دوشنبه 3 تير 1387

سرمربي تيم فوتبال صنعت نفت: من از امريكا فرار كردم، فارس

فارس: سرمربي تيم فوتبال صنعت نفت آبادان گفت: پسر جواني داشتم كه دو سال قبل از دست دادمش و در واقع، از امريكا فرار كردم.

به گزارش خبرگزاري فارس، احمد طوسي پس از اينكه در سال 1363 مربيگري در تيم اميد را ترك كرد، به ايالات متحده امريكا رفت و پس از سال‌ها، فصل گذشته به فوتبال ايران بازگشت. وي كه فرهنگ متفاوتي از مربيگري را در آبادان دنبال كرد، در گفت و گو با فارس درباره تفكرات خود حرف‌هاي جالبي زد. متن اين مصاحبه را در زير مي‌خوانيد:

فارس: در اين همه سال چرا خبري از احمد طوسي نبود؟
در اين سال‌ها هميشه بوده‌ام؛ چه در ايران و چه در خارج. در سال‌هايي كه ايران نبودم، قلبم اينجا بود. افراد هميشه دنبال فرصتي هستند تا براي آنهايي كه دوستشان دارند، كار كنند؛ من هم اولين فرصتي كه پيدا كردم، برگشتم.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

فارس: سابقه بازيگري شما خيلي زياد نيست؟
بازيكن در سطح بالايي نبودم. مربيگري را هم از تيم‌هاي دسته سه و تيم‌هاي جوانان آغاز كردم و تا سطح ملي هم رسيدم.

فارس: اينطور كه مي‌دانيم، مسير دشواري تا امروز طي كرديد؟
آنچه اهميت دارد، اين است كه گذشته‌مان را فراموش نكنيم. بدانيم به كجا تعلق داريم و ريشه‌ مان كجا است. در امريكا خيلي موفق بودم. افشين قطبي بهتر از هر كس مي‌داند. رقابت در اين كشور وحشتناك است و شما هر روز بايد ثابت كنيد كه هستيد. در ايران همه چيز را از صفر شروع كردم.

فارس: ظاهرا كارتان را با روزنامه‌نگاري آغاز كرديد؟
اين كار را از سطح معمولي شروع كردم؛ حتي پاي صفحه هم ايستادم. معلمي هم همينطور؛ از كودكستان تا دانشگاه. درس هم مي‌خواندم. سه كار را كنار هم ادامه دادم. تمام اين سال‌ها در زندگي دويدم. ساعت‌هاي زيادي را در كتابخانه گذراندم. ساعت‌هاي زياد ترجمه كردم. مقاله‌هاي زيادي نوشتم. شايد هيچ كدام از مربيان به اندازه ترجمه نكرده باشد.

فارس: هميشه خواسته‌ايد به روز باشيد.
يك مربي امروزي نيازي به رواديد ندارد. مي‌توانيد با يك دكمه، با همه جا ارتباط برقرار كنيد. زمان شتاب دارد و براي اين كه جا نمانيد، بايد سخت تر بودي. مربيان ما بايد سطح علمي خود را بالا ببرند. يك مربي حتما بايد زبان دوم را بلد باشد. بعد از پشت سرگذاشتن اين مراحل، اجرا كردن مسايل تئوري در عمل است.

فارس: مسئله‌اي كه شايد در ايران به خوبي اجرا نمي‌شود.
همه جنگ‌هاي فوتبال ما تمركز روي مسايلي است كه معني ندارد. همه از سيستم‌هاي مختلف حرف مي‌زنند؛ در حالي كه سيستم چيزي غير از اعداد نيست. شما بايد استراتژي داشته باشي تا سيستم اجرا شود. ما در ايران كيفيت را فداي كميت مي‌كنيم.

فارس: چطور؟
آنهايي كه كلاس‌هاي مربيگري AFC را گذرانده‌اند، زياد هستند؛ اما كيفيت كجا است؟ رفتن سمت كشورهايي مثل نپال و پاكستان چيزي براي ما ندارد. در آسيا كه ژاپن وكره در حال فرار هستند، ما هم بايد برويم. بچه‌هاي ايراني هميشه از بهره‌ هوشي بالاتري از سايرين برخوردارند؛ اما پرورش پيدا نمي‌كنند. روزنامه‌هاي ما بايد از جنجال‌ اجتناب كنند.

فارس: پرداختن به يك موضوع حاشيه‌اي در ذات روزنامه‌نگاري است.
قبول دارم؛ اما بايد در كنار آن، مسايلي هم به خورد مردم داد. مثلا پرسپوليس قهرمان شد. ديگر لزومي ندارد هر روز از اين نوشت. بايد ديد كار بعدي چيست. بايد در برنامه‌ريزي‌هايمان تجديد نظر كنيم. بايد به آنهايي كه عاشق كارند، فرصت بيشتري بدهيم. بايد در كنار مربيان جوان، يك راهنما بگذاريم. در ايران به دليل پول فراواني كه وجود دارد، بازيكنان به سمت تحصيلات عاليه نمي‌روند. معدل تحصيلات اين بچه‌ها گاهي سيكل بود كه خيلي زشت است.

فارس: در سال 1352 كار روزنامه‌نگاري و مربيگري را با هم آغاز كرديد. ‌چرا كار خبري را دنبال نكرديد؟
تربيت بدني خوانده‌ بودم و مربي ورزش، ‌شيمي، فيزيك و رياضي هم بودم. كار مربيگري را دوست داشتم. هيچ وقت از ياد گرفتن باز نايستادم.

فارس: در آن سال‌ها تب علم گرايي كمتر از حالا بود و چطور اين جلسه دنبال علم بوديد؟
در خانواده‌اي بودم كه خواهرها و برادرهايم تحصيلات بهتري از من داشتند. در منزل ما هميشه روزنامه و كتاب فراوان بود. شعر و حافظ زياد مي‌خواندم. اگر قرار باشد از تمرين هندبال چيزي ياد بگيرم، حتما يادداشت برداري مي‌كنم. عاشق ورزش هستم؛ آن هم نه فقط فوتبال.

فارس: ظاهرا در دانشگاه هم استاد موفقي هستيد.
زماني كه در دانشگاه شهيد بهشتي استخدام شدم، اين انگيزه وجود داشت كه راه را براي جوانترها پيدا كنم. دانشجوهاي شهرستاني وقتي متوجه مي‌شدند مربي بانك ملي هستم، از من خواستند كه كمكشان كنم. آنها آدم‌هاي موفقي هستند. اين خيلي اهميت دارد كه به عنوان يك معلم، شاگردان خوبي داشته باشي تا بتواني روي آنها تكيه كني. خيلي خوشبختم كه شاگردان خوبي دارم.

فارس: با شاگردانتان در ارتباط هم هستيد؟
صد در صد. يكي از شاگردانم كه حالا بايد از او بهترين دوست ياد كنم، يكي از نابغه‌هاي دنيا است. او در مسئله حفر چاه است. چندي قبل ميهمان وزير نفت بود و در يك پروژه، مسئله‌اي كه براي ايران 25 ميليون دلار خرج داشت، با يك ميليون دلار حل كرد. از اين دست شاگردان در ايران و امريكا زياد دارم. يكي از شاگردان امريكايي‌ام چند روز قبل مرا براي جشن فارغ‌التحصيلي‌ دعوت كرد و مي‌گفت اگر امروز به اين مرحله رسيده، به خاطر من بوده است.

فارس: چرا به فكر سفر از ايران افتاديد؟
نمي‌توانيد كسي را براي يك زندگي بهتر متوقف كنيد. يك روز احساس كردم در فوتبال ايران اشباع شدم.

فارس: يعني چنين روزهايي را در ايران پيش‌بيني مي‌كرديد؟
هيچوقت مسئله‌اي را پيش‌بيني نمي‌كنم؛ اما فكر مي‌كردم بايد بروم چون كامل‌تر مي‌شدم.

فارس: در سال‌هايي كه خارج از ايران بوديد، به لحاظ فوتبالي به آنچه مي‌خواستيد، رسيديد؟
هميشه فوتبال ايران را تعقيب مي‌كردم. رابطه‌هاي عاطفي است كه آدم‌ها را به هم پيوند مي‌دهد. همين قطبي يك پسر بچه 14 ساله بود كه رفت؛ اما چون دوست داشت به ايران برگشت. در اين سال‌ها كلاس‌هاي متعددي داشتم. هر بار با افتخار مي‌گفتم كه ايراني هستم و بارها هم خارجي‌ها مي‌گفتند كه بهتر از آنها هستم.

فارس: و همين صحبت‌ها شما را قانع مي‌كرد؟
نبايد به همين راحتي متوقف شوي. نبايد به آنچه هستي، قانع باشي. يكي از دلايل رفتن من در همين زمينه بود. هميشه بايد حركت كني؛ يعني 24 ساعت كم مي‌آوري. در هر حال، خوشحالم كه برگشتم.

فارس: از دوري ايران خسته شده بوديد يا انگيزه ديگري براي بازگشت داشتيد؟
بايد صادق حرف زد. يك پسر جوان داشتم كه دو سال قبل در حادثه‌اي آن را از دست دادم. در واقع از آنجا فرار كردم. هر جا مي‌رفتم، خاطراتش بود. بهترين زندگي را در امريكا دارم؛ اما خاطرات او اذيتم مي‌كرد. هنوز كسي جرات ندارد به وسايلش دست بزند.

فارس: فكر بازگشت را چه كسي در شما تقويت كرد؟
حشمت مهاجراني. او بود كه پيشنهاد كرد در ايران مدرسه فوتبال راه بيندازيم و آمديم.

فارس: دل به دريا زديد؟
نه، همين حالا هم به امريكا برگردم، كارم را دارم؛ ولي هيچ جاي دنيا ايران نمي‌شود.

فارس: فوتبال ايران همان چيزي بود كه در تصور داشتيد؟
هميشه پيگير بودم؛ حتي براي برخي روزنامه‌ها مطلب مي‌نوشتم. به هر حال، زندگي حركت است.

فارس: فكر نمي‌كرديد ممكن است در فضاي جديد پس بخوريد؟
دليلي نداشت پس بزند. وقتي يك چيزي مي‌داني، نبايد نگران باشي. رنجي كه كشيدم، كسي در ايران نمي‌داند. در فوتبال ما مشكلات زياد است كه بايد درست شود. يك روزي فدراسيون چهار اتاق داشت؛ اما حالا يك ساختمان پنج طبقه است.

فارس: فقط يك ساختمان پنج طبقه است و بس.
بله، همين را مي‌خواستم بگويم. كارآيي آن 4 اتاق بيشتر بود. امروز كريمي مي‌گويد اين فوتبال خوب نيست؛ آن هم به زبان خودش. او را محروم مي‌كنند. اين درست نيست.

فارس: بايد چكار كرد؟
** بايد به كاپيتان بگويم، حرف تو ارزش شنيدن دارد. بزرگتر اين فوتبال بايد او را كناري بكشد و بگويد عزيزم، چرا من خوب نيستم. چرا ضعيف هستم؟ بايد فرصت حرف زدن را به آنها بدهيم.

فارس: در ايران برخي تحمل شنيدن انتقاد از بازيكنان را ندارند.
** شايد اشتباه مي‌كنم؛ اما معتقدم نبايد اينطور باشد.

فارس: از اين موضوع به بازيكن سالاري تعبير مي‌شود؟
حق هر آدمي است كه حرفش را بزند. اگر حرف درست بود، بايد به آن گوش داد. هميشه بايد به حرف‌هاي درست گوش داد. آدمي كه با دموكراسي خو گرفته باشد، مي‌تواند اين شرايط را بپذيرد. اگر كاري اشتباه بود، بايد پذيرفت و اين مهم است كه جلوي اشتباه را گرفت.

فارس: به قضايا به شدت منطقي نگاه مي‌كنيد؟
بايد درست كنيم؛ بدون ريا و عاشقانه.

فارس: روش مربيگري شما و افشين قطبي با ساير مربيان فرق دارد؛ اما در فوتبال ما مربياني موفق هستند كه هياهو داشته باشند.
به اين مربيان احترام مي‌گذارم؛ اما واقعيت نيست. يك معلم بايد سعي كند حس بچه‌ها را بكار گيرد. مي‌گويم سه حس داريم. اول چشم كه مي‌بينيم، دوم گوش و سوم لمس كردن. بايد به بازيكنان ياد بدهي چطور از آنها استفاده كند.

فارس: اتفاقاتي كه در فوتبال ما رخ مي‌دهد، شما را به نوع ديگري از مربيگري دور نمي‌كند؟
چه فايده‌اي دارد كه با حقه‌بازي ببريم. روز ديدار برابر مس كرمان يكي از بازيكنان آمپول زده بود. به او گفتم محال است بگذارم بازي كند. روزي كه به آبادان رفتم با كادر پزشكي جنگيدم و گفتم حق نداريد آمپول به بازيكنان بزنيد. آنها گفتند اين آمپول‌ها ضد التهاب است.

فارس: استفاده از اين آمپول چه ايرادي دارد؟
وقتي رزومه اين دارو را خواندم، ديدم چه عوارض بدي دارد. كسي كه چنين آمپولي را مصرف مي‌كند، سال‌هاي بعد رعشه مي‌گيرد. اين خيلي بد است كه به دليل يك پيروزي، زندگي يك آدم را به خطر بيندازم.

فارس: به نظر برخي، بايد اين عوامل را براي موفقيت داشت؟
من مي‌گويم كه آدم موفق كسي است كه درصد اشتباه خود را پايين بياورد. در رختكن ورزشگاه آژاكس نوشته شده "صادق باش و راستگو". وقتي مقصري، بايد بگويي.

فارس: هميشه اين قواعد را رعايت كرديد؟
تمام سعي‌ام را كردم. روزي پسر 17 ساله‌اي بعد از كلاس نزدم آمد و گفت: معتادم و قصد ترك دارم. مدتي نمي‌توانم در كلاس باشم. بايد چه كار مي‌كردم؟ وقتي كسي را به كار خوب تشويق كني، آن آدم تمام عمر تو را يادش مي‌ماند. بعد از مدت ها پدر آن پسر از من تشكر كرد وگفت تنها كسي هستي كه او را به زندگي برگرداندي.

فارس: در آبادان به همين شيوه مربيگري كرديد؟
حاضر نيستم تحت هيچ شرايطي تماشاگران به داور فحش بدهند. اين خيلي بد است كه بدگويي كنيم و همديگر را مورد تمسخر قرار دهيم. روزي از هواداران خواستم ديگر به داور فحاشي نكنند. داوري به صابر ميرباقري گفت، اگر پايت هم بشكند، پنالتي نمي‌گيرم چون مردم به من فحش مي‌دهند. ورزشگاه‌هاي ما بد آلوده است.

فارس: هواداران با همين صحبت قانع شدند؟
مردم آبادان خيلي تغيير كردند. آنها هيچ ندارند. رستوران و پارك مناسب ندارند. همه چيز آنها صنعت نفت است. يك چيزي مثل هوا براي تنفس؛ ‌اما بايد به اين همه عاشق، واقعيت را گفت.

فارس: فكر مي‌كنيد طوري فرهنگ سازي كرديد كه نفر پس از شما مشكلي نداشته باشد؟
همه بايد اين رفتار را داشته باشند. مهم نيست مربي در چه سطحي است. مردم بايد لمس كنند.

فارس: اما بعيد است چنين مسئله‌اي را بپذيرند.
بايد جنگيد. چرا سر در باشگاه مي‌نويسيم فرهنگي، ورزشي. ورزش مجموعه اي از تلاش‌هاي انساني است و عنصر اخلاق در آن بخش ارزنده است. درست نيست كه آبروي يك داور را به دليل يك سوت اشتباه ببريم؛ حتي اگر باعث باخت شده باشد.

فارس: وقتي از نحوه قضاوت يك داور ناراحت مي‌شويد، چطور آن را بروز مي‌دهيد؟
بايد قادر باشيم كه خودمان را كنترل كنيم.

فارس: در آن شرايط چطور مي‌شود بر اعصاب كنترل داشت؟
اين بستگي به روش زندگي شما دارد. مديريت كنترل احساس اهميت دارد. به همين دليل است كه مي‌گويم بايد مربي جوان، يك راهنما داشته باشد. يك مربي دلقك نيست كه بيايد كنار زمين ادا در بياورد.

فارس: اما شيوه مربيگري برخي همين است.
غلط است.

فارس: شيوه رفتاري شما شبيه افشين قطبي است. چقدر از هم شناخت داريد؟
سال 1996 من و افشين با هم روبرو شديم. تيم من قهرمان شمال كاليفرنيا بود و تيم او قهرمان جنوب مسابقات قهرماني زير 19 سال بود. در فينال با هم بازي داشتيم. آنها در وقت اضافه دو بر يك پيروز شدند. بعد از اين ديدار، قطبي سمت من آمد و گفت بهتر بازي كرديد. او همان موقع گفت كه نمي‌تواند به خوبي فارسي صحبت كند. از همان زمان با يكديگر ارتباط برقرار كرديم.

فارس: هيچ كدام فكر نمي‌كرديد روزي در ايران كار كنيد؟
نه، افشين كه آن سال‌ها خيلي جوان بود و در فكر اين حرف‌ها نبود.

فارس: قطبي را آدم موفقي مي‌بينيد؟
صد در صد.
فارس: چون پرسپوليس را قهرمان كرد؟
نه. به آن فكر نمي‌كنم. پرسپوليس با هر مربي ديگري اول تا سوم مي‌شد.

فارس: چرا؟
اين تيم هميشه مدعي است. يك تيم بي جهت صاحب اين همه اعتبار نمي‌شود. از جهت‌هاي ديگري قطبي را آدم موفقي مي‌دانم.

فارس: از چه جهتي؟
آدم‌هايي كه از U،C،L،A فارغ التحصيل مي‌شوند، آنها را به سرعت جذب مي‌كنند. قطبي يكي از آن افراد است. نبايد با حسادت به هم نگاه كنيم و بگوييم چون مربي نبود، بلد نيست تمرين بدهد.

فارس: قطبي ضمن اينكه سابقه سرمربيگري نداشت، بازيكن حرفه‌اي هم نبود.
مگر مورينيو بازيكن حرفه‌اي بود؟ مگر هر كس كه بازيكن بزرگي بود، مربي بزرگي شد. بايد كارت را دوست داشته باشي. هر وقت هر كاري را شروع كردي و دوست نداشتي، موفق نمي‌شوي.

فارس: اين فصل قطبي را خيلي اذيت كردند.
بله، با هم زياد حرف مي‌زديم.

فارس: مي‌دانستيد چطور برخي بازيكنان با او سازگاري نداشتند.
بله، اما او موفق شد. نمي‌دانم موفقيت را چطور اندازه بگيريم. خودم آدمي نيستم كه بخواهم تحت هر شرايطي موفق شوم.

فارس: اگر سرمربي پرسپولس بوديد، اين تيم را قهرمان مي‌كرديد؟
نمي‌دانم.

فارس: خودتان گفتيد كه هر كس جاي قطبي بود، اين تيم را قهرمان مي‌كرد؟
پرسپوليس هميشه جزء تيم هاي مدعي است و با مربيان مختلف قهرمان شده است. كار در پرسپوليس و استقلال خيلي دردسر دارد. براي آدم‌هايي مثل قطبي كه در جو فوتبال ايران نبودند، خيلي مشكل است، اما خوشحالم كه موفق شد.

فارس: پس عيار مربيگري امثال او بايد در تيم‌هاي مثل پگاه گيلان و صنعت نفت مشخص شود.
بله، كار در چنين تيم هايي ارزش او را مشخص مي‌كند. ساختن مهم است.

فارس: شما با اين تفكر، با چه ذهنيتي در آبادان مشغول به كار شديد؟
با جو آنجا بيگانه نبودم. قبل از هر كلامي، بايد از زحمات قاسمپور تشكر كنم. بدون ترديد هيچ كدام نمي‌خواستيم تيم سقوط كند. آبادان شهري است كه تازه در حال قد علم كردن است و بايد صبر به خرج داد. اين شهر نياز به آموزش دارد.

فارس: از زحمات قاسمپور تشكر كرديد؛ اما با حضور شما مخالف بود.
با اين حال من براي او احترام قائل هستم.

فارس: خيلي‌ها معتقد بودند كه حضور او از ابتدا اشتباه بود.
او آدم بسيار درست و شايسته‌اي است. آبادان محيط بسته‌اي دارد و تنها او نيست كه در اينجا موفق نشده است.

فارس: انگار نفت مربي ساقط كن است.
مردم در آبادان هنوز با خاطره ها زندگي مي‌كنند. هرگز بزرگان گذشته را فراموش نمي‌كنند. زماني آبادان به همه جاي ايران بازيكن مي‌داد؛ اما حالا چي؟

فارس: اين نشان مي‌دهد كه آبادان در حال در جا زدن است و بايد اين همه بدي را تحمل كند.
نه، آنجا آدم‌ها خيلي عاشق فوتبال هستند. باختن در آبادان يك گناه غير قابل بخشش است.
وقتي مي‌بازي، منفورترين آدم هستي. با اين حال، اين شهر جاي قشنگي است. بايد يك تصوير بهتري را به مردم ارائه دهيم. آبادان مي‌تواند روزهاي بهتري داشته باشد. فوتبال زندگي نيست. مردم نبايد از باخت گريه كنند. فوتبال تفريح است.

فارس: هواداران تيم هاي اروپايي هم ناراحت مي‌شوند.
اما در واقعيت زندگي مي‌كنند. بايد فرهنگ سازي كنيم. اين بازيكنان فردا مديران ورزشي مي‌شوند و بايد كنار فوتبال زندگي كنند. فقط نبايد حساب بانكي شان را پر كنيم.

فارس: با توجه به عملكردتان، خودتان را موفق مي‌دانيد؟
به آمار و ارقام اعتقاد داريد؟

فارس: تا حدودي.
در اين زمينه پيش وجدان خودم شرمنده نيستم.

فارس: اما نفت يك تيم سقوط كرده است. چرا؟
به صد دليل. من نمي‌توانستم حاشيه‌اي باشم.

فارس : در يك برهه نيازي به حاشيه نداشتيد.
اتفاقات عجيبي رخ داد. در بازي مقابل ذوب آهن يك پنالتي بسيار بسيار مشكوك، سه امتياز را از ما گرفت. من فقط آن بازيكن را دلداري دادم؛ همين.

فارس: به اين قيمت كه در آبادان ناكام شويد؟
مهم نيست؛ اما آن بازيكن نياز داشت كه بفهمد ديگر در زندگي آن اشتباه را تكرار نكند.

فارس: پس ريسك كرديد؟
موفقيت زندگي آن بازيكن مهمتر از فوتبال است. موفقيت را آنطور كه در ذهن ديگران است، اندازه نمي‌گيرم. هيچكس نمي‌خواهد ببازد. شهامت به گردن گرفتن شكست‌ها را دارم. در ايران كار تيمي وجود ندارد. همه مي‌خواهند براي هم بزنند. همه منتظر ناكامي جلالي، قلعه نويي و دايي هستند. خيلي‌ها من را بابت حمايت از دايي مسخره مي‌كنند.

فارس: و جواب شما به آنها چيست؟
من مي‌گويم او بايد موفق شود. انرژي دارد و جوان است و تحصيل كرده.

فارس: به سختي از روابط انساني دفاع مي‌كنيد؛ اما خودتان در نفت، در يك مورد به نظر مي‌آيد كه نتوانستيد به آن پايند باشيد؛ آن هم درباره تعامل با مجتبي تقوي است.
صادقانه مي‌گويم كه هيچ كمكي به من نكرد. هر روز بابت رفتارهاي او سر درد مي‌گرفتم.

فارس: چطور؟ تقوي مربي بود كه در غياب قاسمپور، نتايج خوبي گرفت.
نتيجه كه در يك هفته به دست نمي‌آيد. آن نتايج كار سيستماتيك است.

فارس: فكر مي‌كنيد اگر به آبادان بازگرديد، محبوب هستيد يا منفور؟
فكر مي‌كنم دوستم دارند. منفور نيستم.

فارس: از سوي بعضي طرفداران نفت تهديد هم شديد؟
با من رفتار خوبي داشتند.

فارس: از حالا بايد منتظر باشيم چه تصميمي مي‌گيريد؟
از اينكه برگشتم، خوشحالم؛ همانطور كه روزي از رفتنم خوشحال بودم. دنبال جنجال نيستم و فقط مي‌خواهم كار كنم؛ همين.

گفت و گو از مهستا اخباري

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/37369

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سرمربي تيم فوتبال صنعت نفت: من از امريكا فرار كردم، فارس' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016