چنين به نظر مى رسد كه تا به امروز كه ۷۲ ساعت از مهلت ثبت نام كانديداهاى فدراسيون فوتبال گذشته اما گروه هاى ورزشى در يك مسير موازى حركت نمى كنند. اتحاديه به عنوان محورى ترين خاستگاه جماعت ورزشى گرچه جلسه مهمى را برگزار كرد اما در عمل نشان داد كه در داخل آنها هم تشتت آرا وجود دارد. گرچه اتحاديه در اجرا و عمل كردن به قوانين يا اساسنامه با يكديگر توافق دارند اما در وزن كشى هنوز به توافق كامل نرسيده اند.
نام هايى كه طى ۷۲ ساعت گذشته وارد عرصه رقابت شده اند بعضاً در حد و اندازه هاى لازم قرار ندارند و شايد اين حضور را به صرف يك مانور تبليغاتى دانسته كه بتوانند نام فراموش شده خود را دوباره در عرصه ورزش و مطبوعات مطرح كنند. جماعت ورزشى بايد قدردان حضور پررنگ اتحاديه فوتبال در اين عرصه باشد. آنها نشان دادند كه قواعد بازى را مى دانند و در تمرين مشق دموكراسى نمره قبولى گرفتند، البته اين انتقاد تا به امروز به آنها وارد است كه بيشتر قشرى نگرى كرده و به دنبال يك چهره ورزشى وزين و برجسته نبوده و به دنبال تقسيم پست و ميز بين خود هستند. اجماع آنها براى به دست آوردن صندلى هاى هيأت رييسه نشانگر اين نكته است اما در مورد چهره ورزشى آنها براى صندلى رياست هنوز شك و ترديد يا به عبارتى بهتر بگوييم ياركشى ادامه دارد.
البته اين ياركشى مختص به اتحاديه نيست، بقيه كانديداها هم هر يك بر اساس بينش و تفكرات خود به دنبال اين هستند تا به هر شكل ممكن خود را به صندلى رياست برسانند.
تا اينجاى كار ورزشى ها نتوانسته اند چهره بزرگ و مطرحى را وارد عرصه كنند و اين مى تواند براى آنها يك نقطه ضعف باشد. ورزشى ها در اين چند سال بر حسب يك عادت غلط باور كرده اند كه نمى توانند نفر اول باشند و همواره به دنبال يك نام بزرگ از نظر وجهه سياسى هستند تا بلافاصله از او حمايت كرده و تبديل به نفر دوم شوند. البته پاسخ آنها به اين انتقاد همواره اين بوده كه دانه درشت ها و آنهايى كه از طرف سازمان حمايت مى شوند در دقيقه ۹۰ وارد عرصه شده و فاتح صندوق ها مى شوند و تلاش آنها همواره بى ثمر بوده و لذا اعتبار و جايگاه خود را خدشه دار مى بينند.
ورود يك نام بزرگ از نظر وابستگى و نزديكى به دولت مى تواند تمامى اين معادلات را به هم بزند و بدون شك اين اتفاق تا روز آخر ثبت نام به وقوع خواهد پيوست، اين حق مسلم سازمان تربيت بدنى است كه به عنوان بالاترين مرجع اجرايى و تصميم گيرى ورزش كشور مدافع ايده و افكار خود باشد و مديرى را وارد عرصه انتخابات كند كه همسو و همفكر با آنها باشد. همگان در انتظار اين نام هستند و نيك مى دانند كه سازمان و حتى دولت بى تفاوت از كنار فدراسيون فوتبال عبور نمى كند. دولت به عنوان بزرگترين حامى و سرمايه گذار فوتبال حساسيت خاصى در اجراى اساسنامه و قوانين آن دارد. اين حساسيت و احساس مسؤوليت را در فدراسيون هاى به مراتب پايين تر از فوتبال ديده ايم و حالا هم بايد منتظر همين اعمال سياست در فوتبال باشيم. لذا همين حساسيت اهميت كار سازمان ورزش را مشكل و مشكل تر مى كند. يك رييس وارد به امور اقتصادى، آشنا به اصول مديريت، آگاه به شرايط فوتبال با يك رويكرد علمى و نوين به اضافه اينكه اين فرد بتواند صنعت فوتبال را از مصرف كننده به يك توليدكننده و درآمدزا تبديل كند، كار مشكلى كه تمام افكار مهندس ورزش را به خود مشغول كرده است.