خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس سينما
رابرت ردفورد ضمن انتقاد شديد از تصميم آمريكا براي كاهش بودجهي هنر، به بيان دلايلش براي ضرورت اختصاص بودجهي كافي به هنر ميپردازد.
به گزارش ايسنا (خبرگزاري دانشجويان ايران)، رابرت ردفورد ـ عضو دائمي جهان فيلم در گفتوگويي با يك روزنامهي هنري در اين باره ميگويد: «من در دورهيي به دنيا آمدم كه دموكراسي تازه در جهان مطرح شده بود، من در جنگ جهاني دوم و زماني كه تمام مردم موافق آن جنگ بودند، شكل گرفتم. به دليل اينكه منابع مالي خانوادهام بسيار اندك بودند، ما ميبايست براي خلق دنياي خودمان، خلاقيت داشته باشيم.
وي ادامه داد: قوهي خلاقهام در اين بين با ارزشترين داراييام بود. من جهان اطرافم را آن طور كه بود، نميديدم، بلكه آن طور كه بايد باشد، ميديدم و هنر و قوهي خلاقهي من، به زندگيام معني ميداد.براي من هنر در تمام اشكالش، خالصترين بازتاب جنبههاي گوناگون بشر، مجامع، ملتها و فرهنگها است.اين هنر است كه روح يك جامعه را باور ميكند، افكار را بر ميانگيزد و درك امور پيرامونمان را برايمان آسان ميكند.
هنر نقش زيادي در ارتقاي سطح مقاومت انسان در هر فرهنگ دارد. در جهان امروز ما هر چه ميزان اين انگيزهها بيشتر باشد، ما بهتر ميتوانيم با زندگي كنار بياييم.»
اين هنر پيشه در ادامه ميگويد: «از همه مهمتر هنر قدرت آزادي بيانمان را تقويت ميكند. طي دهههاي 1980 و 1990 جنگ براي بدست آوردن آزادي بيان به نقطهي بسيار حادي رسيد. به اين ترتيب اين ايده كه هنر از جنبهي عقلاني جامعهمان ميكاهد، رواج يافت و نگرش عقلاني منجر به كاهش بودجهي هنر شد و حمله به هنر به يك ارزش سياسي تبديل شد.براستي چرا آنها به انتقام جويي از هنر ميپردازند؟ چرا آنها با ركود سطح علمي در مدارسمان، شيوع بيماري ايدز يا بي خانماني به مبارزه نميپردازند؟ چرا آنها انرژيشان را صرف از بين بردن مواد مخدر و استفادهي غير قانوني از اسلحه در خيابانهاي شهر نميكنند؟ آيا تاكنون اتفاق افتاده است كه يك تابلوي نقاشي، سبب ويراني يك فرهنگ شود؟ آيا تاكنون يك موسيقي يا يك نمايشنامه، يك نقاشي يا يك عكس، تهديدي براي ملتمان بوده است؟ خوشبختانه تاكنون هنر از اين سخنان مبرا بوده است، اما به نظر ميرسد راههاي زيادي براي محدود كردن و از بين بردن هنر وجود دارد كه در جهان امروز ما يكي از اين راهها، كاهش بودجه است.»
رابرت ردفورد در ادامهي گفتوگويش ميگويد: «زماني كه اقتصادي همچون اكنون، در بدترين وضعيت خود باشد، هنر دورانداختني ميشود. آنها فكر ميكنند اگر بودجه ويژهي هنر و تحصيل رشتههاي هنري كاسته شود، هيچ ضربهيي به جامعه وارد نميآيد. به راستي كه اين اقدام، اقدام درستي نيست. مطمئنا اين امر در درازمدت تاثير بدي بر جامعه خواهد گذاشت.چرا كه هنر و سياست عمومي يكي از مشاغل خوب است. حتي هنرهاي بدون بازدهي سالانه با صرف ميليونها دلار 134 ميليارد دلار بازدهي دارند. اين رشته براي افرادي كه با آن سروكار دارند، مبلغ 81 ميليارد دلار بودجه فراهم ميآورد و از سوي ديگر سالانه مبلغ 24 ميليارد دلار ماليات را به دولتهاي محلي، ايالتي و فدرال بر ميگرداند. از سوي ديگر حمايت از هنر، يك سياست عمومي خوب است.»
به گزارش ايسنا، اين هنرپيشه،كارگردان و تهيهكنندهي هاليوود در ادامه ميآورد: «يكي از تحقيقات دادگستري نشان ميدهد، برنامههاي هنري به جوانان كمك ميكند از مشكلاتشان رهايي يابند و در مدارس موفقتر عمل كرده و شخصيت درونيشان را بهبود بخشند. آيا دولتهاي ايالتي و فدرال در ازاي پشت كردن به هنر، چيزي را از دست خواهند داد،؟ مطمئنا بله، ما به افرادي نياز داريم كه چشمانداز روشني براي كشورمان داشته باشند. ما به مقاماتي نياز داريم كه به تقويت قوهي خلاقه ارج بگذارند.اما هنوز جورج بوش، رييس جمهور كشور بودجهي بخش هنري را افزايش نداده است.»