حسین نوری نیا
مدیرعامل باشگاه اشتوتگارت پس از شنیدن خبر پرونده شیث رضایی به رغم رسیدن توافق با او و تهیه چهار هزار تی شرت تبلیغاتی برای وی، حاضر به عقد قرارداد با او نشد.
رضایی چند ماه پیش در یک سفر هوایی به همراه تیمش در یک عمل ماجراجویانه و اقدامی بی سابقه که حتی از نوجوانانی که عاشق رفتارهای ماجراجویانه و هیجانی هستند سرنمی زند با در اختیار گرفتن میکروفن خدمات هواپیما به مسافران گفت: هواپیما درحال سقوط است و وحشت عجیبی را در بین مسافران ایجاد کرد.
همه می دانیم که مسافرت با هواپیما خواه ناخواه با فشارهای عصبی و روانی بسیاری همراه است و ایجاد چنین شوکی در هواپیما می تواند مصائب جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد. اگر عقلانیت و فهم کادر خدمات پرواز در کنترل ماجرا نبود، چه بسا در آن سفر نیز پشیمانی بزرگی بر پیشانی تیم پرسپولیس نوشته می شد. به رغم چنین اتفاقی متاسفانه همان روز با وساطت مسوولان تیم، شیث به تیم بازگشت و باز متاسفانه در نیمه دوم به بازی گرفته شد؛ گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و مسوولان تیم از فهم مساله ای با چنین اهمیتی غافل بودند. به نظر می رسد اگر فشارهای بسیار از بیرون تیم نبود احتمالاً همان تنبیه حداقلی نیز از سوی تیم بر وی وارد نمی آمد و همه چیز به خیر و خوشی به پایان می رسید.
اکنون نیز که حضور شیث در پرسپولیس منتفی شده نه به خاطر این موضوع بلکه به دلایل دیگر بوده است اما او به راحتی جذب صبا باتری شد و در یک گفت وگو که حالتی رجزخوانانه داشت، گفت: کاری می کند که قطبی از رفتار خود پشیمان شود. وی در همان گفت وگو اشاره کرد قرارداد وی با اشتوتگارت در حال نهایی شدن بود که با شیطنت برخی و اطلاع موضوع هواپیما به یک مجله آلمانی، موضوع منتفی می شود. مقایسه رفتار دوگانه باشگاه های ما و باشگاه آلمانی جای تامل بسیاری دارد. مدیرعامل باشگاه آلمانی به رغم هزینه ای که صرف جذب رضایی کرد پس از شنیدن خبر و احتمالاً به جهت فرو ریختن دیوار اعتماد اخلاقی (در رفتار اجتماعی) نسبت به وی، حاضر به امضای قرارداد نمی شود. مطمئنم اگر چنین عملی از سوی یکی از بازیکنان خودش نیز صورت می گرفت به راحتی و با افتخار وی را از باشگاه اخراج می کرد.
متاسفانه در کشور ما برای مجموعه ای از افراد و نیز در برخی از حوزه ها دیواره ها و حاشیه های امنی وجود دارد که فارغ و بیرون از چارچوب های قانونی است و بر عکس برخی از حاشیه های امن نادیده گرفته می شود به عنوان مثال در حوزه فعالیت های مطبوعاتی و سیاسی که قانون اساسی حدود امن آن را به خوبی تعریف کرده در عمل این حدود بسیار ضعیف است و به عبارتی حاشیه های امن فعالیت های سیاسی و مطبوعاتی بسیار کم است و چه بسا نادیده گرفته می شود اما گاه در برخی از فعالیت ها که در قانون مجازات مشخصی برای آن تعریف شده است، حاشیه های امن شخصیتی وارد عمل می شود و فرد بنا به موقعیت فردی و شخصیتی اش می تواند با نفوذ خود قانون را دور بزند. به هر صورت در هر دو وجه با فقدان حاکمیت یا ضعف قانون مواجه هستیم؛ چه آنجایی که حاشیه ها و حدود امن نادیده گرفته می شود و چه آنجایی که جایگاه فرد در سلسله مراتب اجتماعی، برای وی فراتر از حدود قانونی، حاشیه امن ایجاد می کند. وساطت مدیران تیم در آزاد کردن شیث در فرودگاه و مقاومت در برخورد سفت و سخت با وی همان دیوار و حاشیه امنی است که شیث فراتر از قانون از آن برخوردار شد و اکنون مطلع کردن نشریه آلمانی را شیطنت می نامد و احتمالاً عدم حضور در باشگاه اشتوتگارت را خسارتی ملی می شمارد. عجیب آنکه وی هیچ گاه عمل خود را خسارتی ملی قلمداد نکرد. نه فقط او بلکه مدیران باشگاهش نیز چنین نگاهی به موضوع نداشتند.
حتی آنجایی که انتظار می رفت مدیران و متولیان ورزش کشور فراتر از نگاه تیمی و باشگاهی و فقط در چارچوب قانون و اخلاق حرفه ای ورزشی پس از بی توجهی باشگاه با موضوع رضایی به طور جدی برخورد کنند، با بی اعتنایی مواجه می شویم. همین بی اعتنایی موجب شده وی اکنون برای خود حقی قائل شود که فقط ناشی از توانمندی حرفه اش است؛ توانمندی ای که چشم دیگران را در برابر رفتار ناپسند وی بسته است. ولی احتمالاً مدیر باشگاه اشتوتگارت طوری دیگر می اندیشد و حاضر نیست با بازیکنی قرارداد ببندد که به راحتی امنیت روانی مسافران را جدی نمی گیرد. این آموزه ای بزرگ است که اشتوتگارت به ما می دهد؛ هیچ حاشیه امنی فراتر از مقررات و اخلاق وجود ندارد. قطعاً از دست دادن رضایی و امثال او خللی در ورزش کشور ایجاد نمی کند.