لوموند 25 نوامبر 2003
اگوستو پينوشه روز سه شنبه 25 نوامبر 88 سالگي اش را جشن مي گيرد . مراسمي غير متعارف , با چاشني قدرداني عمومي که مشخصه اين تاريخ طي سالهاي ديکتاتوري شيلي ( 1990 – 1973 ) بود , او همچنان از طلب بخشش و عفو براي 3000 نفر مفقودالاثر و اعدام شده که به رژيم او نسبت داده مي شود , سرباز مي زند .
به گفته ژنرال بازنشسته , گيلرمو گارين , يکي از وفادرانش , ژنرال پينوشه سالگرد تولدش را در جمع ياران و طي يک نهار جشن خواهد گرفت « اوضاع سلامتي او حساس است » . او با اشاره به تاثيرات مصاحبه ي دو هفته قبل ديکتاتور سابق در منزل خود با تلويزيون ميامي , که در فلوريدا پخش شد , نگراني خود را پنهان نمي کند .
« تمايل ندارم که نسل آينده در مورد من بد قضاوت کند »
آگوستو پينوشه با اعلام اينکه « اصلا قصد ندارم از کسي طلب بخشش و عفو کنم , بلکه بر عکس , اين آنها هستند که بايد از من پوزش بخواهند کمونيست ها , مارکسيست ها » در جريان مصاحبه با تلويزيون اسپانيايي زبان اصلا کوتاه هم نيامد . فردي که در 11 سپتامبر 1973 رئيس جمهور منتخب آلنده را سرنگون کرد , اضافه مي کند « دلم نمي خواهد که نسل آينده در مورد من به خطا برود , دوست دارم آنها همه چيز را همانطور که واقعا بوده است بدانند » .
« از چه کسي بايد تقاضاي بخشش کرد ؟ از کساني که مي خواستند ما را بکشند ؟ از کساني که قصد داشتند وطن را از ميان بردارند ؟» اين جملاتي است که در مصاحبه اي پيشين به تاريخ 11 سپتامبر 1994 , در سالگرد کودتاي نظامي عليه آلنده به زبان آورده بود .
از منظر آگوستو پينوشه در جيان مصاحبه بسيار رک و صريح به نظر مي رسيد , ولي همزمان نارسايي هايي هم در زمينه اجراي برخي امور روزمره دارد . از نظر گيلرمو گارين , ديکتاتور سابق « در موقعيت [ جسمي اي ] نيست که چنين مصاحبه هايي . احتمالا تبادل نظر و مباحثي دنباله دار انجام دهد » .
آگوستينو پينوشه از بيماري قند رنج مي برد ؛ در اوايل ماه نوامبر به علت شکستگي مچ دست چپ , بعد از بيهوشي و سرنگون شدن در حمام ويلاي تفريحي اش واقع در وينادل مار در 110 کيلومتري سانتياگو , چند روزي در بيمارستان بستري شد و پس از مرخص شدن به خانه اش در پايتخت برگشت .
يک « کادوي تولد زهرآلود »
ژنرال پينوشه در حالي تولد 88 سالگي را جشن مي گيرد که رژيمش مجددا زير ذره بين انتقادات قرار گرفته است , بخصوص بعد از آشکار شدن مسائلي که توسط روزنامه « لا ناسيون » ( ملت ) مبني بر اينکه لااقل 400 زنداني سياسي مفقودالاثر در دوران ديکتاتوري , از هليکوپترهاي نظامي به دريا پرتاب شده اند . ادواردو کونترراس يکي از 8 وکيلي که با طرح دعوي از سه سال پيش پيگير برگزاري محاکمه براي جرمهاي ادم ربايي و کشتار زندانيان سياسي از مجراي دادگستري شيلي هستند , مي گويد « اين مثل يک کادوي تولد آلوده به زهر است , اين يکي ديگر از جنايات پينوشه است که کشف مي شود » .
مصونيت پارلماني آگوستو پينوشه الغا شده است , ولي قضات ديوان عالي کشور راه را بر تمام پيگيري هاي حقوقي عليه ديکتاتور سابق بسته اند . [ آنها ] در ژوئيه 2002 اعلام نمودند که روان گسيختگي ملايمي که بر او [ پينوشه ] غالب شده , مانع دفاع او از خود در هر محکمه اي خواهد بود .
به اطلاعات « لاناسيون » که فقط محدود به مفقودالاثرهاي سانياگوست , گواهي هاي مسبوق که شواهد و نشانه هايي نيز ارائه مي دادند و همينطور يک گزارش ارتش , که در ژانويه 2001 به رئيس جمهور ريکاردو لاگوس ارائه شد , نيز اضافه مي شود . اين گزارش [ ارتش ] اشاره دارد که پيکر صدها زنداني سياسي , با استفاده از وسايل نقليه نظامي به دريا پرتاب شده است .
يک آشتي ناممکن ؟
اين گزارش تحت نظارت يک « مجمع گفتگو » تهيه شده , جمعي که مشتمل بر نمايندگان ارتش و سازمانهاي بشردوست بوده است .پس از توزيع [ گزارش ] , دادگستري چند قاضي را به کار تحقيق و روشنگري در مورد سرنوشت 1198 مفقودالاثر دوران ديکتاتوري گماشت .
« لاناسيون » مي گويد که پرونده مفقودالاثرهاي منطقه سانتياگو توسط قاضي خوان گوزمن تاپيا دنبال شده , و زمينه طرح دعوي عليه ژنرال پينوشه در دسامبر 2000 آماده بوده است , که البته در اول ژوئيه 2002 توسط ديوان عالي کشور به بايگاني سپرده شده است .
خانواده مبارزين مفقودالاثر مي گويند که از اطلاعات « لاناسيون » عميقا شوکه شده اند . ميريا گارسيا , نايب رئيس گروه خانواده هاي زندانيان مفقودالاثر گفت « از نظر روحي و عاطفي اصلاع از رفتاري حيواني است , واژه ديگري براي توصيف اين امر وجود ندارد » . رئيس جمهور ريکاردو لاگوس , اولين سوسياليستي که پس از سالوادور آلنده اين مقام را بر عهده گرفته , روز دوشنبه در مقابل مطبوعات از اينکه هنوز در شيلي آشتي ملي صورت نپذيرفته , اظهار تاسف نمود . اگر آقاي لاگوس « از راهي که طي شده » اظهار رضايت نمود , [ در عين حال ] اعلام داشت که روشن شدن حقيقت در مورد مفقودالاثرها و اعدام شدگان در دوران ديکتاتوري , امري حياتي است .
برگردان: سيامند