هدف بعدی القاعده کجاست؟ مجيد دادخواه

بنيادگرايان اسلامي در تازه ترين حرکت وحشيانه خود دهها تن از شهروندان اسپانيايي را بخاک و خون کشيدند. ظاهرا اين حمله بعنوان مجازات دولت اسپانيا در همراهي با نظاميان امريکايي در حمله به عراق يا بلاد اسلامي بوده است.

مردم اسپانيا بخيال خود دولت آقاي اسنار را بخاطر فرستادن سربازان اسپانيايي به عراق تنبيه نمودنده و فکر ميکنند که چون در غرب دور اروپا واقع شده اند از اتفاقات خاورميانه ضرري متوجه آنان نخواهد بود.
کشورهاي اروپايي حوزه مديترانه – عمدتا اسپانيا، ايتاليا و فرانسه – بواسطه نزديکي با کشورهاي شمال افريقا داراي تعداد زيادي مسلمان مهاجر از اين کشورها هستند. مردم اين کشورها اغلب سني مذهب بوده و از لحاظ تفکر بسيار نزديک به مذهب عربستان سعودي – محل رشد و توسعه بنيادگرايي سلفي اسلامي- ميباشند و تصادفا تمامي اين کشورهاي طي چند قرن گذشته توسط کشورهاي اروپايي مديترانه مورد استثمار قرار گرفته اند.
بنيادگرايان اسلامي در بزرگترين عمليات تاريخي خود نشان دادند که حتي توانايي حمله به اهداف غرب را در داخل خاک امريکا دارند. حمله به برجهاي دوقلو اگر چه نشان از توان بالاي عملياتي اين گروه است ولي نشاندهنده اين است که القاعده توانايي لجستيکي بالايي براي تداوم عملياتي در داخل خاک امريکا ندارد، بويژه اينکه ايالات متحده در مرزهاي خود امنيت بالايي را برقرار نموده است. در اروپا وضع کاملا برعکس است. اروپا بطور تقريبي داراي 20 ميليون مسلمان است. اگر از هر هزار نفر مسلمان ساکن اروپا تنها يک تن داراي گرايشات بنيادگرايي سلفي اسلامي باشند، آنگاه بنيادگرايان بطور بالقوه داراي يک لشکر 20000 نفري از سربازان و جنگجويان انتحاري خواهد بود. علاوه بر اين، مسلمانان در اروپا از امکانات مناسبي برخوردار بوده که توان لجستيکي بنيادگرايان را بالا برده، فعاليت نسبتا آزاد و سهولت تردد در خاک کشورهاي متعدد اروپا قابليت مانور و پنهانکاري اين افراد را افزايش ميدهد.
اگر چه حمله بنيادگرايان به اسپانيا در پاسخ به شرکت اسپانيا در جنگ با عراق بوده ولي نبايد اين نکته را از نظر دور داشت که بنيادگرايان در توجيه مشروعيت اين حمله و کشتن مردم بيگناه، عملکرد دولت اسپانيا در کشورهاي اسلامي شمال افريقا - مغرب، موريتاني و مراکش- و استعمار آنها را نيز در نظر داشته اند. علاوه بر اين اسپانيا بمدت هشت قرن زير سلطه امپراطوري اسلامي بوده است و بنيادگراياني که آرزوي تجديد حيات خلافت اسلامي را دارند اسپانيا يا اندلس را نيز جزو ممالک اسلام ميدانند.
حمله به اسپانيا شليک با توپ دوربرد القاعده بود و بعد از آن تمامي نقاط اروپا در برد حملات القاعده قرار دارد. هدف بعدي کجاست؟ آيا القاعده به سمت شرق و قلب اروپا حرکت ميکند و دولتهاي همراه با امريکا را مورد حمله قرار ميدهد؟ و آيا کشورهايي که در جنگ امريکا را همراهي نکرده اند به پاس اين مخالفت مورد حمله قرار نخواهند گرفت؟
در اين ميان فرانسويان ظاهرا آسوده خاطر هستند که چون در جنگ شرکت نکرده اند و از تبعات حمله احتمالي مصون خواهند بود ولي آيا تضميني وجود دارد که با توجه به وضع قانون منع علائم مذهبي، خشم بنيادگرايان را بر نيانگيخته اند. اين نکته را نيز بايد افزود که سابقه استعمار فرانسه در کشورهاي اسلامي و عربي بمراتب بيشتر از اسپانيا بوده است بنابراين حمله به فرانسه چندان بي دليل نخواهد بود.
خطر بنياد گرايي اسلامي و توانايي آن در نابودي منافع دنياي غرب و تمامي تمدن بشري، سر کوچک کوه يخي است که فقط امريکاييها شدت خطر آنرا حس نموده اند و ظاهرا فرانسويها تمايلي براي بحث در باره عمق فاجعه نداشته و سر خود را زير برف مينمايند.
عدم همکاري و همگامي فرانسويها و مخالفت با حمله به عراق که فقط ناشي از منفعت طلبي آنها بود، بهمراه سهل انگاري و جدي نگرفتن خطر بنيادگرايي اسلامي و نرمشهاي ساده لوحانه در برابر پيشرفتهاي هسته اي ايران در جهت کسب بمب اتمي اسلامي، فرانسه را در مسير بسيار پر مخاطره اي انداخته و به هدف بسيار آسانی برای بنيادگرايان تبديل مينمايد. اگر فرانسويها فکر ميکنند بنيادگرايان اسلامي بخاطر شرکت نکردن در حمله به عراق از آنها تشکر خواهند کرد سخت در اشتباه بوده و دور نيست روزي که بوي گوشت و خون فضاي خيابانهاي پاريس را پر نمايد.

مجيد دادخواه [email protected]