خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ورزشی - فوتبال
همراهی نکردن تيم ملی فوتبال زير ۲۱ سالههای آلمان در ديدار برابر رژيم اشغالگر قدس از سوی "اشکان دژاگه" خبر داغ هفتهی گذشتهی رسانههای آلمانی بود. اين تصميم دژاگه واکنش تند شورای يهوديان و حتی برخی سياستمداران آلمان را در پی داشت. هر چند فليکس ماگات سرمربی ولفسبورگ و ماتياس سامر مدير ورزشی تيمهای ملی آلمان از تصميم دژاگه دفاع کردند.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، اين بازيکن ايرانی - آلمانی به تازگی در گفتوگو با پايگاه اينترنتی Stern مسايل خانوادگی را علت تصميمش عنوان کرد و آن را سياسی ندانست، اين در حالی است که رسانههای آلمان اين تصميم دژاگه را سياسی و ضد يهود ارزيابی کرده بودند.
متن کامل گفتوگوی دژاگه در زير میآيد:
* آقای دژاگه، تا يک هفته پيش تنها کارشناسان فوتبال شما را میشناختند اما، امروز همه آلمان شما را میشناسند. شما چون ايرانی - آلمانی هستيد، نخواستيد با تيم ملی زير ۲۱ سالههای آلمان در سرزمينهای اشغالی بازی کنيد. غيبت شما جنجالهای فراوانی به پا کرد. روزنامهها و سياستمداران از فقدان هويت آلمانی شما انتقاد کرده بودند و ديتر گراومان، نايب رييس شورای مرکزی يهوديان ادعا کرد، که شما سعی در "بايکوت يهوديان" داشتيد. آيا شما از اين همه حرف و حديثی که به راه افتاده است، شگفت زده شديد؟
- بله، البته. هرگز احتمال چنين چيزی را نمیدادم. هرگز چنين چيزی مدنظرم نبود. از اين سوء تفاهم بسيار متاسفم. اگر برخی از نبود من تصور نادرستی داشتهاند عذرخواهی میکنم. اين اتهامها مرا بسيار بسيار ناراحت میکند. من دشمن هيچ انسانی در روی زمين نيستم. من نژاد پرست نيستم.
* میگويند انگيزههای سياسی دليل تصميم شما بوده است؟
- اين حرف بیاساس و بیربط است.
* پس چه دليلهايی برای اين کار داشتيد؟
- کاملا شخصی. من اين موضوع را به "ديتر آيلتس"، مربیام در تيم ملی زير ۲۱ سالههای آلمان هم توضيح دادم. من علاوه بر يک گذرنامهی آلمانی، يک پاسپورت ايرانی هم دارم. ايران تاکنون اسراييل را به رسميت نشناخته است و شهروندان خود را از سفر به آنجا باز میدارد. من اگرچه از پنج، شش سال پيش ديگر در ايران نبودهام، با اين حال خانوادهام در سال چند بار به ايران سفر میکنند. خويشاوندان زيادی در تهران داريم. هرگز بحث من در ميان نبود، اين کار را به خاطر خانوادهام انجام دادم. دوست ندارم در اين باره بيشتر حرف بزنم.
* آيا خانوادهی شما روی شما فشار آوردند؟
- خير. روشن است که با پدر و مادر و بردارم دربارهی تمام اين جريان حرف زدم. با اين حال اين من بودم که نخواستم خطر کنم. از همين رو به "ديتر آيلتس" تلفن کردم.
* مربی شما چه واکنشی نشان داد؟
- آيلتس تصميم مرا درک کرد. او چند روز بعد به من تلفن زد و گفت به موقعيت من احترام میگذارد و مرا برای بازی برابر اسراييل فرا نخواهد خواند اما، برای بازی بعدی برابر مولداوی، شايد بار ديگر مرا به اردو دعوت کند.
* آيا شما فردی سياسی هستيد؟ آيا شما و خانوادهتان جريانانهای سياسی در ايران را پيگيری میکنيد؟
- میتوانم به همه اطمينان بدهم که ما با سياست هيچ سروکاری نداريم. علاقهی چندانی هم به اين موضوع نداريم.
* روزنامهای ورزشی در ايران، اقدام شما را شجاعانه و قهرمانانه خواند. آيا شما اين واکنش را خصمانه نمیدانيد؟
- من نمیتوانم فارسی بخوانم و بنويسم. تنها به اين زبان صحبت میکنم. اين خبر را از طريق روزنامههای آلمانی خواندم. نمیتوانم کاری در اين باره بکنم. برای من تنها سلامت خانوادهام مهم به شمار میآيد.
* شما در تهران به دنيا آمدهايد و در برلين بزرگ شدهايد، آيا براساس آموزههای قرآن زندگی میکنيد؟
- دين من اسلام است، به خداوند ايمان دارم. پيش از هر بازی به زبان فارسی خدايم را ستايش میکنم. اين آيين من است.
* شما گفته بوديد که نيمی از خون شما ايرانی و نيمی ديگر آلمانی است. منظورتان از اين حرف چه بود؟ هر دو والدين شما ايرانی هستند.
- با اين حرف میخواستم بگويم که با هر دو کشور و فرهنگ پيوندی را احساس میکنم، روی يک ساعدم برلين و روی ساعد ديگرم تهران را نوشتهام. خود را هم ايرانی و هم آلمانی احساس میکنم. خانوادهام از ايران هستند. من اينجا (آلمان) بزرگ شدهام. من برای تيم ملی آلمان بازی میکنم.
* چرا شما تصميم گرفتيد برای تيم ملی آلمان بازی کنيد؟ گفته میشود پدرتان دوست داشت شما برای تيم ملی ايران بازی کنيد.
- اين حرف درست نيست. پدر هيچ گاه از من نخواست که برای تيم ملی ايران بازی کنم. پدرم همانند من زمانی که در ۱۶ سالگی برای نخستين بار به تيم ملی نوجوانان آلمان فراخوانده شدم احساس غرور کرد. من با کمال ميل برای آلمان بازی میکنم. فدراسيون فوتبال آلمان به من کمک کرد تا گذرنامهی آلمانی داشته باشم. در اين ميان پدر و مادر و برادرم هم گذرنامههايی آلمانی را دريافت کردند. آنچه درست است آن است که چندين تقاضا از سوی تيم ملی ايران وجود داشت. من تا ۲۱ سالگی اين امکان را داشتم که برای ايران بازی کنم.
* "تئو سوانسيگر" در شروع هفته جاری با شما ديدار خواهد کرد. به نظر میآيد، اين گفتوگو نوعی بازپرسی باشد. آيا شما رفتار فدراسيون فوتبال آلمان با خودتان را جوانمردانه میدانيد؟
- به آقای سوانسيگر هم همان چيزی را خواهم گفت که به شما گفتم. من همان طور هستم که هستم. هر کس که با من حرف میزند، درمیيابد که در من چه میگذرد و به چه فکر میکنم: خانواده. در يک برنامه برای روزنامهی باشگاه ولفسبورگ نوشتم که آرزو دارم صلح در تمام دنيا حکمفرما شود. هيچ تغييری در ديدگاهم پديد نيامده است.
* آقای سوانسيگر بدون ترديد از شما خواهد پرسيد در بازی آتی برابر اسرائيل چگونه عمل خواهيد کرد. خانواده شما به اين طوفان خشمی که به پا شده چگونه واکنش نشان داد.
- آنها هم همانند من شگفت زده بودند. آنها تلفن را از پريز کشيدند و منتظر ماندند تا آبها از آسياب بيفتد. برادرم هم از اين که برخی روزنامهها نوشته بودند او در تهران زندگی میکند و برای باشگاه پيکان بازی میکند، بهت زده شده بود. او در برلين و در کنار پدر و مادرم زندگی میکند.
* شما نخستين بازيکن ايرانی بوندس ليگا نيستيد که از بازی در اسرائيل کنار میکشد. در سال ۲۰۰۴ هم بايرن مونيخ در بازی برابر مکابی وحيد هاشميان هموطن شما را به دليل ناراحتی کمر همراه نداشت. آيا راحتتر نبود شما هم يک آسيب ديدگی را بهانه میکرديد؟
- نمیدانم که آن زمان چه برای هاشميان پيش آمد. اگر دروغ میگفتم برايم به مراتب بدتر بود. نمیخواهم هيچ کس را دست بيندازم.
* واکنون شما تاوان صداقتتان را میپردازيد. با وجود همه آنچه در روزهای گذشته برايتان رخ داده است، آيا هنوز هم علاقهای به بازی برای تيم ملی آلمان داريد؟
- بديهی است که من اين جا بزرگ شدهام. بازی برای آلمان همواره احساس خاص و خوبی دارد. هنوز هم هدفم اين است که زمانی برای تيم ملی بزرگسالان آلمان بازی کنم و در جام جهانی برای آلمان بازی کنم.
* آيا نمیترسيد که هيچ يک از اين روياها محقق نشوند، در صورتی که سوانسيگر زير فشار افکار همگانی تسليم شود و شما را از تيم ملی کنار بگذارد.
- طبيعی است که میترسم. سالهاست که برای اهداف ورزشیام تمرين میکنم. اکنون ممکن است از روزی به روزی ديگر همه چيز عوض شود و اوضاع دگرگون شود. برای همين هم فرد از خود میپرسد، اوضاع چگونه پيش میرود؟