاده کنند. در فوتبالی که هزينه آن به اندازه يکصد يا حتی ۵۰۰ ميليارد تومان ولی بازدهی به آن اندازه را ندارد، نبايد ادعای حرفه‌ای شدن را کرد.

فکر نمی‌کنيد شرايط حاکم بر استقلال جايی که در حال حاضر مسؤوليت‌ سازمان، فوتبال آن را عهده‌دار هستيد نتوانسته رضايت خاطرتان را فراهم کند؟

بله؛ در زمانی که بنده مسؤوليت فنی تيم‌ملی را به‌عهده گرفتم از سرمربيگری استقلال استعفا دادم و به يک مجموعه، تفکراتم را متمرکز کردم که با اصرار مسؤولان باشگاه استقلال سازمان فوتبال به‌وجود آمد و در جبهه ديگری مشغول به کار شدم و در حال حاضر هم به يک‌باره بحث دو شغله شدن مطرح شده که بنده فکر نمی‌کنم مسله خاصی باشد چون در استقلال فقط کار ستادی می‌کنم و تا به حال هدفی جز خدمت به استقلال نداشته‌ام و در اين مدت ۲۰ ساله اصلاً به دنبال رسيدن به اهداف مالی نبودم.

اما در شرايطی از مديرعاملی اميدوار رضايی حمايت می‌کرديد که مقداد نجف‌نژاد در اين سمت مشغول به کار بود و به امورات روزمره استقلال می‌پرداخت؟

هيچ موقع از بيان حقيقت ابائی نداشته‌ و نخواهم داشت. در مقطعی که استقلال مديرعامل شناخته شده‌ای نداشت با حمايت‌های رضايی توانستيم بازيکنان جذب کنيم و تيم حال حاضر را ببنديم. اگر کمک ۳ ميليارد ريالی ايشان نبود نمی‌دانستيم از کجا و به چه طريقی بازيکنان دلخواه کادر فنی را به خدمت بگيريم. در حال حاضر هم مبلغ قابل توجهی از پرداختی بابت رضايتنامه علی انصاريان و يکی دو بازيکن ديگر مانده که استقلال توانايی پرداخت آن را ندارد؛ در گذشته استقلال برای ۱۵ سال متوالی يک هیأت مديره داشت که کمتر مصاحبه می‌کردند و همين مسأله کمک می‌کرد تا بدون دغدغه خاطر کار کنيم. نجف‌نژاد هم در اين مدت منشأ خدماتی برای استقلال بودند که از ايشان هم کمال تشکر را دارم و تا جايی که لازم باشد به او کمک می‌کنم.

پس با اين شرايط استقلال برخلاف اوضاع و احوال آرامی که سپاهان ديگر نماينده کشورمان در رقابت‌های ليگ قهرمانان آسيا دارد برای حضور در اين پيکارها با هزارو يک مشکل روبه‌رو است؟

بله. ما در فصل جديد ۲ مهره کليدی خود را به دليل مسائل مالی از دست داديم و نتوانستيم از بازيکنانی که جذب ليگ امارات شدند کسی را به خدمت بگيريم. با توجه به اين اوصاف يارای رويارويی با الهلالی که برای تنها چند بازی بازيکنی را با ۳ ميليون دلار به‌خدمت گرفته را نداريم و بايد در روند آماده سازی تيم تغيير و تحول شود.

استقلال در صورت بهبودی کامل جباری باز هم يک مهاجم ششدانگ نياز دارد تا به معنای واقعی کلمه مثل يک تيم در ليگ قهرمانان آسيا حاضر شود.

چرا وقتی استقلال پيروز می‌شود نام قلعه‌نوعی مطرح می‌شود و در زمان شکست و ناکامی تيم مرفاوی سپر بلای انتقادات وارده می‌شود؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


به‌طور کلی با نظرتان مخالف هستم؛ اين مسأله کاملاً برعکس است وقتی تيم شکست می‌خورد و به هر دليلی نمی‌تواند نتيجه بگيرد، اين امير قلعه‌نوعی است که در محافل مختلف از وی نام می‌برند و به باد انتقادات گوناگون گرفته می‌شود؛ مثل ديدار مقابل مقاومت بسيج فارس که تمام مسؤوليت شرکت را به‌عهده گرفتم و حتی برای تماشای ديدار برخلاف گفته برخی رسانه‌ها به شيراز هم نرفتم؛ برخی مسائل را مثل اتفاقات پيرامون تيم وتمرينات را بايد اطلاع داشته باشم و در خصوص تصميم‌گيری در مورد آنها مرفاوی را راهنمايی می‌کنم.

فکر می‌کنيد مرفاوی بتواند استقلال را در ليگ و حتی ليگ قهرمانان آسيا به جايگاه اصلی‌اش راهنمايی کند؟

برای پاسخ به اين سؤال بايد ببنيم چه ابزار و امکاناتی را در اختيار مرفاوی قرار داده‌ايم که انتظار داريم او استقلال را متحول کند. سرمربی تيم‌ تاکنون حتی ۲۰ ميليون تومان هم از قراردادش را نگرفته و تنها به عشق کمک به استقلال و هوادارانش کار می‌کند آن هم با حداقل امکانات. يقين داشته باشد مرفاوی پتانسيل رهنمون کردن استقلال به سمت و سوی قهرمانی در ليگ را دارد و تا اينجای کار که يک نيم‌فصل از رقابت‌های ليگ برتر را پشت سر گذاشته‌ايم توانسته ۶۷ درصد امتياز را به‌دست آورد که آمار قابل قبولی است.

البته به شخصه با اين نظر که مربی در زمان به‌عهده گرفتن هدايت يک تيم بايد درب‌های خروج را هم پيدا کند موافق هستم؛ چرا که در زمان سرمربيگری خودم در استقلال برخی آقايان ۳۶ بار پياپی مرا از کار برکنار کرده بودند و خودم هم خبر نداشتم! در حال حاضر هم همين حالت برای مرفاوی پيش آمده و بايد او را از اين فشار انتقادات وارده نجات دهيم.

پس با همه اين تفاصيل به آينده کاری مرفاوی در استقلال اعتقاد داريد؟

موفقيت مرفاوی در استقلال بخشی از افتخارات سازمان فوتبال استقلال را تشکيل می‌دهد که بنده برای اين هدف هر کاری لازم باشد در حيطه اختياراتم انجام خواهم داد.

البته تجربه ۲۰ ساله همکاری‌ام با استقلال نشان داده که در سايه کمی همت و لطف خداوند انجام هر کار مشکل امکان‌پذير است و اگر هیأت مديره استقلال بتواند از لحاظ مالی دغدغه خاطر مربيان و بازيکنان را از بين ببرد در قهرمانی تيم در ليگ قهرمانان آسيا شک نبايد کرد.

گفت‌وگو: سيد مسعود غياثيان

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/32592

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'قلعه‌نوعی: ايران شايستگی قهرمانی جام ملت‌های آسيا را دارد، تقويم ۶ ماهه‌ برای تيم‌ملی تدوين کرده‌ايم، ايپنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016